نگاهی به تحرکات دیپلماتیک عربستان سعودی پس از جنگ ۱۲روزه علیه ایران
ستون نظم جدید منطقهای و تغییر پارادایم کشورهای عربی
جنگ ۱۲روزه تحمیلی علیه ایران که با حملات هوایی مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران همراه بود، علاوه بر تغییر ریل مذاکرات هستهای، عملا معادلات ژئوپلیتیکی خاورمیانه را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مالک مصدق: جنگ ۱۲روزه تحمیلی علیه ایران که با حملات هوایی مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات هستهای ایران همراه بود، علاوه بر تغییر ریل مذاکرات هستهای، عملا معادلات ژئوپلیتیکی خاورمیانه را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، عربستان سعودی به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، با اتخاذ رویکردی چندوجهی، تلاش دارد تا ضمن حفظ ثبات منطقهای، نقش خود را در مدیریت تنشها و بازتعریف نظم منطقهای تقویت کند. سفر خالد بنسلمان، وزیر دفاع عربستان به آمریکا، تماس تلفنی او با سرلشکر عبدالرحیم موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران و نیز سفر فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان به روسیه، همگی نشاندهنده دیپلماسی فعال ریاض برای کاهش تنشها و ایجاد توازن در منطقه است
دیپلماسی فعال ریاض، از واشنگتن تا مسکو
سفر شاهزاده خالد بنسلمان، وزیر دفاع عربستان، به واشنگتن و دیدار او با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در روز پنجشنبه گذشته، یکی از مهمترین تحرکات دیپلماتیک ریاض پس از جنگ ۱۲روزه تحمیلی علیه ایران بود. به گزارش دو رسانه اکسیوس و فاکسنیوز، این دیدار با تمرکز بر مسائل منطقهای، بهویژه وضعیت ایران، پایان جنگ غزه و آزادی اسرا در این منطقه، برگزار شد. خالد بنسلمان در بیانیهای تأکید کرد گفتوگوها بر حفظ امنیت و ثبات منطقه متمرکز بوده است. این دیدار، که پیش از سفر بنیامین نتانیاهو به کاخ سفید انجام شد، نشاندهنده تلاش عربستان برای ایفای نقش میانجی در کاهش تنشهای منطقهای است.
از منظر ایران، این دیدار میتواند نشانهای از تمایل عربستان به جلوگیری از تشدید درگیریها باشد. ریاض که در سالهای اخیر روابط خود با تهران را بهبود بخشیده، بهویژه پس از توافق مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین، بهخوبی درک کرده که ادامه تنشها با ایران، نهتنها ثبات منطقه را به خطر میاندازد، بلکه پروژههای اقتصادی بلندپروازانهای مانند چشمانداز ۲۰۳۰ را نیز تهدید میکند. اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر تمایل ایران به گفتوگو و ادعای او که آمریکا نمیخواهد به ایران آسیب برساند، اگرچه با واقعیتهای حملات اخیر همخوانی ندارد، میتواند نتیجه فشارهای دیپلماتیک عربستان برای هدایت آمریکا به سمت مذاکره بهجای تقابل باشد.
در همین راستا، یکی از مهمترین تحولات پس از جنگ ۱۲روزه، تماس تلفنی خالد بنسلمان با سرلشکر عبدالرحیم موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران بود. به گزارش خبرگزاری رسمی عربستان (واس)، این گفتوگو بر روابط دوجانبه در حوزه دفاعی و تلاش برای حفظ ثبات منطقه متمرکز بود. این تماس که اولین تماس مستقیم میان مقامات نظامی ارشد دو کشور از زمان تصدی سرلشکر موسوی است، نشاندهنده عزم عربستان برای گسترش کانالهای ارتباطی با ایران است. گفتنی است که به ادعای برخی رسانهها خالد بنسلمان با پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا نیز دیدار و گفتوگوهای مفصلی داشته است که نشان از این دارد عربستان به دنبال مدیریت نظامی، امنیتی و دفاعی منطقه به موازات تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک میانجیگرانه است.
