برسد به دست سیاستگذار )4(
با توجه به مختصات علم پیشگیری که در سه نوشته قبلی تشریح شد، این علم در «برهه حساس کنونی» میتواند نقش مؤثری در سطحهای اشارهشده سیاستگذاری، برنامهریزی و سبک زندگی ایفا کرده و در نهایت در ارتقای کیفی سلامت اجتماعی مؤثر واقع شود.
با توجه به مختصات علم پیشگیری که در سه نوشته قبلی تشریح شد، این علم در «برهه حساس کنونی» میتواند نقش مؤثری در سطحهای اشارهشده سیاستگذاری، برنامهریزی و سبک زندگی ایفا کرده و در نهایت در ارتقای کیفی سلامت اجتماعی مؤثر واقع شود. در این قسمت خالی از فایده نخواهد بود برای اینکه سیاستگذار محترم بیشتر در جریان چارچوب این علم قرار گیرد، از بین افراد تأثیرگذار جهانی، دستکم با دو شخص مهم آشنا باشد: 1. جان رالز: عدالت توزیعی مفهوم بس مهمی است که تاریخچه آن به دوران باستان برمیگردد.
مشخصا بحث عدالت توزیعی، راجع به توزیع برابر و عادلانه کالا، خدمات و منابع به منظور تقویت جامعه عدالتمحور است. جان رالز شالوده نظری ارتباط بین عدالت توزیعی و جامعه عدالتمحور را مطرح کرد. براساس اندیشههای رالز، عدالت اجتماعی بهشدت به دو اصل اساسی مرتبط است. اولین اصل بیان میکند که اعضای یک جامعه باید حقوق و آزادیهای برابری در مشارکت کامل در ساختارها و نهادهای اجتماعی مانند ساختارهای سیاسی و قانونی داشته باشند. اصل دوم خود از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول این اصل بیان میکند که همه اعضای یک جامعه برای کسب جایگاههای قدرت و اقتدار در جامعه از فرصتهای برابری برخوردار هستند. بخش دوم از اصل دوم عدالت اجتماعی رالز به اصل تفاوت پرداخته و بیان میکند که نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه باید به گونهای نظم یابند که بیشترین سود را برای آن دسته از اعضایی از جامعه فراهم کند که حداقل سود را دریافت کردهاند.
به عبارت دیگر تمرکز این اصل بر این موضوع است که اعضایی که کمترین منفعت، رفاه و آسایش را داشتهاند، از دستاوردهای اعضایی نفع ببرند که سود بیشتری دریافت کردهاند. در نتیجه اصول رالز در یک جامعه عدالتمحور از حقوق و آزادیهای برابر حمایت میکند؛ فرصتهای یکسانی را برای همه اعضای جامعه مطرح کرده و به نابرابریها در منابع اجتماعی و اقتصادی نظم میدهد تا منافع افرادی که حداقل سود را بردهاند، به حداکثر برسد. 2. جرج آلبی: بدونشک جرج آلبی پیشگام اصلی در مطرحکردن پیشگیری در روانشناسی بوده است. او که در جامعه روانشناسی ایران کمتر شناختهشده است، به نوعی یکی از بانیان علم پیشگیری به حساب میآید. آلبی در مقام روانشناس که ریاست انجمن روانشناسان آمریکا (بزرگترین تشکل صنفی) را هم دارا بوده است، در اولین کتاب خود به نام «روندهای نیروی انسانی در سلامت روان» به این موضوع پرداخت که پیشگیری تنها راه عملی کاهش بروز اختلالات روانشناختی است. درخواستهای مشفقانه او برای تغییر در نظم اجتماعی از طریق قدمهای پیشگامانه عدالت اجتماعی برای کاهش بروز آسیب، در بسیاری از تألیفات آلبی طی دوران کاریاش تداوم یافت. او برای کاهش اختلالات روانشناختی از یک انقلاب در روانشناسی و روانپزشکی دم زد. آلبی بهشدت از این موضوع حمایت میکرد که روانشناسی باید بیعدالتی اجتماعی را مدنظر قرار داده و به نیازهای افرادی از جامعه توجه کند که به دلایل مختلف از حقوق اجتماعی خود محروم شدهاند. در آن زمان او جزء معدود کسانی بود که این موضع را اتخاذ کرد. کارهای او تأثیر مهمی بر توسعه تخصص بسیار مهم روانشناسی محلهای داشته است. آلبی در یکی از سخنرانیهایش، آینده روانشناسی بالینی را اینگونه نقد کرد که این حرفه با تداوم اِسناد به مدل پزشکی، بر تشخیص و درمان متمرکز بوده و از پیشگیری بهشدت غفلت میورزد. در ترویج پیشگیری در برابر مدل مداخله در بحران، آلبی معتقد بود که هیچ بیماری یا مشکل روانشناختی هرگز به واسطه درمان ریشهکن نشده است.
