|

برسد به دست سیاست‌گذار )1(

اگر براساس مدل لگاتوم، بپذیریم آن زمانی در یک جامعه کامیابی ایجاد می‌شود که حاکمان آن جامعه برای توسعه کشور، انتخاب‌هایی را در دستور کار خود قرار دهند که برای تک‌تک افراد مفید باشد، براساس‌این دیگر نمی‌توان از کنار واژه پیشگیری که در‌حال‌حاضر در دنیا به آن به‌عنوان یک علم نگاه می‌شود، به‌سادگی گذر کرد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

اگر براساس مدل لگاتوم، بپذیریم آن زمانی در یک جامعه کامیابی ایجاد می‌شود که حاکمان آن جامعه برای توسعه کشور، انتخاب‌هایی را در دستور کار خود قرار دهند که برای تک‌تک افراد مفید باشد، براساس‌این دیگر نمی‌توان از کنار واژه پیشگیری که در‌حال‌حاضر در دنیا به آن به‌عنوان یک علم نگاه می‌شود، به‌سادگی گذر کرد.

بخش درخورتوجهی از تبیین شرایط موجود به فقدان یا ضعف سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه مربوط می‌شود که انفجار بندرعباس، قتل زنده‌یاد الهه حسین‌نژاد به دست بهمن فرزانه یا کشته‌شدن محیط‌بان گرامی -زنده‌یاد هدایت دیده‌بان- نمونه‌های عینی آن است. مقدمه‌ای بر تاریخ پیشگیری می‌تواند به روند بحث کمک کند. شاید بتوان گفت که پیشگیری نیز ازجمله موضوعات تاریخ بشر است که از تاریخی کهن و تاریخچه‌ای کوتاه برخوردار است. شاهد این ادعا عبارت‌اند از: ۱. اولین سرپیچی تاریخ: تسلیم‌شدن حوا و آدم به وسوسه مار و خوردن از درخت دانش که خداوند آنها را از خوردن آن منع کرده بود؛ خدایی که برای زندگی آن دو، بهشت را مهیا کرده بود. اینجاست که باید گفت هیچ‌ چیز نمی‌تواند مانع از تجربه‌کردن موارد منع‌شده در نوع بشر باشد.

کنجکاوی ذات آدمی بوده و بعضی افراد، شرایط مطلوب خود را با شرایط مبهم و چه‌بسا خطرناک تاخت می‌زنند. ۲. اولین قتل تاریخ: چرا در زمانه‌ای که نه از گروه‌های خلافکار خبری بود؛ نه هالیوود و خشونت زمخت آن؛ نه کنسول‌های بازی‌های پرزد‌‌و‌خورد و حتی نه هیچ قتل پیشینی، اولین قتل در تاریخ به اسم قابیل ثبت شد. اینجاست که باید گفت احساسات بخش مهمی از نیروی محرکه آدمی بوده که به‌خوبی می‌توانند وظیفه دیگر عوامل را در خشونت به‌ جای آورند که به شکل مشخص در اینجا منظور حسادتی است که قابیل به هابیل داشت و البته این حسادت عامل بیرونی داشت؛ اینکه برادرش از او محبوب‌تر بود. ۳. هایجا فرزند خلف آسکلپیوس: با وجود آنکه در اسطوره‌های رم باستان، خدای طبابت و درمان (آسکلپیوس) چندین فرزند داشته است، ولی الهه هایجا که الهه سلامت و پاکیزگی بود، از جایگاه ممتازی برخوردار بود.

ازاین‌رو این عقیده مطرح است که اهمیت هایجا، حاکی از قدرتی است که در دوران باستان برای پیشگیری در نظر گرفته می‌شده است. البته با وجود مطالب اشاره‌شده، از آن دوران، گرچه مردم پیشگیری را می‌شناخته‌اند و تلاش‌هایی هم می‌کردند، ولی در مقایسه با درمان، پیشگیری در درجه دوم اهمیت قرار می‌گرفت. شاید به قول سینماگران، در مقایسه با پیشگیری، درمان بار دراماتیک بیشتری داشته و در نتیجه حاکمان و به تبع آنها، مردم بیشتر جذب درمان می‌شده‌اند. اگر بخواهیم کمی ایرانی‌تر به موضوع بپردازیم، با دو نکته مواجه می‌شویم؛ یکی اینکه متوجه می‌شویم با وجود ارزیابی مثبتِ بسیاری از ما ایرانیان از پیشگیری، التزام عملی به آن ضریب پوشش بالایی ندارد. آمار ابتلا به دیابت، پری دیابت و سندروم متابولیک، چاقی، میزان سواد سلامت، آمار طلاق عاطفی، سالم‌خوری، ورزش، مصرف سیگار و قلیان، دعواهای روزمره از یک سو و فقدان رفتارهای پیشگیرانه در داستان‌ها، فیلم‌ها، موسیقی‌ها و شعرهای امروزی مواردی دال بر کم‌رنگ‌بودن پیشگیری در زندگی ما ایرانیان است.

نکته دوم، این است که با وجود فراوانی بسیار بالای کلمه پیشگیری در زبان بسیاری از سیاست‌گذاران، به‌ احتمال زیاد محتوای چندانی برای آن کلمه در اذهان به‌ کار برندگان آن وجود ندارد؛ چراکه این کلمه در هیچ سطح آکادمیکی برای آنان طرح نشده بوده است تا آنان طی فرایند آموزش، آگاهی علمی لازم را از آن داشته باشند. اینکه در زبان روزمره، بسیاری به شکل عام از این کلمه استفاده می‌کنند، اشکالی وارد نیست؛ ولی در زبان سیاست‌گذاری لازم است که این کلمه از غنای لازم برخوردار باشد. قاعدتا درک علمی از مفاهیم است که زمینه به‌کارگیری صحیح آنها را در فرایند حل مسائل فراهم می‌کند. در این نوشته، منظور از پیشگیری، تعریف ساده رومانو و هیگ است: جلوگیری از یک اتفاق قبل از وقوع آن (رومانو و هیگ، ۲۰۰۰).

