بررسی معادلات ایران و اروپا در میانه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی در گفتوگویی با ابوالقاسم دلفی:
جهان باید صدای ایران را بشنود
نشست ژنو میان ایران و تروئیکای اروپایی، در میانه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، نشاندهنده تلاش ایران برای حفظ توازن میان دیپلماسی و میدان است. این مذاکرات، که به درخواست اروپا برگزار شد، نه از موضع ضعف، بلکه با پشتوانه پاسخهای نظامی قاطع ایران به تجاوزات اسرائیل شکل گرفت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مهدی بازرگان: نشست ژنو میان ایران و تروئیکای اروپایی، در میانه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، نشاندهنده تلاش ایران برای حفظ توازن میان دیپلماسی و میدان است. این مذاکرات، که به درخواست اروپا برگزار شد، نه از موضع ضعف، بلکه با پشتوانه پاسخهای نظامی قاطع ایران به تجاوزات اسرائیل شکل گرفت. ایران با تکیه بر بازدارندگی فعال، ازجمله موشکهای پیشرفته و حملات نقطهزن به پایگاههای صهیونیستی، غرب را به بازنگری در رویکرد خود واداشته است. توقف نشست از سوی عراقچی برای مشورت، بیانگر جدیت ایران در حفظ استقلال دیپلماتیک و رد هرگونه فشار است.
اروپا، که پیشتر با قطعنامههای آژانس بهانهساز تجاوزات صهیونیستی شد، اکنون به دلیل تغییر موازنه قدرت و نگرانی از گسترش بحران، به گفتوگو روی آورده است. این مذاکرات، فرصتی برای ایران است تا با تقویت روابط با برلین، پاریس و لندن، ضمن حفظ روابط دوجانبه و چندجانبه با اتحادیه اروپا، صدای مظلومیت خود را به جهان برساند. در شرایطی که آمریکا و اسرائیل با نقض قوانین بینالمللی، دیپلماسی را تضعیف کردهاند، ایران با هوشمندی از دیپلماسی برای تثبیت منافع ملی و مهار بحران بهره میگیرد، بدون آنکه از حق دفاع مشروع خود عقبنشینی کند. برای بررسی ظرفیت دیپلماتیک اروپاییها در میانه جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به گفتوگویی با ابوالقاسم دلفی، سفیر اسبق ایران در فرانسه، صربستان، بلژیک، کلمبیا و شیلی نشستهایم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید.
جناب دلفی، در میانه تجاوزات و حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران، شاهد گفتوگوی تروئیکای اروپایی و تهران بودیم. اما سؤال اینجاست که آیا قاره سبز وزنی برای نقشآفرینی در این معادلات دارد؟
ابتدا به ساکن جا دارد از همین تریبون روزنامه «شرق»، حمله و تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران را بهشدت محکوم کنم و در پاسخ به سؤال شما، معتقدم در شرایطی که این جنگ به کشور ما تحمیل شده است و ایران در وضعیت مساعدی قرار ندارد، هرگونه تلاشی با هر بازیگری برای استفاده از ابزار مذاکره و چانهزنی مفید و سودمند خواهد بود... .
اما برخی معتقدند این مذاکرات با اروپا دیر است. شما چنین باروی دارید؟
بله، اگرچه این مذاکرات قدری دیر و در شرایط جنگی امروز آغاز شد، ولی باز هم جای دفاع دارد.
به چه دلیل؟
چون این مذاکراتی که امروز با قاره سبز داریم، از یک سو با تروئیکای اروپایی و از سوی دیگر با نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ظرفیت دیپلماتیک بسیار بالایی است.
به نظر شما این مذاکرات به سرانجام خواهد رسید؟
این مسئله در گرو عوامل و پارامترهای بسیار زیادی قرار دارد و مهمترین آن این است که اروپا تا چه حد جدیت لازم برای ادامه این مذاکرات خواهد داشت. فعلا دور اول این مذاکرات برگزار شد و قرار است که دور بعدی آن هم برگزار شود. اتفاقا زمانی که مذاکرات هستهای ما با آمریکاییها در دولت دوم ترامپ شروع شد، عملا کاخ سفید تلاش کرد که روسیه، چین و اروپایی را از مذاکرات کنار بگذارد. بههمیندلیل اکنون اروپاییها تمایل زیادی به نقشآفرینی در این معادلات جنگ تحمیلی به ایران دارند.