او معتقد بود که اگر برای ریشهکنکردن تراژدی بیماریهای ذهنی امیدی وجود داشته باشد، آن خواهد بود که به شرایط اجتماعی ایجادکننده توجه شود. او طی دوره شاخص کاریاش درباره پایاندادن به نژادپرستی، تبعیض جنسی، فقر و دیگر شرایط اجتماعی تأکید داشت. آلبی معتقد بود شرایط اجتماعی است که مشکلات روانشناختی را برای افراد به وجود آورده و منجر به فروپاشی محیطهای زندگی در اجتماع میشود. این دانشمند، رساترین صدا در طرح این اندیشه بود که از چارچوب پیشگیرانه عدالت اجتماعی و نقش آن در پیشگیری صحبت به میان بیاورد. او بر این باور باقی ماند که بیشتر، آنچه آسیبشناسی روان نامیده میشود، بهشدت ریشه در شرایط مسموم اجتماعی نظیر فقر، تبعیض و ناتوانی دارد، چراکه این شرایط، محیطی را به وجود میآورند که منجر به رفتارهای فردی نابهنجار و ناکارآمد میشود.
با وجودی که او قبول داشت برخی از بیماریها ریشه ژنتیک داشته و مربوط به جسم هستند، ولی یقین داشت که بیشتر مشکلات سلامت روان مربوط به شرایط اجتماعی منفی هستند. البته با وجودی که نمیتوان این شرایط را به شکل کامل از بین برد، ولی میتوان با اقدامات مناسب آنها را کاهش داد. او به این موضوع نیز پرداخت که بر تبیینهای زیستشناختی برای بیماریهای روانشناختی در بین روانپزشکان و دیگر متخصصان سلامت روان بیش از حد تأکید شده است. آلبی موارد و مطالعات متعددی را برای حمایت از این بحث خود نقل میکند که آسیبپذیرترین اعضای جامعه، به مشکلات سلامت روان، ناراحتیهای هیجانی و رفتارهای ناکارآمد دچار میشوند.
در نتیجه او درباره چارچوب پیشگیری اولیهای بحث میکند که با تأکید بر جامعه عدالتمحور، همه اعضای آن حقوق و فرصت برابری در منافع مالی و قدرت داشته باشند. به عقیده آلبی، الزاما هدف اساسی پیشگیری، توجه به شرایطی است که استرسهای ناخوشانید و ناکارآمدی افراد را سبب میشوند. این شرایط شامل فقر، تبعیض و محرومیت از حقوق اجتماعی بخش بزرگی از مردم دنیاست. فلسفه نوآورانه آلبی در پیشگیری در 50 سال پیش هنوز نیز جدید و خلاقانه هستند: 1. خدا مرد یا زن نیست و هر رویکردی که یک جنسیت را برتر از جنسیت دیگر بداند، یک عامل روانشناختی مخرب است که درد و رنج و ناراحتی بیپایانی را موجب میشود. 2. هر نهاد اقتصادی که از بهرهکشی کارگرانی سود میبرد که کمتر مزد دریافت میکند، آنان را در معرض خطر و کوتاهشدن عمر قرار میدهد؛ یا هر کارخانهای که به منطقهای منتقل شود تا با بهرهکشی از کارگران ارزانقیمت منطقه، هیچ ملاحظهای برای آنان قائل نشود و به طور خلاصه، هر مؤسسهای که فاقد وجدان باشد، به لحاظ روانشناختی ویرانگر بوده و باید اصلاح شود.