ضمن اینکه از بین دو نوع تقسیم‌بندی پیشگیری، یعنی مدل کاپلان (۱۹۶۴) و مدل گوردن (1987) با توجه‌ به نقدهایی که به نوع کاپلانی وارد است، به نظر می‌رسد که نوع گوردنی عیار پیشگیرانه‌تری داشته و ضروری است که در سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه، از آن استفاده شود. در این تقسیم‌بندی از سه نوع پیشگیری همگانی (universal)، انتخابی (selective) و مشخص (indicated) صحبت می‌شود. 

مثلا وقتی سیاست‌گذار برنامه‌ای را برای پیشگیری از افسردگی در تمام افراد جامعه طراحی و اجرا می‌کند، آن برنامه از نوع همگانی به‌ حساب می‌آید. درصورتی‌که پیشگیری از افسردگی برای کسانی که دارای عامل خطر هستند؛ مثل افرادی که یکی از والدین خود را در دوره کودکی از دسته داده‌اند ولی هنوز درگیر افسردگی نشده‌اند، آن برنامه، پیشگیری انتخابی و درصورتی‌که گروه هدف کسانی باشند که عن‌قریب درگیر افسردگی خواهند شد؛ مثل کسانی که با گذشت شش ماه از فقدان یک عزیز، هنوز به روال معمول زندگی بازنگشته‌اند، برنامه مناسب برای آنان برنامه مشخص خواهد بود. براساس مدل گوردن، ماهیت اصلی همه برنامه‌ها، این است که فرد وارد حوزه آسیب نشده باشد.

هرجا که صحبت از پیشگیری می‌شود، پرداختن به مفهوم آسیب اجتماعی نیز گریزناپذیر می‌شود. سه تعریف کلاسیکی که از این مفهوم وجود دارد، ذهن سیاست‌گذار را به‌شدت عینیت می‌بخشد: ۱. تعریف مورتون (1976): تفاوت فاحش میان آرمان‌ها و وضع موجود، مشخصه اصلی آسیب اجتماعی است. طبق این تعریف، نخست باید آرمان‌ها و ارزش‌های جامعه بررسی و شناسایی شوند و در ادامه با توجه‌ به فاصله وضع موجود جامعه با آنها می‌توان مشکلات هر جامعه را تعیین کرد. نکته مهم در این تعریف این است که آرمان یا جامعه مطلوب از طرف چه کسی تعریف می‌شود. روشن است که هرگاه بین تعریفی که جامعه از وضعیت مطلوب دارد، با تعریف حاکمیت تفاوت وجود داشته باشد، بدیهی است که آسیب یا مشکل نیز به نظر هریک می‌تواند ماهیت کاملا متفاوتی داشته باشد.

بدیهی است که در این وضعیت، یا حاکمیت لازم است جامعه را مجاب کند که وضعیت مطلوب مدنظر حاکمان، ارزش سختی و تحمل دشواری را دارد یا اینکه حاکم تعریف جامعه را از وضع مطلوب به رسمیت بشناسد. 2. کیتسوس (2001): طبق این تعریف، نخست گروه‌هایی از جامعه می‌کوشند به بقیه جامعه بقبولانند که شرایط اجتماعی خاصی زیان‌بار و نامطلوب است. سپس این گروه‌ها معتبر تلقی می‌شوند و اظهارات‌شان پذیرفته می‌شود. مرحله ظهور و نهادسازی نیز از دیگر مراحل آن است. احتمالا سیاست‌گذار باید بداند که برای اولین‌بار در دهه ۷۰ بود که گروهی از فعالان محیط‌ زیست، به خطری پرداختند که در کمین دریاچه ارومیه قرار داشت. از تعریف کیتسوس می‌توان به اهمیت نقش آینده‌پژوهی و میدان‌دادن به منتقدان پرداخت؛ کمااینکه بخش مهمی از سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه مبتنی بر پیش‌بینی شرایط در آینده است.

3. مایلز (۱۹۵۹- ۲۰۰۰): مایلز بین مشکل اجتماعی و مشکل فردی تفاوت قائل می‌شود. به نظر او مشکل فردی به فرد و روابط او محدود می‌شود؛ درحالی‌که مشکل اجتماعی برای عموم مردم مهم است. در این وضعیت، ارزشی که از نظر مردم محترم شمرده می‌شود، تهدید شده است. ازاین‌رو او نتیجه می‌گیرد که مشکل فردی با مداخله فردی حل می‌شود؛ اما حل مشکل اجتماعی نیازمند مداخله اجتماعی است. دو کتاب مهم که در کنار تعریف‌های اشاره‌شده به درک بومی ما از آسیب کمک می‌کند، «خلق‌وخوی ایرانیان» زنده‌یاد جمال‌زاده و «ما ایرانیان» فراستخواه است که به ما کمک می‌کنند درک کنیم خودآگاهی از آسیب، تاریخچه درخورتوجهی در کشورمان دارد و ازاین‌رو است که رصد آسیب‌های اجتماعی با توجه‌ به این دست از پیشینه‌ها، ضرورتی کتمان‌ناپذیر است (ادامه دارد).

گر تو قرآن بر این نمط خوانی/ ببری رونق مسلمانی.

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.