اسطورههای حاضر در میدان
«آرش یکی از اسطورههای پیشاتاریخی ماست که جانش را برای صیانت و پاسداری از مرزهای ایرانزمین میدهد». بهمن نامورمطلق، استاد دانشگاه و اسطورهشناس، درباره کارکرد اسطوره در این روزها به «ایسنا» چنین گفت: «زمانی که جنگ آغاز میشود، چند عرصه در نبرد باز میشود؛ یکی سلحشوران، پهلوانان و جنگآوران هستند که کار آنها پاسداری از مرزها و پاسداری از امنیت مردمان و کشور است.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: «آرش یکی از اسطورههای پیشاتاریخی ماست که جانش را برای صیانت و پاسداری از مرزهای ایرانزمین میدهد». بهمن نامورمطلق، استاد دانشگاه و اسطورهشناس، درباره کارکرد اسطوره در این روزها به «ایسنا» چنین گفت: «زمانی که جنگ آغاز میشود، چند عرصه در نبرد باز میشود؛ یکی سلحشوران، پهلوانان و جنگآوران هستند که کار آنها پاسداری از مرزها و پاسداری از امنیت مردمان و کشور است. دوم شهریاران یا رهبران هستند و کاری که انجام میدهند، رهبری معنوی مردم، نظمدادن و امیددادن به آنها است. سوم پیشهوران هستند؛ کاری که وظیفه مردمان است، بیشتر حمایتکردن و منسجمبودن است». مؤلف کتاب «اسطورهکاوی عشق در فرهنگ ایرانی» همچنین گفت تاریخ و اسطورهشناسی ما در طول زمان برای وظایف این طبقات، یکسری الگو پیشنهاد داده که آنها را اسطوره میخوانیم؛ الگوهایی که در طول زمان و در عرصه اجتماعی بازتولید و تکثیر میشوند. نامورمطلق اشاره کرد که ایرانیان هم اسطورههای پیشاتاریخی دارند و هم اسطورههای تاریخی: «اسطورههای پیشاتاریخی، اسطورههایی هستند که مرجعیت تاریخی برای آنها نداریم، اما در کتابهای کهن ما آمدهاند». او آرش را یکی از نمونههای اسطورههای پیشاتاریخی ما میداند که برای صیانت از مرزهای ایرانزمین جانش را میدهد. نامورمطلق معتقد است ما اسطورههایی داریم که باید بازسازی و بازآفرینی شوند و از آنها صحبت شود تا جوانهایمان بدانند که الگوهای بزرگی داشتیم، الگوهایی که جان بر کف دست گذاشتند و در میدان حاضر شدند. او با تأکید بر اینکه ایران نزد ایرانیان یک خاک ساده و سرزمین ساده نیست، گفت: «ایران از دیرباز برای ایرانیان سرزمین مقدسی بوده است؛ زیرا ایرانیان مهاجر به اینجا نبودهاند، از قدیم در اینجا بودند... . این سرزمین از دیدگاه ایرانیها، مرکز عالم بوده است». این استاد دانشگاه باور دارد به خاطر اینکه ایران، خاک و مرزهایش برای ایرانیها مقدس است، تجاوز به این سرزمین یکی از بدترین گناهان نزد ایرانیها محسوب میشود و اشاره کرد که اسکندر در ادبیات ما «اسکندر گُجَستَک» یعنی نفرینشده خوانده میشود. این اسطورهشناس تأکید کرد: «حمله به ایران، خودبهخود برای ایرانیان آگاه، موجب انسجام میشود؛ هرچند با هم اختلاف و نقد داشته باشند». او سپس توضیح داد: «رستم کسی بود که به شهریار زمان خود، یعنی کیکاووس نقدهای زیادی داشت و گاه با صراحت و تندی او را نقد میکرد. زال و گودرز هم کیکاووس را نقد میکردند؛ اما همین که میشنیدند افراسیاب و تورانیان برای حمله به ایران به لب مرز رسیدند، همه با هم منسجم میشدند... . میان منتقد و خائن، فرق کهکشانی وجود دارد. کسانی که خیانت میکردند، با دشمن همراهی میکردند و کسانی که نقد داشتند و دنبال اصلاح امور بودند، وقتی شرایط را شرایط جنگی میدیدند، نقد را کنار میگذاشتند و یک انسجام پولادین در مقابل دشمن پیدا میکردند. اگر رستم داستان شخصی داشت، برای ما اینقدر ارزشمند نبود، رستم به خاطر اینکه پاسدار این سرزمین بوده و بارها ایران را نجات داده و در جنگ موجب پیروزی ایران شده، برای ما ارزشمند است، هرچند یک شخصیت خیالی باشد. در اسطورهشناسی مهم نیست شخصیتی خیالی است یا واقعی. اصولا براساس اسطورهشناسی شخصیتهای خیالی در بسیاری موارد نسبت به شخصیتهای واقعی، حقیقیترند؛ زیرا از واقعیتهای بیشمار برگرفته شدهاند». نامورمطلق ادامه داد: «اسفندیار هم همینطور. اگر اسفندیار برای ما ارزش دارد، به این دلیل است که در مقابل ارجاسب ایستادگی کرد؛ ارجاسبی که زرتشت و لهراسب را کشت و ایران را اشغال کرد. اسفندیار با گذر از هفتخان، نهایتا او را از بین برد و به همین دلیل نزد ایرانیان عزیز است». نامورمطلق تأکید کرد که «هرکس بکوشد و از این سرزمین پاسداری کند، برای ما ایرانیان ارزشمند است. ما الگوهایی برای پاسداری از سرزمینمان و مبارزه و نبرد با دشمنان در اختیار داریم و یکی از کارهای بزرگ ما این است که روایتهای این الگوها را بازتولید کنیم».
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.