3. الگوهای فرهنگی شایعی که منجر به آسیبهای جسمانی و روانی در زنان و کودکان میشوند، باید به عنوان مخربهای روانشناختی شناسایی و اصلاح شوند. در تأیید نظرات تأملبرانگیز آلبی، میتوان به نابرابریهای آموزشی و بهداشتی اشاره کرد که در بین جمعیت سفیدپوست و گروههای اقلیت در آمریکا وجود دارد.
برای مثال مرکز ملی آمارهای آموزشی وابسته به وزارت آموزش آمریکا گزارش کرده است که دانشآموزان سفیدپوست بیش از دو برابر دانشآموزان سیاهپوست، لاتینتبار و بومی آمریکا از شانس به پایان رساندن دبیرستان برخوردارند. علاوهبراین براساس گزارش مؤسسه تحقیق و کیفیت مراقبتهای بهداشتی، جمعیت اقلیتهای قومی در آمریکا در مقایسه با جمعیت سفیدپوست و طبقات بالاتر اجتماعی-اقتصادی از مراقبتهای بهداشتی و وضیعت سلامت نامطلوب رنج میبرند. نابرابری در آموزش و سلامتی به شکل منفی اثرات عمیقی بر جامعه دارد. بدیهی است که آگاهی از افکار این دست از دانشمندان نقش مهمی در شکلگیری تفکرات و سیاستگذاریهای پیشگیرانه خواهد داشت.
یکی دیگر از موارد مهم در حوزه پیشگیری، سرمایه انسانی آن است. ازاینرو میتوان سرمایه انسانی پیشگیری و مسئولیتهای آنان را در پنج گروه طبقهبندی کرد: 1. گروه سیاستگذاران که مسئولیت اصلی آنان وضع سیاستهای کلان پیشگیری است؛ 2. کارشناسان که مسئولیت اصلی آنان طراحی، اجرا، ارزیابی و تصحیح برنامهها و اقدامات پیشگیرانه است؛
3. پژوهشگران که مسئولیت اصلی آنان بررسی کارایی و اثربخشی برنامهها و اقدامات پیشگیرانه است؛ 4. متخصصان که منظور استادان دانشگاهی است که آموزش به دانشجویان و گسترش مرزهای علم پیشگیری از طریق مفهومسازی و مشارکت در انجام تحقیقات تخصصی را برعهده دارند؛ 5. دانشمندان که طبیعتا تولید علم را عهدهدار هستند. درحالحاضر در کشور، بیشترین سرمایه انسانی علم پیشگیری در گروه کارشناسان قرار دارد که در بخشهای مختلف دولتی و گاه غیردولتی مشغول به انجام وظایف اشارهشده هستند. البته با توجه به اینکه هیچ رشته یا درس دانشگاهی برای پیشگیری در ایران وجود ندارد، کارشناسان این حوزه معمولا در مبانی نظری، بومیسازی، کارایی، اثربخشی برنامههای پیشگیرانه و... اطلاعات و دانش لازم را ندارند. درباره پژوهشگر نیز باید گفت تقریبا نمیتوان پژوهشگری را یافت که عمده فعالیت حرفهای خود را معطوف به پیشگیری و حوزه مشخصی از آن کرده باشد؛ کمااینکه به علت نبود رشته و درس، متخصص و دانشمندی هم در این حوزه وجود ندارد. روشن است که که وقتی رد کربن ناشی از این نوع نوشتهها مقرون به صرفه است که منجر به اخذ تصمیمات مهم و ساختارسازی و در نهایت حل مسائل باشد. پیشنهادهای زیر مواردی هستند که بدون آنها قطعا نمیتوان امیدی به آینده پیشگیری در کشور داشته و اقدامات پراکنده بیشتر هدردهنده منابع خواهند بود تا راهحلهایی که سلامت اجتماعی را تقویت کند:
