فعالان حوزه مهاجرت و جامعهشناسان میگویند احتمال دارد مهاجرانی که به افغانستان برگردانده میشوند، به دست طالبان کشته شوند
تحویل ۲میلیونو ۲۰۰ هزار افغانستانی به طالبان
روز گذشته مسئولان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران از حضور آرش نصراصفهانی، پژوهشگر مهاجرت و جامعهشناس برای حضور در نشستی درباره مهاجران ممانعت کردند
بعدازظهر روز سهشنبه نشستی با موضوع مهاجران برگزار شد و تعدادی از فعالان حوزه مهاجرت و جامعهشناسان دور هم جمع شدند تا از افتتاح انجمن علمی مطالعات مهاجرت خبر بدهند. با اینکه این مراسم از هفته گذشته اطلاعرسانی شده بود و آرش نصراصفهانی، پژوهشگر حوزه مهاجرت، سارا شریعتی، جامعهشناس و چند فعال حوزه مهاجرت دیگر جزء سخنرانها معرفی شده بودند، اما ساعتی پیش از برگزاری مراسم، به برگزارکنندگان اعلام شد آرش نصراصفهانی نمیتواند در این نشست حاضر شود.

زهرا جعفرزاده: بعدازظهر روز سهشنبه نشستی با موضوع مهاجران برگزار شد و تعدادی از فعالان حوزه مهاجرت و جامعهشناسان دور هم جمع شدند تا از افتتاح انجمن علمی مطالعات مهاجرت خبر بدهند. با اینکه این مراسم از هفته گذشته اطلاعرسانی شده بود و آرش نصراصفهانی، پژوهشگر حوزه مهاجرت، سارا شریعتی، جامعهشناس و چند فعال حوزه مهاجرت دیگر جزء سخنرانها معرفی شده بودند، اما ساعتی پیش از برگزاری مراسم، به برگزارکنندگان اعلام شد آرش نصراصفهانی نمیتواند در این نشست حاضر شود.
همه اینها در شرایطی است که نصراصفهانی به عنوان کسی که مطالعات ویژهای در حوزه مهاجرت دارد، به طور مرتب با رسانهها گفتوگو و نشستهای متعددی تاکنون برگزار کرده است. حتی به گفته خودش، سال گذشته در همین دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هم سخنرانی داشته است. او پس از این نشست به «شرق» گفت این اتفاق اولین باری است که رخ میدهد: «کسی با من تماس نگرفت و هیچ ایدهای ندارم که چرا این اتفاق افتاده است. البته بعید میدانم این تصمیم از سوی حراست دانشگاه باشد».
او در پاسخ به این سؤال که آیا ممانعت از حضور او در دانشکده و شرکت در این نشست به دلیل جلوگیری از نقد سیاستهای مهاجرتی است که اکنون در حال اجراست، توضیح داد: «به هر حال قرار بود در این نشست درباره سیاستهای اخراج مهاجران افغانستانی صحبت کنم. البته نکتهای که وجود دارد، این است که معمولا در این نشستها بهویژه در بخش پرسش و پاسخ تشنجهایی ایجاد میشود؛ چراکه در این نشستها اغلب از دو طیف موافق و مخالف اخراج افغانستانیها حاضر میشوند و به دلیل اختلافنظرها تنشهایی هم دیده میشود. شاید هم این اقدام برای جلوگیری از این وضعیت بود. البته اطلاع دارم که سخنرانهایی که در نشست بودند هم صحبتهای انتقادی داشتهاند».