این اقدام در شرایطی انجام شد که ایران بهتازگی در پاسخ به حملات آمریکا و اسرائیل، پایگاه العدید در قطر را هدف حمله موشکی قرار داد. با وجود محکومیت این حمله از سوی کشورهای عربی خلیج فارس، عدم تشدید واکنشها و ادامه گفتوگوهای دیپلماتیک نشان میدهد که ریاض و دیگر کشورهای منطقه، مشخصا دوحه و ابوظبی تمایلی به بازگشت به سیاستهای تقابلی گذشته ندارند. از منظر ایران، این تماس نشانهای از بلوغ دیپلماتیک عربستان و درک این کشور از ضرورت همکاری با تهران برای مدیریت بحرانهای منطقهای است.
تلاش برای استفاده از ظرفیت مسکو
در کنار انجام سفر خالد بنسلمان به آمریکا، فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان هم راهی مسکو شد و گفتوگوهایی را با مقامات ارشد روسیه، از جمله سرگئی لاوروف انجام داد که نشاندهنده تلاش ریاض برای تنوعبخشی به روابط خارجی خود و ایجاد توازن در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل است. به گزارش خبرگزاری نووستی، این سفر با هدف تقویت روابط دوجانبه و بحث درباره مسائل بینالمللی، از جمله تحولات خاورمیانه، انجام شد. پیام کتبی ولادیمیر پوتین به پادشاه عربستان در ماه مِِی نیز بر اهمیت توسعه روابط دو کشور تأکید داشت.
این سفر در بستر نگرانیهای مشترک عربستان و روسیه از سیاستهای تهاجمی اسرائیل و حمایت بیقید و شرط آمریکا از تلآویو انجام شد. روسیه که روابط نزدیکی با ایران دارد، میتواند به عنوان میانجی برای تقویت گفتوگوهای منطقهای عمل کند. از منظر ایران، این تحرکات دیپلماتیک عربستان نشاندهنده تلاش ریاض برای فاصلهگرفتن از سیاستهای یکجانبه آمریکا و حرکت به سمت یک نظم منطقهای مبتنی بر همکاری چندجانبه است.
عربستان سعودی به عنوان یکی از بازیگران محوری خاورمیانه، در کنار تنوعبخشی به دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای خود، راهبردی چندوجهی را هم در پیش گرفته است. ریاض با درک عمیق از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی منطقه، بهویژه پس از جنگ ۱۲روزه علیه ایران، تلاش دارد از ظرفیتهای بازیگرانی نظیر روسیه و چین برای تقویت دیپلماسی میانجیگرانه خود بهره ببرد. این رویکرد، نهتنها بهمنظور کاهش تنشهای منطقهای طراحی شده، بلکه با هدف حداکثرسازی تأثیرگذاری عربستان در معادلات جهانی دنبال میشود.
آگاهی ریاض از روابط حسنه میان مسکو و تهران، بهویژه در حوزههای سیاسی و نظامی، این کشور را ترغیب کرده تا از اهرم روسیه به عنوان کانالی برای نزدیکسازی مواضع با ایران استفاده کند. بنابراین سفر فیصل بنفرحان به مسکو در مقام تکمیلکننده تحرکات دیپلماتیک اخیر، از جمله دیدار خالد بنسلمان با دونالد ترامپ در واشنگتن و تماس او با امیر موسوی، نشاندهنده تلاش عربستان برای ایجاد توازن میان قدرتهای غربی و شرقی است. این راهبرد، ضمن حفظ روابط استراتژیک با آمریکا، از ظرفیتهای روسیه و چین برای مدیریت تنشها و تقویت ثبات منطقهای بهره میجوید و در عین حال، جایگاه عربستان را به عنوان یک میانجی اثرگذار در خاورمیانه تثبیت میکند.
