|

لطفا آتش‌بس، لطفا راه‌حل!

می‌گویند در حیات وحش وقتی گوزن‌ها (ایمپالاها) با هم می‌جنگند، هر دو طرف پیروز یا بازنده به‌شدت خسته می‌شوند و همین خستگی آنها را از گریختن از دست حیوانات درنده نظیر شیر و پلنگ باز‌می‌دارد و آنها را به‌راحتی طعمه این شکارچیان می‌‌کند.

می‌گویند در حیات وحش وقتی گوزن‌ها (ایمپالاها) با هم می‌جنگند، هر دو طرف پیروز یا بازنده به‌شدت خسته می‌شوند و همین خستگی آنها را از گریختن از دست حیوانات درنده نظیر شیر و پلنگ باز‌می‌دارد و آنها را به‌راحتی طعمه این شکارچیان می‌‌کند.

این حکایت به‌ویژه در فضای ملتهب این روزهای کشور، قریب به ذهن می‌نماید؛ زیرا در‌حالی‌که دشمن مام میهن به راه‌اندازی جنگ‌های جدید می‌اندیشد و هوشمندانه کلیه حرکات و سکنات ما را می‌پاید، نیروهای سیاسی داخلی و پیوست‌های رسانه‌ای آنها و تریبون‌دارها و محفلی‌ها و مجلسی‌های پیدا و پنهان و از این قبیل، به جان هم افتاده و خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته عملا‌ وارد بازی حذفی شده‌اند؛ حذفی که اگر هم کاملا‌ محقق نشود، دست‌کم توان آنها را می‌ساید و تاب‌آوری و هماوردی‌شان را در مقابله با دشمن خارجی منتفی می‌‌کند.

جاروجنجال‌ها و بد‌اخلاقی‌های این روز‌ها باز هم نگارنده را به یاد روزها و هفته‌های قبل از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ (شروع حمله اسرائیل به کشورمان) انداخته است. در آن ایام، در‌حالی‌که دشمن جنایتکار در حال کسب آمادگی نهایی برای حمله به کشورمان بود، ما سرمان به بحث‌های صد من یک غاز چون بازداشت یک روحانی جنجالی در مکه، زندانی‌شدن پسر و عروس یکی از ائمه پرحاشیه نماز جمعه تهران به اتهام فساد مالی و بالاخره بازگشایی پرونده چالشی مربوط به قانون صیانت از عفاف و حجاب که اجرای آن چند ماهی متوقف مانده بود، گرم بود (یادداشت ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ «شرق» تحت عنوان درس‌هایی از دادوقال‌های پیشاجنگ).

اما دادوقال‌های پساجنگ که در حال حاضر جاری و ساری است، گوی سبقت را از سلف پیشاجنگ خود ربوده و جمله رذایل اخلاقی و خصلتی همچون نشر اکاذیب، اتهام‌زنی، درشت‌گویی، هتاکی، توهین، دهن‌لقی و‌... را با خود همراه آورده است.

نماینده‌ای که خود می‌داند چگونه و با چه تعداد رأی به خانه ملت راه یافته است، رئیس‌جمهور مستقر را به ضرس قاطع و به پشتوانه اسنادی که ادعا می‌کند دارد، همدست اسرائیل می‌خواند و وظیفه او را این می‌داند که کار ناتمام دشمن را به اتمام برساند! نماینده دیگری بدون آنکه از علوم نظامی سررشته داشته باشد، ایران را اتمی جلوه می‌دهد و با ذکر مشخصات فنی، لاف موشک‌هایی را که هنوز رونمایی نشده‌اند و اصلا‌ معلوم نیست وجود خارجی داشته باشند، می‌زند و با این لغوگویی‌ها برای کشور هزینه می‌تراشد و دست دشمن را برای مطالبه‌گری و بهانه‌جویی حداکثری در هر مذاکره احتمالی پر می‌کند و قدرت اجبار او را می‌افزاید.

مسئله به اینجا ختم نمی‌شو‌د؛ بازار اتهام‌زنی هم داغ است. در‌حالی‌که پدافند غیرعامل کارنامه خوب و قابل قبولی در جنگ ۱۲‌روزه از خود ارائه نکرد و خود متهم داستان است، رئیس آن تشکیلات پیام‌رسان واتس‌اپ را متهم ردیف یک می‌داند و به این ترتیب آتش‌بیار هجمه به رئیس‌جمهور که از آن پیام‌رسان رفع فیلتر کرده است، می‌شود و این‌گونه داستان «کی بود، کی بود من نبودم» را تداعی می‌کند.

داستان مستوفایی است. برای تلخی‌های آن نمی‌توان حد یقفی قائل شد. هر‌کسی از ظن خود روایت می‌کند و با برخوردی متصلبانه به جنگ روایت‌ها دامن می‌زند؛ هر‌چند‌ در این میان البته مواردی هم یافت می‌شود که سزاوار انتقاد و حتی سرزنش است. به‌عنوان نمونه، جماعتی رئیس‌جمهور را می‌نوازد و در توجیه چنین نوازشی، به بعضی موضع‌گیری‌ها و اظهارات مقام مورد انتقاد نظیر اینکه «ما حاضریم سلاح‌های خود را زمین بگذاریم به شرط آنکه اسرائیل هم سلاح‌های خود را کنار بگذارد و بعد سازمان‌های بین‌المللی بیایند و امنیت مرزهای ما را تأمین کنند» تمسک می‌جوید. بدیهی است در این‌گونه موارد، توپ در زمین مقام مسئول است که چنین سخنان شاذی را به زبان جاری می‌کند و شوربختانه خوراک نقد و انتقاد و ایرادگیری‌های گسترده مخالفان را فراهم می‌‌کند (‌ناگفته نماند که هیچ نقد و انتقادی که از جاده ادب و انصاف و مروت خارج شود، مسموع نیست و می‌تواند مذموم و مردود هم باشد).