1. راهاندازی دبیرخانه ملی پیشگیری: مهمترین فعالیتهای راهبردی این دبیرخانه عبارتاند از: الف. ارزیابی قوانین و دستورالعملهای مصوب از زاویه علم پیشگیری (کاهش فقر و بیعدالتی)؛ ب. ارزیابی وضعیت اجرائی قوانین، دستورالعملها و آییننامههای کشوری؛ ج. طراحی راهبرد ملی پیشگیری؛ د. ثبت همه برنامههای پیشگیرانه کشور شامل عنوان، آسیب مد نظر، مبانی نظری، بررسی کارایی و اثربخشی، اعتبارات مالی؛
ح. ثبت پایاننامههای تحصیلات تکمیلی در حوزه پیشگیری؛ و. ثبت اطلاعات مربوط به کتابهای تألیفی و ترجمهای در حوزه پیشگیری؛
2. راهاندازی انجمن علم پیشگیری ایران؛ 3. راهاندازی مجله تخصصی علم پیشگیری؛ 4. ارائه فرصت مطالعاتی در حوزه پیشگیری برای استادان دانشگاهی؛ 5. راهاندازی رشته تخصصی علم پیشگیری در دانشگاهها؛ 6. طراحی درس پیشگیری در سه قالب: الف. به عنوان درس تخصصی برای رشتههای روانشناسی و مشاوره؛ ب. به عنوان درس عمومی برای رشتههای جامعهشناسی، مدیریت، علوم سیاسی، سیاستگذاری عمومی و بهداشت محیط؛ ج. به عنوان درس انتخابی برای دیگر رشتههای دانشگاهی.
در این مجموعه نوشتار سعی شد که کلیات لازم برای درک واقعی از علم پیشگیری در اختیار سیاستگذار قرار گیرد، ولی با توجه به آنچه در این حوزه پیش میرود، به نظر میرسد که حداقل در کوتاهمدت، نشانههایی از اقدامات اساسی در آن دیده نمیشود. آنچه باقی میماند، افکار عمومی در حوزه پیشگیری است که چنانچه مطالبات اجتماعی مستمری دراینباره شکل بگیرد، شاید که سیاستگذار به تلاش بیفتد که جوابگوی افکار عمومی باشد؛ طبیعتا وقتی این مطالبه شکل بگیرد که چرا قوانین مصوب یادشده بهدرستی اجرا نشده یا ایرادات آن رفع نمیشود، چرا کیفیت عدالت توزیعی و ازجمله عدالت آموزشی و نقش آن در کاهش آسیبهای اجتماعی در مناطق محروم مورد دقت قرار نمیگیرد؛ چرا برنامههای پیشگیرانه همگانی مهمی نظیر مهارتهای زندگی که نقش مهمی در فرهنگپذیری را برعهده دارد، در دوره آموزش عمومی، با ضریب پوشش بالا و با بهترین کیفیت به اجرا درنمیآید، چرا با وجود ضرورت، رشته یا درس پیشگیری در دانشگاهها پا نمیگیرد و بسیاری از «چرا»هایی که مشخصا به پیشگیری میپردازند، بهتدریج بخشهایی از هزارو 400 گرم مغز سیاستگذار به پیشگیری اختصاص خواهند یافت:
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم/ که بر خاکم روان گردی، بگیرد دامنت گردم
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.