اتفاقا پیرو این نکته، آیا واشنگتن و به طریق اولی ترامپ و همچنین نتانیاهو به میانجیگری و تلاشهای دیپلماتیک قاره سبز وقعی مینهند؟
اتقاقا من معتقدم اروپاییها با یک مأموریت و دستور کار از سوی آمریکا، مذاکرات با ایران را شروع کردند و به همین دلیل است که من دوباره تأکید دارم که باید از این ظرفیت یعنی ظرفیت گفتوگو با اروپا استفاده کرد. حتی اگر مسئله دستور کار و مأموریت آمریکا به اروپا هم نباشد، همانطور که گفتم و دوباره تکرار میکنم، استفاده از ظرفیت و اهرم مذاکره و دیپلماسی در هر شرایطی بهویژه در شرایط امروز بهشدت لازم و ضروری است. باید این محور «تعادل» یعنی اروپاییها را در شرایط کنونی به سمت خود جذب کنیم. من بارها در گفتوگو با «شرق» در یک سال گذشته که دولت چهاردهم آغاز به کار کرد، آسیبشناسی مختلفی درباره عملکرد دستگاه سیاست خارجی در رابطه با اروپا داشتم؛ اکنون دیگر جای آن گلهگزاریها نیست. باید نگاه رو به آینده و پایاندادن به تجاوزات و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به ایران باشد. بههمیندلیل من معتقدم ما باید جبهه روابط با اروپا را تقویت کنیم. ضمن اینکه در کنار پیگیری روابط با تروئیکای اروپا و اتحادیه اروپا باید روابط دوجانبه با لندن، پاریس و برلین هم تقویت شود.
جناب دلفی، حمایت اروپا از این حمله فضایی برای تقویت روابط با آلمان، فرانسه و انگلیس باقی میگذارد؟ ضمنا یک گزاره تحلیلی این است که اساسا اروپاییها با بازیگری مخرب خود در کنار گروسی و آژانس، ذیل صدور قطعنامه باعث آغاز این جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم صهیونیستی شدند.
نکته شما درست است و من منکر آن نمیشوم. اما بازیگری مخرب اروپا و آژانس، تنها عامل تجاوز و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیست نیست؛ بلکه عوامل و پارامترهای متعددی به سهم و وزن خود دراینبین نقشآفرینی داشتند، بنابراین اگر بخواهیم به گذشته رجوع کنیم که چه کسی باعث آغاز این جنگ تحمیلی شد، چاره کار نیست. ما در شرایط کنونی و وضعیت بغرنج باید نگاه رو به آینده داشته باشیم. به جای اینکه بگوییم اروپاییها چه نقش مخربی در صدور قطعنامه و بهانهتراشی برای تجاوز رژیم صهیونیستی داشتند، باید در نظر بگیریم که در شرایط جنگی فعلی، اروپاییها تمایل خود را برای گفتوگو با ایران نشان دادهاند. این یک ظرفیت و پتانسیل بسیار خوب است. چرا باید آن را از دست بدهیم! اصلا کشور در شرایطی قرار ندارد که بتواند قهر کند و دنبال انزوا باشد.
با وجود تحلیل شما، رویکرد اروپا در این جنگ تحمیلی میتواند محل بحث باشد؟
واقع امر آن است که در فضای جاری دستگاه سیاست خارجی باید در فعالترین و درعینحال منعطفترین و هوشمندانهترین حالت خود باشد. نباید یک دقیقه را از دست داد. ما نباید فرصت گفتوگو با هیچ کسی را از دست بدهیم و نباید میز مذاکره با هیچ طرفی را ترک کنیم. ما با وجود آنکه رژیم صهیونیستی در یک تجاوز آشکار و علنی به خاک ایران، تمام خطوط قرمز حقوقی را رد کرده است و با وجود شکایت رسمی جمهوری اسلامی ایران و برگزاری نشست شورای حکام و شورای امنیت، تاکنون شاهد محکومیت این رژیم و جنایات و حملات آنها نبودیم؛ پس باید این وضعیت به طریق دیگری جبران شود. ما باید تحرکات دیپلماتیک را تقویت کنیم. الان جای هیچگونه کمکاری و انفعال نیست. متأسفانه ما ابزار و تمهیدات لازم برای رساندن سخن خود در مجامع بینالمللی را از دست دادیم. پس باید این قدرت دوباره بازتعریف و احیا شود.
از طرف دیگر همه رابطه تاریخی کشورهای اروپایی و مشخصا آلمان، فرانسه و انگلستان با رژیم صهیونیستی و مناسبات عمیق آنها را میدانند. پس ما نباید انتظار داشته باشیم که این کشورهای اروپایی جانب ما را بگیرند و حمله رژیم صهیونیستی را محکوم کنند. درعینحال ما میتوانیم در همین شرایط، روابط چندجانبه را در قالب اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی تقویت کنیم و همچنین باید روابط دوجانبه با کشورهای اروپایی را هم از سر بگیریم. این یک ظرفیت است. اینکه چه کشوری، چه نقشی در تجاوز صهیونیستها داشتند یا اکنون چه موضعی گرفتهاند، برای ما نمیتواند تعیینکننده مذاکرهکردن یا مذاکرهنکردن باشد؛ باید از اهرم سیاست خارجی و دیپلماسی با هر بازیگری نهایت استفاده را برد؛ چه کشورهای منطقهای، چه کشورهای عربی، چه کشورهای اسلامی و چه کشورهای اروپایی یا غربی، حتی همین روسیه و چین که اکنون در حد موضعگیریهای نهچندان محکم و قاطع دیپلماتیک ثابت کردند که در عمل و برخلاف آنچه روابط راهبردی تهران با پکن و مسکو نامیده شد، اکنون هیچ اقدامی در این مسیر برای توقف جنایات صهیونیستها انجام ندادند، اما باز هم باید از ظرفیت روابط با روسیه و چین استفاده کرد. ما در وضعیتی قرار نداریم که به دنبال گلچینکردن روابط دیپلماتیک با کشورها باشیم.