سیاستهای ضد مهاجرتی دولت جدید سختگیرانهتر است
این پژوهشگر حوزه مهاجرت معتقد است مسئولان نمیخواهند سیاستهای اخراج افغانستانیها نقد شود: «در این مدت از هر مسیری که به سمت دولت میرفتیم تا درباره این سیاستها صحبت کنیم و از آنها بخواهیم که بررسیهای بیشتری داشته باشند، به بنبست میخوردیم. یعنی به نظر میرسد که در سطح دولت تصمیم قاطعی برای اخراج این افراد گرفته شده و اجازه نقدی هم داده نمیشود». او این را هم اضافه کرد که در دولت جدید، سیاستهای مهاجرتی سختگیرانهتر هم شده؛ درحالیکه در دولت قبل برای دو میلیونو ۲۰۰ هزار نفر برگه سرشماری صادر شده بود، دولت جدید همین برگهها را هم ابطال کرد. در دولت قبل ارائه بسیاری از خدمات را به این افراد متوقف کردند، اما دولت جدید کلا خواستار خروجشان است: «از سال ۹۵ قرار بود تمام کودکان صرفنظر از اینکه مدرک دارند یا نه، به مدرسه بروند اما دولت قبل این سیاست را لغو کرد و دولت جدید یک گام جلوتر رفت و سیاستهای ضدمهاجرتی سختتری وضع کرد».
ایرانیان، مهاجرفرستهای ضد مهاجرند!
با وجود ممانعت از حضور نصراصفهانی، روز گذشته سخنرانها یک به یک پشت میکروفن قرار گرفتند و از سیاستهای جدید مهاجرتستیزی انتقاد کردند.
عنوان نشست مهاجران در ایران، خاستگاههای اجتماعی تمایزگذاری و نابرابری بود و سخنرانها آغاز به کار فعالیت انجمن علمی مطالعات مهاجرت دانشگاه تهران را به فال نیک گرفتند؛ آنهم در شرایطی که دو ماه از زمانی که دولت مهاجران را موظف کرده برای تثبیت هویت به سفارت افغانستان مراجعه کنند و در صورت نداشتن مدارک از کشور اخراج شوند، گذشته است. موضوع ممانعت از حضور آرش نصراصفهانی موضوع شروع سخنرانیها بود؛
زمانی که دبیر این نشست اعلام کرد تا یک ماه پیش اینجا حضور داشتند و حالا از سخنرانی منع میشوند: «فقط چند ساعت مانده به برگزاری این نشست، به ما اعلام کردند که نباید آقای نصراصفهانی در جلسه باشند و فرصت گفتوگویی هم نبود. ظاهرا به نظر میرسد تابآوری برای شنیدن نقد وجود ندارد. احتمالا در شرایط فعلی ترجیح دولت این است که درباره سیاست اخیر اخراج مهاجران صحبتی نشود». در این نشست سارا شریعتی، جامعهشناس، به عنوان میهمان صحبت کرد. به گفته او تشکیل انجمنهای علمی دانشجویی هوای تازهای به دانشکده میدهد و درعینحال به جای خالی حضور افرادی مانند سعید مدنی، جامعهشناس، اشاره کرد. او در ادامه این سؤال را مطرح کرد که نسبت هرکدام از ما با پرونده مهاجرت چیست؟: «درباره خودم اولین نسبتی که با مهاجرت دارم، نسبت عام است.
در سطح جهانی، مسئله مهاجرت تخصصی نیست. امروز برای هرکسی در جهان ممکن است برخوردی با مهاجرت پیش آید. اول تصور این بود که مهاجرت برای دیگری است، اما حالا مطالعات ژنتیکی نشان میدهد ژن ناب و خالصی وجود ندارد و همه ما ترکیب پیوند نژادها، ملیتها و گرایشهای مختلفی هستیم. در نسبت عام ما با چندرگهبودن و جابهجایی مدرنیته مواجهیم. این جابهجایی ذات دنیای مدرن است». براساس اعلام او، مهاجرت در گروه مطالعات جهانی قرار میگیرد و یکی از پروندههای مهم مبانی جامعهشناسی است. هرکسی در این جهان زیست میکند، با مسئله یا پرونده مهاجرت به صورت کموبیش نسبتی دارد».
او در ادامه به مسئله اخلاقی مهاجرت اشاره کرد و گفت وقتی در ایران صحبت از مهاجر میشود، منظور مهاجران افغانستانی است؛ یعنی هیچوقت کلیت بحث مهاجرت و مهاجر دیده نمیشود. درحالیکه در ایران مهاجران دیگری از جمله عراقی و پاکستانی و... هم وجود دارند: «در برخی کشورها مانند فرانسه، مهاجر یعنی کسی که امنیت و هویت آنها را به خطر انداخته، جای آنها را پر و هویتشان را خدشهدار کرده است. به هر حال گروه راست محافظ، در کشورهای اروپایی، سیاست پرهیز از خارجی را دنبال میکند. حالا این مهاجر هر چقدر فرودستتر باشد، شکنندهتر است. یعنی مهاجران از خاورمیانه آمده، تهدیدشان جدیتر از مهاجران دیگر کشورهاست.
