|

ما کاشف کوچه‌های بن‌بستیم

​دانشمندان عرصه علوم سیاسی بر این باورند که دقیق‌ترین آزمایشگاه علم سیاست و تصمیمات کلان سیاسی، «تاریخ» است؛ تاریخ و رویدادهای آن علاوه بر اینکه نقش پندآموزی دارند و تجربه‌ها را بازخوانی می‌کنند، چراغ راهی برای آینده‌اند که می‌توانند از آزمون و خطای بیشتر جلوگیری و از تکرار رویدادها و تصمیمات و سیاست‌های ناکارآمد و اشتباه و تجربه‌شده پیشگیری کنند.

​دانشمندان عرصه علوم سیاسی بر این باورند که دقیق‌ترین آزمایشگاه علم سیاست و تصمیمات کلان سیاسی، «تاریخ» است؛ تاریخ و رویدادهای آن علاوه بر اینکه نقش پندآموزی دارند و تجربه‌ها را بازخوانی می‌کنند، چراغ راهی برای آینده‌اند که می‌توانند از آزمون و خطای بیشتر جلوگیری و از تکرار رویدادها و تصمیمات و سیاست‌های ناکارآمد و اشتباه و تجربه‌شده پیشگیری کنند. مروری بر عملکرد، سیاست‌ها و اقدامات دولت‌های معاصر در ایران به‌ویژه در دو دهه گذشته و به‌ویژه دولت‌های نهم و دهم، تجارب مهمی را در اختیار سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کنونی کشور قرار می‌دهد تا با بررسی و آگاهی از علل و عوامل و نتایج آن اقدامات، فرصت تصمیم‌گیری در سیاست‌گذاری بهتر، هوشمندتر، منطقی‌تر و کم‌هزینه‌تری را برای کشور فراهم کنند.

با استقرار دولت نهم در مردادماه ۱۳۸۴ و اعلام راهبردها، استراتژی‌ها و برنامه‌های سیاست خارجی ایران در آن دوران، کشور شاهد سه رخداد بسیار مهم بود. نخست پرونده هسته‌ای ایران که تا آن زمان در اختیار سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان و دور از دسترس مستقیم آمریکا و اسرائیل و تأثیرگذاری جدی آنها بود، به دلیل اصرار رئیس دولت وقت و به‌ویژه وزارت خارجه و معاون اروپا و آمریکایی آن به ادامه سیاست‌های تنش‌زای خود، به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد و دومین اتفاق در کوتاه‌ترین زمان ممکن رخ داد و شورای یادشده با دخالت مستقیم آمریکا و نفوذ اسرائیل شدیدترین قطع‌نامه‌ها را بدون وتوی روسیه و چین علیه کشورمان به تصویب رساند و علاوه بر اینکه ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل تهدیدی برای امنیت جهان اعلام کرد، تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه‌ای را نیز علیه ایران اعمال کرد و به اجرا گذاشت.

قطع‌نامه‌ها و تحریم‌هایی که با وجود کاغذپاره‌خواندن آن از طرف رئیس‌جمهور وقت، بنیان‌های اقتصاد ایران را هدف قرار داد و آن را به رکود کشاند که آثار زیان‌بار آن تاکنون ادامه دارد و حتی تلاش‌های انجام‌شده در برجام از سوی دولت یازدهم و خارج‌کردن ایران از تهدیدهای مصوب شورای امنیت سازمان ملل نیز نتوانسته امکان بازسازی اقتصاد ایران را رقم بزند. اینک پس از گذشت حدود دو دهه از اتخاذ و اجرای آن سیاست‌های خسارت‌بار و تحریم‌ساز که کشور را در مسیرهای بن‌بست قرار داد، یک بار دیگر تاریخ در حال تکرار است و این بار ایران در آستانه فعال‌شدن مکانیسم ماشه و ارجاع مجدد پرونده هسته‌ای به شورای امنیت سازمان ملل و احیای تحریم‌های ویرانگر گذشته از سوی سه کشور اروپایی قرار گرفته، آن‌هم در شرایطی بسیار متفاوت‌تر از گذشته.