پارامتر زمان را چگونه میبینید؟
اتفاقا این سؤال شما، تأکیدات قبلی من را تصدیق میکند. ما از نظر زمانی با دو مقوله بسیار مهم مواجهیم؛ اولا از این نظر که دونالد ترامپ دو هفته زمان برای تصمیمگیری درباره ورود به جنگ جاری تعیین کرده است. پس زمان ما بسیار کوتاه است و ما یک بازه زمانی بینهایت برای مذاکره و دیپلماسی مواجه نیستیم. از طرف دیگر، حتی اگر یک دقیقه زودتر به این جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی و رنج و درد مردم کشورمان پایان دهیم، باید این کار را بکنیم. اگر از آن ضربالاجل دوماهه ترامپ به هر دلیلی استفاده نکردیم یا دراینبین رژیم صهیونیستی سعی کرد مذاکرات تهران-واشنگتن را به شکست بکشاند، اکنون باید دیگر از آن تجربه درس بگیریم.
پس شما معتقدید که این ضربالاجل دوهفتهای ترامپ هم میتواند واقعیت داشته باشد؟
حتی به فرض آنکه واقعیت هم نداشته باشد، ما باید به دنبال پایاندادن به این جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم صهیونیستی باشیم، بنابراین ما در عین حالی که باید برای هر سناریوی محتمل، حتی با درصد پایین باید آماده باشیم، از طرف دیگر همه ظرفیت و توان دیپلماتیک را به کار بگیریم. حتی از سفرا و دیپلماتهای بازنشسته که دارای ظرفیت بسیار بالایی هستند، میتوان در این شرایط استفاده کرد. به هر حال تکتک این سفرا با سالها تجربه در محل مأموریت خود، ظرفیت بالقوهای دارند که در این شرایط میتوان به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کرد.
تحلیل شما به گونهای است که گویا گفتوگو با اروپاییها تنها فرصت ایران است.
خیر، همانطور که گفتم، جمهوری اسلامی ایران باید از ظرفیت کشورهای عربی، کشورهای اسلامی و هر کشور دیگری، حتی روسیه و چین هم استفاده کند. درست است که ما قربانی زیادهخواهیهای پوتین در جنگ اوکراین شدیم و به همین واسطه روابط ما با اروپا به هم خورد و اروپا هم نقش مخرب خود را در صدور قطعنامه در کنار آژانس داشت که بهانه برای تجاوز و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی را فراهم کرد، اما حتی با روسیه و چین هم باید روابط را تقویت کرد و از آن بهعنوان یک فرصت برای پایاندادن به این جنگ و تجاوز استفاده کرد؛ کمااینکه روابط با اروپا هم میتواند یک فرصت باشد. من گفتم و دوباره تأکید میکنم و شما هم پرسیدید که ما یک ظرفیت زمانی بسیار کوتاه داریم. پس باید از همه پتانسیلهای موجود استفاده کنیم. ما نباید اجازه بدهیم که این جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به یک جنگ فرسایشی تبدیل شود. اتفاقا یکی از ظرفیتهای دیگری که باید از آن بهرهبرداری کرد، این است که ما باید صدای خود را به گوش جهانیان برسانیم؛ اینکه با یک صداوسیمای فارسیزبان داخلی بخواهیم برای مردم ایران برنامه و گزارش خبری تهیه کنیم، فایده ندارد. اکنون غربیها پشت تجاوز رژیم صهیونیستی هستند. شورای حکام و شورای امنیت هم محکومیت دراینباره نداشتند، چون اکنون رسانهها دارند گفتههای صهیونیستها را ترویج میدهند. ما باید صدای خود را از تریبونهای جهانی پخش کنیم.
و این کار چگونه ممکن است؟
باید از این رسانهها برای بازدید از محلهای آسیبدیده به واسطه حملات و تجاوزات رژیم صهیونیستی دعوت کنیم.
تبعات امنیتی آن را چگونه میتوان مدیریت کرد؟
دستگاههای امنیتی میتوانند درعینحال با اشراف طلاعاتی از رسانههای معتبر دنیا دعوت کنند و همزمان میتوانند مانع نفوذ یا سوءاستفاده رسانهها یا انتقال اطلاعات به صهیونیستها شوند. این کار چندان سختی برای دستگاه امنیتی کشور نیست. ما باید به دنیا نشان دهیم که برخلاف ادعای دروغین رژیم صهیونیستی که فقط به دنبال حمله و تجاوز به مراکز هستهای و نظامی در ایران هستند، صهیونیستها چه جنایتهایی را در مناطق غیرنظامی انجام داده و هرروزه چه تعداد از شهروندان غیرنظامی کشورمان به دست صهیونیستها به شهادت میرسند. این خودش میتواند یک فرصت باشد. فرصتهای کشور کم نیست. جهان باید صدای ایران را بشنود.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.