اما به نظر میرسد در ایران چنین چیزی هم حاکم نیست. در یک دوره این افراد فراخوانده میشوند و بعد از چند سالی سیاست بازگرداندن آنها در پیش گرفته میشود. اما مسئله اینجاست که در کشورهای دیگر یک سیاست واحد وجود دارد و اینکه همیشه میخواهند مهاجر به کشور خودش برگردد. اما در ایران اینطور نیست. در یک دورهای به دلایل سیاسی و نظامی، این افراد فراخوانده شدند و حالا رانده میشوند». این جامعهشناس ادامه داد: «مسئله مهاجران در ایران پروندهای است که سویههای مختلف امنیتی و اقتصادی و سیاسی دارد و قطعا یکی از سویههایش اخلاقی است. ما یک پرونده کلی به نام افغانستانی در ایران نداریم. گروهی از آنها پناهنده سیاسی هستند که برایشان بودجه بینالمللی وجود دارد و از حقوقی برخوردارند.
این افراد مورد حمایت هستند. عدهای دانشجو هستند. عده دیگر ترک وطن کردهاند، یعنی میخواهند در جایی غیر از کشورشان زندگی کنند و گروهی برای کار به ایران آمدهاند. بنابراین کلیتی درباره آنها وجود ندارد. طبیعی است که پشت تصاویر ترسناکی که ساخته میشود، نیاز به تحقیق و پژوهش است. آمارها گاهی گمراهکننده است و گاهی هم اصلا وجود ندارد». او به این نکته اشاره کرد که ایرانیان در شرایطی مهاجرستیزی میکنند که بسیاری از آنها مهاجرفرست هستند: «بسیاری از خانوادههای ایرانی فرزندانشان را برای مهاجرت تربیت میکنند و ممکن است در همان خارج اذیت هم بشوند. ما درباره مهاجران سیاستهای دوگانه را نقد میکنیم. از طرفی خودشان فرزندان را به خارج میفرستند و از طرف دیگر مهاجرستیزی میکنند. ما باید در این زمینه اخلاق را رعایت کنیم؛ اخلاق یادآور مسئولیت است. خانوادههایی که تجربه بیگانهبودن دارند، با ترسهای زیادی مواجهاند. برخی از آنها میگویند حتی از صدای تلفن میترسند، چون میترسند کسی باشد که میخواهد درباره وضعیت حضورشان در ایران خبر بدی بدهد. یا درباره نامههای رسمی هم همین حس را دارند. آنها خودشان را دوزخیان روی زمین میدانند. بدون شغل و مدرک و خانه و... رها شدهاند».
مهاجر افغانستانی نیروی کار نیست، ابزار کار است!
ادامه صحبتهای شریعتی را مجتبی حسینی که نویسنده و فعال در حوزه مهاجرت است، پی گرفت. او صحبتهایش را با ممنوعیت حضور آرش نصراصفهانی شروع کرد و گفت همه مسائل مرتبط با مهاجران، در حال غیرقانونیشدن است: «هرآنچه مرتبط با مهاجران است، غیرقانونی میشود. در طرف مقابل هم همین افراد هیچگونه حق قانونی ندارند.
