غنائم جنگ را دریابیم
در میانه تبلیغات گسترده رسانهای غرب، آتشبس با واژه زیبای صلح به جهان عرضه شد؛ نمایشی آشنا که در آن، سیاستمداران غربی با ژست قهرمانانه، مدعی نجات جهان از خطر ایران شدند. روایت آنها روشن است: رفتیم، تأسیسات هستهای را نابود کردیم، بازگشتیم و دنیا را از تهدید نجات دادیم؛ رئیسجمهور آمریکا، قهرمان صلح و امنیت معرفی میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مصطفی محمدیرئوف: در میانه تبلیغات گسترده رسانهای غرب، آتشبس با واژه زیبای صلح به جهان عرضه شد؛ نمایشی آشنا که در آن، سیاستمداران غربی با ژست قهرمانانه، مدعی نجات جهان از خطر ایران شدند. روایت آنها روشن است: رفتیم، تأسیسات هستهای را نابود کردیم، بازگشتیم و دنیا را از تهدید نجات دادیم؛ رئیسجمهور آمریکا، قهرمان صلح و امنیت معرفی میشود. اما واقعیت پشت این پرده رسانهای، چیز دیگری است. از همان ابتدا مشخص بود هدف از حملات اخیر، نه تغییر جمهوری اسلامی که توان آن را ندارند، بلکه دستیابی به یک پایانبندی کنترلشده است. حتی رژیم صهیونیستی نیز در این بازی فریب خورد؛ واشنگتن القا کرد که بدون مداخله مستقیم او، کار به پایان نمیرسید.
بااینحال، آنچه برای ایران اهمیت دارد، نه روایت رسانههای غربی، بلکه پیامدهای راهبردی این تقابل است. در کنار همه خسارتها و چالشها، یک واقعیت مهم نباید فراموش شود: بهبود زخم ایجادشده بر سرمایه اجتماعی. از آبان ۹۸ تا حوادث تلخ ۱۴۰۱، شکافی ایجاد شده بود، اما در پرتو مقاومت ملی و انسجام در برابر تهدید خارجی، این شکاف به طرز محسوسی ترمیم شده است و این، شاید بزرگترین غنیمت این نبرد نابرابر باشد. اکنون که مردم با ظرفیتها و توانمندیهای خود در پشتیبانی از حاکمیت آشنا شدهاند، وظیفه دولت است که بستر لازم برای همنوایی، همراهی و مشارکت ملی را فراهم کند. فعالسازی احزاب قانونی، احیای انجمنهای مدنی، میداندادن به تشکلهای مردمی و فراهمکردن بستر گفتوگوی آزاد و قانونمند، ازجمله اقداماتی است که باید فورا در دستور کار قرار گیرد. امروز دیگر همه ۹۰ میلیون ایرانی و حتی ایرانیان وطندوست مقیم خارج کشور، میدانند که علاج در وطن است. اما غنایم جنگ به همینجا ختم نمیشود. اکنون زمان آن فرا رسیده که اصلاحاتی در حکمرانی کشور در دستور کار قرار گیرد. راهاندازی شبکههای تلویزیونی خصوصی باید در اولویت قرار گیرد تا با تجاوز به رسانه ملی، افکار عمومی دچار شوک نشود و دشمن نتواند چنین خلأهایی را مصادره کند. کنارگذاشتن پروژههای کماثر و منابعبر و مخل بر عقلانیت کل جامعه، ازجمله نصب دوربین برای شناسایی چهره دختران و گشتهای ارشاد و... در شرایطی که حریم امنیتی کشور از این به بعد دائم در مرز تهدید است. با عنایت به اینکه راهبرد قبلی کشور مبنی بر هزینه در کشورهای همسایه برای دور نگهداشتن جنگ از مرزها دیگر رنگ باخته و جنگ نهتنها در لب مرز، در کوچه و پسکوچههای شهرهاست، لذا سوقدادن آن بودجهها به زندگی مردم در حوزه مسکن، سلامت، آموزش و بهطور کلی معیشت و رفاه مردم و همزمان افزایش بودجه نظامی و موشکی یک ضرورت راهبردی است. تجربه ثابت کرد که بازدارندگی مؤثر، بدون سرمایهگذاری در حوزه دفاعی ممکن نیست و دیپلماسی غرب فقط لب و دهن است. مدیریت ورود و خروج مهاجران سایر کشورها به ایران، یکی دیگر از مهمترین اقداماتی است که باید در کمترین زمان انجام شود.
در همین مسیر، نباید از یکی دیگر از غنایم نادیده گرفتهشده این نبرد غافل شد؛ فراهمشدن زمینه بازگشت و نقشآفرینی ایرانیان خارج از کشور که دل در گرو میهن دارند و از سلطه و دخالت بیگانگان بیزارند. امروز، در پرتو بازتعریف اعتماد ملی و ضرورت انسجام راهبردی، باید درهای کشور به روی این سرمایههای انسانی گشوده شود. نخبگانی که میتوانند در عرصههای علمی، اقتصادی، فرهنگی و دیپلماتیک، نقشی بیبدیل در ساختن آیندهای شکوفا ایفا کنند. این، نهتنها یک غنیمت، بلکه یک فرصت تاریخی برای ترمیم پیوندهای گسسته و احیای سرمایه ملی در مقیاسی جهانی است. اکنون زمان بیداری راهبردی است؛ باید از غفلتها درس گرفت، منابع را بازتعریف کرد و غنایم این تقابل را در خدمت ساختن آیندهای امنتر و پایدارتر برای مردم ایران به کار گرفت.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.