|

تلخ‌پنداری

شایعات بسیاری در روزهای جنگ ۱۲‌روزه اخیر و حتی چند روز پس از آتش‌بس در میان مردم و برخی از اهل فکر وجود داشت که برخی از آنها خیلی تعجب‌آور بودند. می‌گفتند هر دو پای دریابان شمخانی از ران قطع شده است. می‌گفتند فرودگاه‌های کشور طوری آسیب دیده‌اند که تا ماه‌ها از پرواز خبری نخواهد بود.

احمد شیرزاد استاد دانشگاه و فعال سیاسی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شایعات بسیاری در روزهای جنگ ۱۲‌روزه اخیر و حتی چند روز پس از آتش‌بس در میان مردم و برخی از اهل فکر وجود داشت که برخی از آنها خیلی تعجب‌آور بودند. می‌گفتند هر دو پای دریابان شمخانی از ران قطع شده است. می‌گفتند فرودگاه‌های کشور طوری آسیب دیده‌اند که تا ماه‌ها از پرواز خبری نخواهد بود. روز سوم جنگ در میوه‌فروشی محل شاهد بودم که آقایی با قیافه بسیار کارشناسانه به دیگری می‌گفت: فیلم خانه ویران‌شده فلانی را دیدی که چندتا دستگاه ماینر در آن بود؟ می‌گفتند از پادگان‌ها چیزی نمانده و خلاصه ده‌ها «می‌گفتند» دیگر. افتادن آب‌ها از آسیاب نشان داد که بسیاری از شایعات مجعول بود. امروز خندیدن به این قبیل خبرها و کوچک‌شمردن آنها کار دشواری نیست؛ اما در شرایط اضطراب اجتماعی، شنیدن این اقوال، به محکمی هرچه تمام‌تر، آن‌هم از کسانی که پنداشته می‌شود از پشت پرده خبر دارند، آدمی را به دلهره و تردید می‌افکند. این پدیده نشان می‌دهد که متأسفانه دو خصلت اجتماعی نگران‌کننده در کشور ما وجود دارد: یکی زودباوری و دیگری تلخ‌پنداری. بحث زودباوری را به فرصت دیگری وامی‌نهم، اما تلخ‌پنداری حکایت نوعی علاقه ویژه در جماعت است که خبرها و تحلیل‌های منفی را بسیار بیشتر دوست دارند. امروز اگر در جمعی از جوانان جدید یا قدیم از یک دستاورد مثبت جامعه ایرانی (و نه این دولت یا آن دولت و این نهاد یا آن نهاد) سخن بگویی، برخی با پوزخند به بلاهت تو می‌خندند و در بهترین شرایط متهم می‌شوی که بله‌قربان‌گوی حکومت هستی. در چنین شرایطی، برای دیده‌شدن یا شنیده‌شدن باید تلخ‌ترین خبرها را نقل کنی و بدبینانه‌ترین گمانه‌ها را نسبت به وضع حال و آینده از خود بروز دهی. عمومیت‌یافتن چنین اخلاق و دیدگاهی می‌تواند نگران‌کننده باشد.

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.