حتی نمیتوانند از مراجع رسمی شکایتشان را بهخوبی دنبال کنند. زن و مرد و کودک مورد تعرضهای مختلف قرار میگیرند، اما معمولا از فرد تجاوزگر حمایت میشود؛ چراکه این افراد مهاجرند. انسان مهاجر در وضعیت ناانسانی قرار میگیرد که در حال کارگرترشدن است. انسان افغانستانی بهغایت کارگر است. او نیروی کار نیست، ابزار کار است. وضعیت او نامرئی و گنگ است و در شرایط مهآلودی قرار دارد. فرصت مطالبهگری ندارد و در موضع ضعف قرار دارد. آنها که علیه مهاجران افغانستانی جرمی مرتکب میشوند، حتی بهندرت مجازات میشوند». او با اعلام اینکه دو میلیون نفر بهراحتی از کشور اخراج میشوند و هیچکس واکنشی ندارد، ادامه داد: «وقتی انسانها تبدیل به ابزار میشوند، این اتفاقات را هم شاهد خواهیم بود که درباره اخراجشان هیچ واکنشی دیده نشود. فاجعهای که برای این گروه رخ داده، دیده نمیشود. آنها گروه دورافتادهای هستند که حتی برایشان سوگواری هم نمیشود. ما با یک فاجعه روبهرو هستیم. وضعیت زیست افغانستانیها در ایران وضعیت زیست یک مهاجر نیست، به همین دلیل باید موضعگیری ما سفت و سخت باشد. باید مشخص شود افراد در کجای این داستان ایستادهاند. ما باید درباره آن مسئولیت داشته باشیم».
تحویل مهاجران به طالبان
حسن نوری فیلمساز است و در حوزه مهاجرت فعالیت کرده. او به ماجرای انفجار در بندر شهید رجایی بندرعباس اشاره کرد و گفت در این حادثه هم تعدادی از کارگران مهاجر بلوچ سوختند. آنها کارگران بینام و نشانی بودند که به صورت قاچاق در اسکله کار میکردند و حالا خیلی از مهاجران افغانستانی با آنها همذاتپنداری میکنند. او هم با انتقاد از طرح اخراج دو میلیون افغانستانی که برگه سرشماری دارند، افزود: «به این افراد مهلت دوهفتهای برای خروج از کشور دادهاند. تصور کنید آنها خانهشان را از کسی اجاره کردهاند و طبیعتا پول پیش دادهاند. در این دو هفته چطور میتوانند حتی آن پول پیش را از صاحبخانه بگیرند. پول پیش میتواند هزینه راه و چندین روز زندگیشان را تأمین کند».
نوری به مسئله دیگری هم اشاره کرد و آن اقدامی است که از سوی برخی کارفرمایان برای کارگران افغانستانی صورت میگیرد: «برخی از کارفرمایان چند ماه از این کارگران کار میکشند، بعد به پلیس اعلام میکنند این افراد غیرقانونیاند. پلیس میآید و آنها را رد مرز میکند. دراینمیان کارفرما هم پولی نداده است. این افراد حتی توانایی احقاق حق خود را هم ندارند، نه از کار، نه از صاحبخانه و... . چطور است که ۴۰ سال گروههای اجتماعی ساکت ماندهاند؟ چه کسی درباره این افراد صحبت کرده است؟
کسی حتی صدایشان را نمیشنود. هر نوع برچسبی به آنها زده میشود، اما همین دانشکده علوم اجتماعی که قلب تپندهای در کشور به شمار میرود، باز هم درباره این مسائل سکوت کرده. حتی درباره موضوع پژوهشها و پایاننامهها استادان تلاش میکنند موضوع دانشجو را منحرف کنند و به آنها میگویند روی موضوعات ایرانیان کار کنید. گفته میشود این کارها سیاهنمایی است. هیچ وقت این افراد مسئله این جامعه نبودهاند». او حرفهای دیگری هم زد: «به اعتقاد من درباره مهاجران یک همدستی میان دولت و ملت اتفاق افتاده، تا جایی که دو میلیونو ۲۰۰ هزار نفر از انسانهایی که از دست طالبان فرار کردهاند، دوباره به همانها سپرده میشوند. چه اتفاقی برایشان افتاده؟ یا به دست طالبان کشته شدهاند یا به جای دیگری فرار کردهاند. درحالحاضر طرحی اجرا میشود که ممکن است منجر به مرگ آدمها شود. دو ماه است اجرا میشود و هیچکس صدایش درنمیآید. چرا نباید آرش نصراصفهانی در این جلسه باشد؟ این اتفاقات طبیعی نیست».