نگارنده با ظرفیت فکری مزجات خود همواره در‌صدد یافتن پاسخی برای چیستی و چرایی این‌همه ناترازی فرهنگی و اندیشگی در جامعه خودمانی است. همین ناترازی وحشتناک است که دامنه برداشت‌ها را از موضوعی واحد، به افراط و تفریط می‌کشاند و در نتیجه، جامعه را صفر و صدی می‌کند، به ‌گونه‌ای که بین این دو عدد، گویی عدد دیگری موجود نیست. جنگ روایت‌ها از این نوع پیکره‌بندی پاندولی به وجود می‌آید. در این میان، میان‌داری بی‌مسما‌ست و جامعه تا آنجا که نیروی پیشران به او اجازه می‌دهد (مثل کوک ساعت‌های آونگی) به حرکات سینوسی خود ادامه می‌دهد تا جایی که سر از ناکجاآباد درآورد و از حرکت بازایستد.

خلاصه کلام آنکه‌ آنچه در این روزها در کشور ما می‌گذرد، نه از چند‌صدایی حکایت می‌کند و نه از سپهر رنگین‌کمانی نشانی دارد‌؛ قیل‌وقال است، هرج‌ومرج و آنارشی است، نادیده‌گرفتن خطر مهلکی است که سایه شوم خود را بر آسمان کشورمان گسترانده است و هر آن ممکن است اصل جنس ناجنس آن از در درآید و در‌صدد عملی‌‌کردن نیت پلید خود که همانا فروپاشی کیان کشور است، برآید. آن‌گاه خواهیم دید که آدرس‌هایی همچون شیفت‌پارادایم و رژیم‌چنج تازه نوک پیدای کوه یخ شناور در آب است. این وضعیت را که می‌بینیم‌ یا دست‌کم گمانه‌زنی و پیش‌بینی می‌کنیم، جنگ نیروهای سیاسی داخلی را شبیه همان داستان جنگ ایمپالاها می‌فهمیم؛ جنگی که توان بازنده و برنده کذایی‌اش را می‌فرساید و آنها را که دیگر نایی نیست، به‌راحتی طعمه حیوانات درنده می‌‌کند.

نمی‌شود در شرایط خطیر و خطرناک فعلی کشورمان، تشکلی سیاسی همچون جبهه اصلاحات بیاید با صدور بیانیه‌ای که شلختگی متن آن آدم را یاد کیسه‌های چهل‌تکه سرهم‌بندی‌شده از پاکت‌های خالی ساندیس می‌اندازد، دم از مذاکره بدون قید‌و‌شرط بزند و حتی با فرار به جلو، گناه تشنج‌زایی را‌ گردن خودمان بیندازد و برای تکمیل این پازل مبتنی بر آن گزاره خردگریز، نسخه تشنج‌زدایی برایمان بپیچد و در عین حال جماعتی دیگر که از‌قضا رئیس دیپلماسی کشور ازجمله افراد آن است، وظیفه ذاتی خود را به بوته فراموشی بسپارند و دیپلماسی را هزینه‌زا‌تر از جنگ بدانند!

کلام آخر آنکه‌ چه باید کرد؟

این پرسش را پاسخی تستی نیست، اما به ‌طور کلی و عجالتا‌ می‌توان گفت ‌با توجه به ضیق وقت و قرار‌داشتن کشور‌ در شرایط اضطرار و تحت فشار، باید برای رفع مشکل نسخه‌ای بر‌اساس راهکارهای راهبردی و اجرائی ذیل مدیریت بحران پیچید. در پیچاندن این نسخه که به ‌زعم نگارنده تک‌نسخه‌ای است، ضرورت دارد خرد جمعی همه آحاد جامعه به‌ طور کلی‌ و سرمایه اجتماعی ایرانیان از‌جمله میهن‌دوستان خارج‌نشین، مورد استفاده قرار گیرد و ظرفیت‌های پیدا و پنهان سخت‌افزاری و نرم‌افزاری موجود و ممکن کشور اعم از حقوقی (از‌جمله ظرفیت قانون اساسی ناظر بر موضوع همه‌پرسی)، اجرائی، قدرت بازدارندگی و تاب‌آوری در کلیه عرصه‌ها، به‌ویژه عرصه‌های اقتصادی، نظامی و سیاست خارجی، احصا شود و در بسیجی عمومی و در اسرع وقت ممکن به فعلیت درآیند. باشد تا در این هنگامه سخت و بالقوه ویرانگر‌، تک‌نسخه‌ای مورد نظر‌ معالج واقع شود و کشور از این آزمایش سخت به سلامت بیرون آید.

 

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.