بزنگاه تاریخی دیپلماسی ایرانی
تاریخ دیپلماسی ایران هیچگاه دوره تاریخی و حساس 28شهریور تا 5 مهرماه 1404 را فراموش نخواهد کرد. دورهای که میتواند به یکی از بزنگاهها و نقاط عطف نهتنها تاریخ سیاست خارجی ایران بلکه تاریخ سیاسی ایران تبدیل شود. دورهای کوتاه، فشرده و مهم که باز میتواند بر سرنوشت آینده ایران و ایرانیان تأثیرگذار باشد و تعیینکننده است. دستگاه دیپلماسی ایران نیز در دهههای اخیر کمتر چنین شرایط حساس و مهمی را تجربه کرده است. شرایطی که تمام قدرت و ظرفیت سیاسی و دیپلماتیک ایران باید بسیج و متحد شود تا از همه تجربه و داشتههای داخلی و خارجی خود برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و هستهای شورای امنیت علیه ایران استفاده کند. در واقع میتوان انتظار داشت که تیم دیپلماسی ایران باید در بالاترین سطح مدیریت سیاسی با تمام قوا بجنگد تا کشور به شرایط سیاسی مهر 1392 بازنگردد و همه دستاوردهای سیاسی 12 سال گذشته در صحنه دیپلماسی را از دست ندهد.
تاریخ دیپلماسی ایران هیچگاه دوره تاریخی و حساس 28شهریور تا 5 مهرماه 1404 را فراموش نخواهد کرد. دورهای که میتواند به یکی از بزنگاهها و نقاط عطف نهتنها تاریخ سیاست خارجی ایران بلکه تاریخ سیاسی ایران تبدیل شود. دورهای کوتاه، فشرده و مهم که باز میتواند بر سرنوشت آینده ایران و ایرانیان تأثیرگذار باشد و تعیینکننده است. دستگاه دیپلماسی ایران نیز در دهههای اخیر کمتر چنین شرایط حساس و مهمی را تجربه کرده است.
شرایطی که تمام قدرت و ظرفیت سیاسی و دیپلماتیک ایران باید بسیج و متحد شود تا از همه تجربه و داشتههای داخلی و خارجی خود برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و هستهای شورای امنیت علیه ایران استفاده کند. در واقع میتوان انتظار داشت که تیم دیپلماسی ایران باید در بالاترین سطح مدیریت سیاسی با تمام قوا بجنگد تا کشور به شرایط سیاسی مهر 1392 بازنگردد و همه دستاوردهای سیاسی 12 سال گذشته در صحنه دیپلماسی را از دست ندهد.
ناکامی در این جبهه تمامعیار سیاسی و یکطرفه، به معنای بازگشت به نقطه صفر سال 1392 است. نقطهای که فقط دو سال مذاکرات برجامی آن به طول انجامید و بعد از آن به توافق برجامی منتهی شد که حداقل نتیجه این توافق با همه نقاط قوت و ضعف آن، به رسمیت شناختهشدن حق غنیسازی هستهای ایران و در عین حال، تعلیق تمام تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای ایران توسط شورای امنیت و خروج ایران از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد و جلوگیری از قرارگرفتن ایران ذیل ماده 42 فصل هفت بود.
سرنوشت همه این دستاوردهای سیاسی فارغ از اینکه به دلایل مختلف داخلی و خارجی منجر به بهرهبرداری اقتصادی لازم از جمله خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای اقتصادی یکجانبه نشد، به تحرکات و اقدامات دیپلماتیک ایران در روزهای منتهی به پنجم مهرماه بستگی دارد. هرچند ایران با فعالشدن فرایند اجرائی مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی از سه هفته پیش تحرکات دیپلماتیک خود را برای جلوگیری از بازگشت تحریمها در قالب توافق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی هستهای در قاهره و ارائه یک طرح ابتکاری به سه کشور اروپایی از هفته گذشته آغاز کرد اما این تحرکات عمدتا بهلحاظ تاکتیکی مطلوب آمریکا و سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان با رد پیشنویس لغو دائمی تحریمهای ایران در نشست روز جمعه شورای امنیت، مقبول واقع نشد. با این اتفاق همه نگاهها و امیدها به نیویورک و سفر رئیسجمهور ایران به مقر سازمان ملل و مذاکره و رایزنی در بالاترین سطح سیاسی با سران کشورهای مدعی ایران بهخصوص سه کشور اروپایی دوخته شده است. محور اصلی مذاکرات احتمالی در نیویورک، اعتمادسازی متقابل است.
