گزارشی از مراسم رونمایی کتاب «شاملو، صد پرتره»در صدمین زادروز احمد شاملو، مجموعه آثار بهزاد شیشهگران از چهرۀ شاملو، در کتابی با عنوان «شاملو، صد پرتره» با پیشگفتاری از علیاصغر قرهباغی منتشر شد. آیین رونمایی این کتاب در روز یکشنبه هفتم دیماه با حضور چهرههایی همچون محمود دولتآبادی، جواد مجابی، بهزاد شیشهگران، آلبرت کوچویی، حافظ موسوی، سعید باباوند و فرشید پارسیکیا در بوکلند ماکینز برگزار شد. این اثر شامل مجموعهای از پرترههای احمد شاملو است که توسط بهزاد شیشهگران به تصویر کشیده شده است. به احترام بهرام بیضایی پوریا سوری، مدیر انتشارات «وزن دنیا» با یاد از بهرام بیضایی او را بهعنوان یکی از لنگرهای فرهنگ این سرزمین معرفی کرد و گفت: «رفتن بیضایی در غربت موجی از ناامیدی را در جامعه پراکند. یادگارهای او در میان ما بسیار و یادش روشن است. شخصیتی مانند بهرام بیضایی با پیشینه و کارنامه سترگ، سالهای پایانی زندگیاش را مانند ناصر تقوایی دور از این وطن زندگی کرد و نتوانست کارهای خودش را در این کشور انجام دهد، اینگونه که از دست شد، انسان را غمگین میکند. به همین دلیل این برنامه به احترام فرهنگ و هنر و به احترام بهرام بیضایی برقرار است». او در ادامه قسمتی از کتاب «سه بَرخوانی» نمایش «اژدهاک»، بند پنجم را به یاد بهرام بیضایی خواند. سوری با بیان اینکه کتاب «شاملو؛ صد پرتره» دارای ظرفیتهای ویژهای است ادامه داد: «بهزاد شیشهگران بیش از سی سال از عمر خود را صرف آفریدن چهره یکی از مهمترین هنرمندان و شاعران این سرزمین کرد، شاید بتوان گفت این کار کمنظیر است؛ اگر بینظیر نباشد. این کتاب قصههای مختلفی دارد». همچنین درباره چگونگی شکلگیری کتاب «شاملو؛ صد پرتره» توضیح داد: «چند ماه پیش به پیشنهاد بهزاد شیشهگران از مجموعه این آثار به همراه فرشید پارسیکیا نقاش و مدیر هنری نشر وزن دنیا بازدید کردیم و پیشنهاد دادیم که این مجموعه به شکل کتابی تجمیع و در بیستویکم آذر و صدسالگی شاملو منتشر شود. زمان کم و تنگ بود و گردآوری کتاب از میان آن همه طرح نیاز به تلاش شبانهروزی داشت». سرانجام، این طرحها از میان چهارصد طرح متفاوت که با تکنیکهای مختلف، در سالها و حالتهای متفاوت از چهره شاملو کشیده شده بود، انتخاب شدند و عنوان کتاب «شاملو؛ صد پرتره» شد، اما در کتاب حدود ۱۷۰ پرتره جای دارد. از مقاله شاملو آموختم محمود دولتآبادی، ابتدا شعر «بوتیمار» از «مدایح بیصله» شاملو را خواند و بعد خاطرهای از او تعریف کرد: «من جوان و کنجکاو بودم و مقالهای از شاملو خواندم که در آن به اینکه مخزن واژگان نویسنده و شاعر باید انباشته باشد، پرداخته بود. من جوان بودم و شاملو را نمیشناختم. به دفتر مجله خوشه رفتم و به شاملو گفتم که مقاله شما را خواندم و از آن آموختم، آمدم که بگویم ممنونم که چنین مقالهای نوشتید که بتوانم بخوانم و از آن یاد بگیرم». سیطره مرگ بر طراحیها جواد مجابی شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنرهای تجسمی در ابتدای سخنانش دو پیشنهاد ارائه داد و گفت: «نخست اینکه «پرتره» یک معادل خوب در زبان فارسی به نام «چهرهگشایی» دارد. در دوره صفویه به افرادی که نقاشی میکردند «چهرهگشا» میگفتند اما پرتره چون صورت است، «چهرهگشایی» یکی از دقیقترین