ایران اکنون دوران پسا تجاوز اسرائیل را تجربه می‌کند و علاوه‌برآن ترتیبات و وقایع امنیتی دیگری در منطقه خاورمیانه و کشورهای همسایه رخ داده است که شرایط و تصمیم‌گیری را بسیار پیچیده‌تر و حساس‌تر می‌کند. یکی دیگر از آثار سیاست‌های دولت یادشده، طرح و تبلیغ موضوع هولوکاست و خارج‌کردن اسرائیل از انزوای سیاسی بود که در مجال دیگری به آن پرداخته  خواهد شد. 

در چنین شرایطی پرسش اساسی این است که ایران تحت چه سیاست و تدبیر و برنامه و روش خردمندانه‌ای می‌تواند از حوزه خطرات پیش‌گفته دور شود و کشور را از تهدید و تجاوز و تحریم‌های جدید و دوباره مصون دارد و استقلال و تمامیت ارضی و حاکمیت و امنیت ملی ایران را تضمین کند؟ پاسخ به این پرسش با توجه به پیچیدگی و درهم‌تنیدگی چند موضوع و محور، اقتضا می‌کند که از تمام ظرفیت و توان ملی برای رسیدن به اجماع همگانی و یک راهبرد و سیاست و تدبیر و برنامه مؤثر، مفید، کارآمد و عملی بهره‌گیری شود. برای این منظور:

1- شخص رئیس‌جمهور باید به فوریت با تشکیل کمیته‌ای متشکل از صاحب‌نظران مجرب و دلسوز و با دانش و ایده دولتی و غیردولتی، ابعاد و وجوه مختلف و خطرساز بحران را بررسی و نتیجه آن را در قالب یک پیشنهاد رسمی و در تعامل با حاکمیت به تأیید و تصویب برساند و آن را به مرحله اجرا بگذارد. در چنین کمیته‌ای می‌توان از مشورت شخصیت‌هایی مانند حسن روحانی، سیدمحمد خاتمی، حسین موسویان، محمدجواد ظریف، علی لاریجانی، کمال خرازی و... و دیگر چهره‌‌ها و دیپلمات‌های برجسته و حتی مشاوران امین ملی و بین‌المللی و احزاب و نهادها و اندیشکده‌ها بهره برد.

2- برای پیشبرد تصمیمات و سیاست‌های اتخاذی کمیته یادشده باید به جدیت از اعمال نفوذ افراد و سیاست‌هایی که ایران را به این موقعیت خطرناک کشانده‌اند، جلوگیری کرد و اجازه ندهند که فاجعه تصمیمات مخرب و ایران‌سوز آنها تکرار شود که به قول گروس عبدالملکیان، شاعر برجسته و نوپرداز ایران، هنر این بانیان تحریم، رساندن ایران به کوچه‌های بن‌بست است (ما کاشف کوچه‌های بن‌بستیم) که نه‌تنها راه‌ نمی‌گشایند، بلکه در مسدودسازی مسیر و به بن‌بست رساندن کشور مهارت ویژه‌ای دارند.

3- نقش صداوسیما در تأیید یا تخریب سیاست‌های دولت مبنی بر لزوم مذاکره و گفت‌وگو برای برون‌رفت کشور از بحران‌های پیش‌رو، بسیار مهم و حیاتی است که باید دولت برای آنها تعیین تکلیف کند. ضروری است که این موضوع در تعامل با حاکمیت حل‌وفصل و این رسانه مهم و ملی در مسیر خواست عمومی و سیاست‌های کلان متحده از سوی دولت قرار گیرد. متأسفانه رویه اخیر صداوسیما نشان‌دهنده اقدامات مغایر با منافع و همبستگی ملی است.

و کلام آخر اینکه دولت باید تمام اهتمام خود را به کار ببندد تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و فعال‌شدن مکانیسم ماشه پیشگیری کند. مذاکره و گفت‌وگوی هوشمندانه و جابه‌جایی موقت و تاکتیکی برخی از رویکرد‌ها همراه با تدابیر جدید شورای ‌عالی امنیت ملی می‌تواند در این مسیر به دولت کمک کند.

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.