مشکل اصلی کنونی ایران با آمریکا و سه کشور اروپایی در شرایط کنونی، بحران اعتماد است که بهخصوص بعد از جنگ 12 روزه بهشدت آسیب دیده است. برای ایجاد این اعتماد، نقش آژانس و همچنین دو کشور چین و روسیه میتواند تعیینکننده باشد. این نهاد و دو کشور مذکور اگر نقش واقعی و سازنده خود را برای شکلگیری اعتماد متقابل اولیه در روابط ایران و غرب ایفا کنند میتوان انتظار داشت که زمینهای برای تفاهم و توافق میان طرفین در همین چند روز آینده ایجاد شود، بنابراین تیم دیپلماسی ایران در روزهای آینده باید در چند جبهه سیاسی، حقوقی و فنی پیچیده و سخت مبارزه کند تا حداقل بتواند زمینه تصویب قطعنامهای را از شورای امنیت برای تداوم تعلیق تحریمها در یک بازه شش ماهه برای رسیدن به یک توافق نهایی فراهم کند.
با فرض ناکامی در این مرحله و بازگشت تحریمها که احتمال آن قوی است، با این حال این شرایط به معنای پایان راه دیپلماسی نیست. هرچند شرایط بسیار سختتر و پیچیدهتر برای رسیدن به یک توافق جدید خواهد بود اما در صورت فراهمبودن شرایط سیاسی ایران با آمریکا و اروپا میتواند وارد یک فرایند جدید مذاکرات شود که نتیجه آن الزاما دیگر توافقی مانند برجام نخواهد بود اما میتواند مشابه قطعنامه ۲۲۳۱، مبنایی برای تعلیق یا حتی لغو دوباره تحریمها قرار گیرد. در عین حال با مشارکت مجدد آمریکا در مذاکرات، دامنه آن به تحریمهای یکجانبه آمریکا نیز گسترش یابد. در این راستا واکنشهای هیجانی از سوی طرفین و بهخصوص عوامل ثالث (مانند اسرائیل) بسیار تعیینکننده خواهد بود و میتواند زمینهای برای ازبینبردن روزنههای محدود دیپلماسی باشد.
اقداماتی مانند خروج از پیمان NPT یا قطع همکاری با آژانس انرژی اتمی نهتنها فرصتی برای دیپلماسی باقی نمیگذارد، بلکه ممکن است ایران را به ذیل ماده ۴۲ فصل هفتم منشور ملل متحد بکشاند. این ماده امکان اقدام نظامی علیه ایران را قانونی میکند؛ وضعیتی بهمراتب سختتر از تحریمهای ذیل ماده ۴۱ که زمینه سوءاستفاده عوامل ثالث مانند اسرائیل را فراهم میکند.
بیتردید بازگشت تحریمها بیش از آنکه فرصت باشد، تهدیدی جدی برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران است. با این حال، در دل هر تهدیدی میتواند فرصتی نیز نهفته باشد. اگر ایران و آمریکا اراده دیپلماتیک لازم را داشته باشند، این بحران میتواند زمینهساز توافقی تازه و جامعتر شود؛ توافقی که مسائل دیرینه دو کشور را حل کند و مسیر جدیدی برای روابط آینده بگشاید.
با این حال، اگر پکن و مسکو ابتکارهای حقوقی تازهای در شورای امنیت ارائه دهند، میتوانند نقش مهمی در تقویت موضع ایران ایفا کنند. حمایت سیاسی آنها ارزشمند است، اما کافی نیست و باید با اقدامات عملی در عرصه دیپلماتیک همراه شود.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.