|

چرا آموزش مفاهیم تحلیلی در فرهنگ ما این‌قدر سخت است؟

تحلیل در سرزمین تأویل

اگر ذهن ایرانی را بخواهیم در یک قاب خلاصه کنیم، شاید چیزی شبیه به یک قالی دست‌بافت باشد: پر از رنگ، طرح، رمز، داستان و البته گره. ذهنی که بیشتر از آنکه تحلیل کند، احساس می‌کند؛ بیشتر از آنکه بخواند، تعبیر می‌کند؛ و بیشتر از آنکه بفهمد منظور چیست، حدس می‌زند‌ «چه منظوری پشت منظور پنهان شده است؟». در چنین بستری، آیا واقعا می‌توان مفاهیم تحلیلی را آموزش داد؟

تحلیل در سرزمین تأویل

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امین شاهد  -  منتقد و پژوهشگر

 

 

اگر ذهن ایرانی را بخواهیم در یک قاب خلاصه کنیم، شاید چیزی شبیه به یک قالی دست‌بافت باشد: پر از رنگ، طرح، رمز، داستان و البته گره. ذهنی که بیشتر از آنکه تحلیل کند، احساس می‌کند؛ بیشتر از آنکه بخواند، تعبیر می‌کند؛ و بیشتر از آنکه بفهمد منظور چیست، حدس می‌زند‌ «چه منظوری پشت منظور پنهان شده است؟». در چنین بستری، آیا واقعا می‌توان مفاهیم تحلیلی را آموزش داد؟

زبان آموزش، اگر نگوییم مقدس‌ترین، قطعا روشن‌ترین ابزار یک جامعه برای انتقال دانایی‌ است. اما در فرهنگ ما، زبان، روشن حرف نمی‌زند، بلکه با ما بازی می‌کند. مثلا در یک کتاب درسی ممکن است بنویسند: «در جوامع توسعه‌یافته، مردم از حقوق شهروندی برخوردارند» اما هیچ‌کس نمی‌پرسد: توسعه دقیقا چیست؟ حقوق شهروندی یعنی چه؟ چه کسی توسعه را تعریف می‌کند؟ این پرسش‌ها در نظام آموزشی ما نه‌تنها نهادینه نشده‌اند، بلکه گاهی خطرناک هم شمرده می‌شوند. دانش‌آموز یا دانشجویی که زیاد سؤال بپرسد، خیلی زود برچسب می‌خورد: «سؤال‌پیچ‌کن»، «خرده‌گیر» یا «از خودش زیاد راضی».

درحالی‌که در نظام‌های آموزشی تحلیلی، پرسش پایه یادگیری است، در نظام تأویلی ما، پرسش‌گری یک اختلال رفتاری تلقی می‌شود. در همین نظام آموزشی، ما با واژه‌هایی مواجه می‌شویم که معنای روشنی ندارند ولی با اطمینان تدریس می‌شوند: توسعه پایدار، اقتصاد مقاومتی، جامعه مدنی، تفکر سیستمی، راهبرد فرهنگی، عقلانیت بومی، هویت دینی، خودباوری ملی و... . اینها چه هستند؟ مفاهیم یا شعار؟ مدل یا استعاره؟ تعریف دارند یا صرفا خوش‌آهنگ‌اند؟ واقعیت این است که ذهن تأویلی، نه‌تنها این ابهام را تحمل می‌کند، بلکه از آن لذت هم می‌برد. چرا؟ چون معنا را نمی‌خواهد پیدا کند، می‌خواهد بسازد.

ذهن ما بیشتر اهل کشف رمز است تا خواندن تعریف. وقتی با واژه «هویت» مواجه می‌شویم، بلافاصله به سراغ تاریخ، اسطوره، خاطره، دین، ملیت، زبان، خون و خاک می‌رویم. اما نمی‌پرسیم: آیا می‌شود این را دقیق‌تر، علمی‌تر و قابل سنجش‌تر فهمید؟ در مدارس، اگر خوش‌شانس باشی، در سال دوازدهم، منطق می‌خوانی. اما منطق در اینجا نه یک مهارت پایه‌ای، بلکه یک واحد درسی حاشیه‌ای‌ است که اغلب هم جدی گرفته نمی‌شود. فیلسوف در فرهنگ ما بیشتر شبیه عارف است تا تحلیلگر. او باید دانا باشد، نه دقیق. باید الهام بگیرد، نه برهانی سخن بگوید. و البته وقتی کسی با زبان تحلیلی صحبت می‌کند، اغلب به چشم سرد، بی‌احساس، یا حتی خطرناک نگاه می‌شود. برای نمونه، کسی که با زبان اقتصاد سیاسی بخواهد فقر را تحلیل کند، کمتر شنیده می‌شود از کسی که آن را با اشک و شعر و آه و حکایت مادرِ پیرِ تنها روایت می‌کند. نهاد مدرسه، دست‌کم در بسیاری از ساختارهای آموزشی ایرانی، نه محل «پرورش تفکر»، بلکه جای «بازتولید کلیشه» است. معلم هم اغلب سخنگوی کتاب است، نه راهنمای پرسش. هنوز هم انشاهایی که نمره می‌گیرند، آنهایی هستند که جملاتی از این دست دارند: «خورشید از پشت کوه بیرون آمد و پرتوهای زرینش را بر صورت مادر شهید پاشید...».

در چنین فضایی، چطور می‌شود با نوجوان درباره چیستی عدالت، معنای واژه توسعه یا تفاوت بین نقد و تخریب حرف زد؟ وقتی واژگان ما، پیش از آنکه مفهوم باشند، حامل بار عاطفی‌اند، یادگیری تبدیل به نوعی ترس یا نمایش می‌شود.  اما چاره چیست؟ آیا باید ذهن تأویلی را حذف کرد؟ نه. ذهن تأویلی، اگر در تعادل با زبان تحلیلی باشد، نه‌تنها مخرب نیست، بلکه یک ظرفیت بی‌نظیر است: چون قدرت تخیل، تداعی، تصویرسازی و تأمل را به ما می‌دهد. فقط باید بیاموزیم چه‌ وقت شعر بگوییم و چه‌ وقت تحلیل کنیم. برای این کار، ما به زبان تازه‌ای نیاز داریم؛ زبانی که نه خشک باشد نه رند، نه شعاری باشد نه متعالی. زبانی که بتواند واژه‌ها را به جایگاه دقیق‌شان بازگرداند. باید آموزش تفکر انتقادی از سنین پایین جدی گرفته شود. معلمان باید ابزار فلسفی داشته باشند، نه صرفا مهارت انتقال محفوظات. و مهم‌تر از همه، باید واژه‌ها را از اسارت بلاغت آزاد کرد. مفاهیم باید تعریف شوند، نه تعارف؛ چون آموزش، بدون واژه‌های شفاف، چیزی جز تکرار مجازی حقیقت نیست. تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد... . اما وقتی سخن گفت، لطفا مشخص بگوید که منظورش چیست.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.