معادلها برای آن است. «مجموعه نقاشی» هم دو کلمه عربی است، سعدی اصطلاحی با عنوان «دفتر صورتگری» دارد. پس کتاب «شاملو؛ صد پرتره» دفتر صورتگری است که چهرهگشای ایرانی به نام بهزاد شیشهگران آن را عرضه کردهاند». به گفته او این دفتر صورتگری محل تلاقی سه عنصر مهم است، عنصر اول شاملو و الهامدهنده این طرحها است. عنصر دوم شیشهگران که بخشی از کارش گرافیک، نقاشی و صورتگری است و سومین، ظرفیت و تنوع تجربههای گرافیکی جهان است که بخشی از آن را در این کتاب میتوان دید. مجابی با طرح این مسئله که درباره شاملو عنصر زمان هم مطرح و در کتاب مخفی مانده است، ادامه داد: «اگر بهزاد در زمان حیات شاملو با او آشنا و زندگی کرده بود کتاب دیگری فراهم میشد. این طرحها بیشتر بعد از مرگ شاملو فراهم شده و لذا مسئله مرگ شاملو در پرداخت این آثار خیلی مهم بوده است. مسئله مرگ بر طراحیهای این کتاب سلطه دارد، اما اگر کتاب در زمان حیات شاملو طراحی میشد، زندگی شاد و پرامید شاملو هم در آن منعکس میشد و شاملو بهعنوان بازیگر، موسیقیشناس، فعال اجتماعی و انسانگرای متعهد که به جهانشهر معتقد است در آثار نمود پیدا میکرد؛ اما نقاش این بخت را نداشت که در حضور شاملو باشد. ما کموبیش این شانس را داشتیم، میدانیم که فقط شکل حماسی اشعار شاملو نیست که وجه غالب کارهایش را تشکیل میدهد، بلکه همانقدر که حماسه برای شاملو مهم است طنز، عشق زندگی، و ستایش زندگی مهم است. در برخی از کارها اینها دیده شده است، اما بیشتر سیطره مرگ تجربه کتاب را شکل میدهد». این منتقد هنرهای تجسمی درباره طرحهای کتاب توضیح داد: «بعد از پرترههای پرکار به طرحهای سادهتر میرسیم. این طرحهای سادهتر همه گسیخته هستند و این گسیختگی از فضای مرگ میآید، از فضای عشق و زندگی نمیآید. شاید بخت را در این کشور نداریم که هنرمندان بتوانند آزادانه با هم زندگی کنند. این کتاب تقاطع یک هنرمند آگاه و جامعهگرا مانند بهزاد با یک شاعر بزرگ با توجه به امکانات متنوع گرافیک محصول شاخصی به وجود آورده است». تلاش میکنم از واقعیت دور شوم بهزاد شیشهگران، نقاش و گرافیست با اعلام اینکه طرحهای کتاب «شاملو؛ صد پرتره» مشقهای او هستند، گفت: «تا زمانی که زنده هستم باید مشق کنم و این را از شاملو آموختم. شاملو جایی اشاره میکند «در طول زندگیام آن کاری را که میخواستم انجام بدهم اتفاق نیفتاده است» من دست و پا زدم تا فرو نروم. فکر میکنم تا زمانی که هستم این تلاش با من خواهد بود». این گرافیست درباره شکل نگاهش به شاملو در زمان طراحی گفت: «اغلب از من میپرسند که وقتی کار میکردم به شاملو چگونه نگاه میکردم. من پاسخهای نزدیک به صحبتم با آیدا سرکیسیان را به آنها گفتم، زیرا او هم از من همین سؤال را پرسید. گفتم من به یک مثلث فکر میکردم. تعجب میکردند که مثلث چیست؟ من به شاملو بهعنوان هویتی که فکر میکردم و همچنین به هویت خودم فکر میکردم. اما این مثلث ضلع سوم دارد و آن مخاطبانی است که در آینده این کارها را میبینند. در ذهنم با این سه ضلع کلنجار میرفتم. اما درباره ضلع سوم با هیجان مواجه بودم که مخاطب چگونه با طرحها مواجه خواهد شد. وقتی کارها به نمایش درآمد از دور و نزدیک نگاه میکردم تا متوجه شوم مخاطب چقدر با کارها ارتباط برقرار کرده است». شیشهگران همچنین گفت که در کارهایم تلاش میکنم از واقعیت دور شوم، اما ارتباطم با آن قطع نشود. «این مسیر پرچالشی برای من است زیرا روی شخصیتی دست میگذارم و این شخصیت هویتی دارد، باید او را بشناسم و همچنین خودم را به طرح اضافه میکنم. این دو هویت چقدر قادرند برای درک مخاطب به هم کمک کنند. همواره این چالش را با خودم داشتم». وامداری حافظه تصویری ایرانیان به شیشهگران فرشید پارسیکیا نقاش، گرافیست و مدیر هنری نشر «وزن دنیا» با بیان اینکه در دهه هفتاد زمانی که دانشجو بود، کارهای شیشهگران را کپی کرده، ادامه داد: «این را پیش از این گفتم و میدانید. اما چیزی که نمیدانید این است که من این کتابها را به هنرستان بردم و ژوژمان (به ارائه و دفاع پروژههای نهایی در رشتههای هنری و معماری ژوژمان گفته میشود) کردم و نمره خوبی هم گرفتم، این را پیش از این نگفته بودم. شما مرا ببخشید که کپی کردم، البته کپیکردن کاری رایج میان دانشجویان هنر است تا یاد بگیرند». او با بیان اینکه درباره واریاسیون، درباره فلسفه هنر، مفهومی با عنوان «تفاوت و تکرار» مطرح است، افزود: «یک هنرمند توانایی این را دارد که از یک فرم یا حتی یک محتوا بارها و بارها اثر جدید خلق کند. این در حوزه تجسمی مرحله سختی است، زیرا هنرمند کار سختی دارد و باید دارای سواد تصویری باشد و بتواند فرم دقیق را شناسایی کند، هنرمند باید تکنیک بالا و توانایی در خط سطح فرم و رنگ داشته باشد. همچنین برای مخاطب درک بحث تفاوت و تکرار سخت است. هر واریاسیون تلاش میکند، خلق جدی اثر هنر کند از یک فرم اما به تعداد زیاد». پارسیکیا با تأکید بر اینکه شیشهگران وارث تصویری است که از هزاران سال پیش به ارث رسیده است، ادامه داد: «از این منظر حافظه تصویری ایرانیان وامدار شیشهگران و شیشهگرانها است. این کتاب پروژه سختی بود، زمان کوتاه بود و در این دو ماه اگر هر روز یکدیگر را ندیده باشیم، حداقل تلفنی صحبت کردیم و روزهایی بود که من چهار بار به استودیو او میرفتم، تا این کتاب در زمان مقرر منتشر شود». مدیر هنری نشر «وزن دنیا» درباره تأثیر شاملو بر یک نسل که به دوره میانسالی رسیده است، گفت: «تصور من بر این است که نسلی هستیم که همه دورههای زندگی خود را با شاملو گذراندیم، ما دوران کودکی را با «خروس زری پیرهن پری» گذراندیم، جوانی را با «لبانت به ظرافت شعر» عاشقی کردیم و در نهایت امروز که به میانسالی رسیدیم «در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست» و در بعضی از لحظات به مرگ فکر میکنیم، در نتیجه من فکر میکنم ما نسلی هستیم که همه لحظات زندگی درگیر شاملو بودیم. برای من ارزشمند است با همه نقدهایی که میتوان بر آن وارد کرد». شاملو: خط و نشانی از زندگی آلبرت کوچویی، پیشکسوت رسانه و فرهنگ، منتقد هنری با اشاره به اینکه از شاگردان احمد شاملو بود، گفت: «در دورانی من بهعنوان جوان با غرور دانشجویی با اکراه به مجله «خوشه» که در قالب خشتی منتشر میشد، دعوت شدم. میل چندانی به کار در «خوشه» نداشتم اما به دلیل جذابیت احمد شاملو وسوسه شدم، بهعنوان منتقد حرفهای و اینکه درآمدم از روزنامه «آیندگان» از این راه بود، جذب «خوشه» شدم. زمانی که به دعوت شاملو به «خوشه» رفتم، او گفت «نیازی به منتقد نقاشی ندارد و به این دلیل که تحصیلات شما در زمینه ادبیات انگلیسی است، فرانسه خواندید و به لاتین اشراف دارید، خواستم که شعر ترجمه کنید». این نخستین بار بود که میخواستم شعر ترجمه کنم و اکراه داشتم. او گفت که شعر را خودش انتخاب میکند، قصهها و شعرها را خواندم و یکی از شعرهایی را که بوی سوسیالیسم میداد انتخاب و ترجمه کردم، در انتظار بودم که شعر با نام من در مجله منتشر شود اما نشانهای از من نبود و همچنین ترجمه شعر از آن من نبود. اعتراض کردم و شاملو گفت «چرا خشم کردی جوان؟» به شاملو گفتم که این شعر من نیست. شاملو گفت «بله شما دقیق ترجمه کرده بودی اما شعر شما روح نداشت زیرا شما شاعر نیستی و من شاعرم و میدانم که چگونه روح را به آن بدمم». کوچویی ادامه داد: «در دیدار با شاملو او از من میپرسید «با گیلگمش چه کار کردید؟» گفتم بعد از شما کسی نمیتواند با گیلگمش کاری کند. او از من خواست تا گیلگمش را برایش بخوانم تا روح زبان آشوری را در شعرها بدمد، زیرا گیلگمش با روح زبان فرانسوی و انگلیسی نوشته شده است. اما من در تهران و شاملو در کرج زندگی میکردیم و نتوانستم آن کار را انجام بدهم. حدود ۱۲ سال پیش روی گیلگمش کار کردم، میخواستم آرزوی شاملو را در نبود او زنده کنم، ترجمه کردم، اما اتفاقی که افتاد در طول پنجاه سال گذشته لوحهایی از گیلگمش پیدا شد، لوحهایی که سطحهایی از آن ریخته شده بود. ترجمهها خالی از این واژهها و سطحهای ریختهشده نیستند، من این واژهها و سطرها را با کمک یکی از همکارانم به فارسی برگرداندیم اما چشم من به ترجمه شاملو بود. به نظر من ترجمه شاملو، خود شاملو است». این منتقد ادبی با بیان اینکه شاملو بهانهای است، گفت: «درحقیقت شاملو خط و نشانی است از آنچه بهزاد شیشهگران و ما در آن زندگی میکنیم. اگر خطی از سر بیحوصلگی کشیده شود برای بیحوصله بودن شیشهگران نیست، اینجا جامعه ما بیحوصله، خفته و خموده است و جایی که هیاهو و اسطورهسازی مطرح است میبینم که شیشهگران حضور دارد». اوراق تنهاییِ شاملو سعید باباوند، نقاش، مدیر هنری و منتقد با تأکید بر اینکه تاریخ ایران اوراق پراکنده است، درباره کتاب «شاملو؛ صد پرتره» گفت: «ما جامعهای با ذهن پراکنده هستیم، بسیاری از کتابهای کهن ما از کتابخانههای مغربزمین جمعآوری شده است. سرگذشت تلخ درباره آرشیو به دست عدهای جبران میشود، شیشهگران اوراق تنهاییِ شاملو را مدون کرده و در این روزگار این کار حماسه است». او درباره ترکیب اوراق تنهایی که شیشهگران انجام داده، توضیح داد: «به گمان من چاپ دستی سوسیالیستیترین هنر است، زیرا همه را در تماشا برابر میکند. شیشهگران به دنبال یک آیکون رفته است. احمد شاملو برای یک نسل آیکون و نشانه بود، ما هر جا در جوانی میخواستیم با نوستیزان، ستیزه کنیم، شعر شاملو را میخواندیم. شاملو نو و قابل فهم بود، شعر یدالله رؤیایی نو بود اما قابل فهم نبود. شیشهگران آیکون را تکرار میکند، اما چندان اجرا نیست، بلکه مشق است».
در صدمین زادروز احمد شاملو، مجموعه آثار بهزاد شیشهگران از چهرۀ شاملو، در کتابی با عنوان «شاملو، صد پرتره» با پیشگفتاری از علیاصغر قرهباغی منتشر شد. آیین رونمایی این کتاب در روز یکشنبه هفتم دیماه با حضور چهرههایی همچون محمود دولتآبادی، جواد مجابی، بهزاد شیشهگران، آلبرت کوچویی، حافظ موسوی،…