چرخش به سمت دیپلماسی منطقهای و نگرانی از اسرائیل لجامگسیخته
برای درک دلایل تحرکات دیپلماتیک کشورهای عربی منطقه، لازم است به تغییر پارادایم راهبردی این بازیگران در قبال ایران توجه شود؛ تحولی که بهویژه پس از جنگ ۱۲روزه تحمیلی علیه ایران، به صورت برجستهای شدت یافته است. کمااینکه، به گزارش نشریه تایم، کشورهای عربی خلیج فارس، از جمله عربستان، امارات و قطر، پس از جنگ ۱۲روزه به طور فزایندهای نگران سیاستهای تهاجمی اسرائیل هستند. اقدامات اسرائیل در غزه، لبنان و سوریه، همراه با حملات اخیر به ایران، این کشورها را به این نتیجه رسانده که اسرائیل به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی و تهدیدکننده ثبات منطقه عمل میکند. این نگرانی بهویژه در مورد طرحهای اسرائیل برای بازتعریف نظم منطقهای با حمایت آمریکا شدت گرفته است.
واشنگتنپست نیز در تحلیلی مشابه تأکید کرد که کشورهای خلیج فارس، با وجود محکومیت حمله موشکی ایران به پایگاه العدید، بیش از ایران نگران رفتار خصمانه اسرائیل هستند. این تغییر نگرش در تجربههای گذشته، از جمله خروج آمریکا از برجام و عدم تعهد واشنگتن به امنیت منطقهای پس از خروج از افغانستان ریشه دارد. کشورهای عربی دریافتهاند که اتکای صرف به آمریکا نمیتواند ثبات بلندمدت را تضمین کند. به هر حال سیاستهای تهاجمی اسرائیل، از جمله حملات به ایران، غزه، لبنان و سوریه، نهتنها ثبات منطقه را تهدید میکند، بلکه اعتماد کشورهای عربی به آمریکا را تضعیف کرده است. از همین رو حمایت بیچونوچرای واشنگتن از تلآویو، بهویژه در برابر نقض قوانین بینالمللی، باعث شده کشورهای خلیج فارس به دنبال راهحلهای منطقهای باشند. این کشورها دریافتهاند که نظم منطقهای مبتنی بر قدرت نظامی اسرائیل و حمایت آمریکا نمیتواند منافع بلندمدت آنها را تأمین کند.
فرصت مغتنم برای ایران
در سایه آنچه گفته شد، این تحولات و تغییر معنادار پارادایم در سیاست خارجی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، فرصتی برای تقویت محور مقاومت و همکاری با کشورهای عربی است. تهران میتواند با تکیه بر دیپلماسی فعال و همکاریهای اقتصادی، نقش خود را به عنوان یک قدرت باثبات و مسئول در منطقه تثبیت کند. پروژههایی مانند بندر چابهار، که برای هند و کشورهای آسیای مرکزی اهمیت استراتژیک دارد، نمونهای از پتانسیل ایران برای تقویت همکاریهای منطقهای است.
در پیوست نکته فوق، توافق مارس ۲۰۲۳ میان ایران و عربستان، که با میانجیگری چین به دست آمد، نقطه عطفی در روابط دو کشور بود. این توافق نهتنها به ازسرگیری روابط دیپلماتیک منجر شد، بلکه زمینهساز گفتوگوهای مستقیم در سطوح مختلف، از جمله نظامی، شد. تماس تلفنی خالد بنسلمان با سرلشکر موسوی در میانه معادلات جنگ تحمیلی اسرائیلیها، نمونهای از این تحول است. کشورهای عربی خلیج فارس، بهویژه عربستان دریافتهاند که همکاری با ایران میتواند به کاهش تنشها، افزایش ثبات اقتصادی و تقویت امنیت جمعی منجر شود.
این چرخش راهبردی با اهداف اقتصادی کشورهای خلیج فارس، مانند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان، همخوانی دارد. ثبات منطقهای پیششرط جذب سرمایهگذاری خارجی، توسعه زیرساختها و پیشبرد پروژههای گردشگری و فناوری است. هرگونه تشدید تنش، بهویژه در تنگه هرمز، میتواند این اهداف را به خطر بیندازد. از این رو، کشورهای خلیج فارس به دنبال تقویت مکانیسمهای منطقهای برای مدیریت بحرانها هستند.
در سمت مقابل، ایران نیز با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی، منابع انسانی و توانمندیهای علمی خود، نقشی کلیدی در ثبات منطقهای ایفا میکند. حملات اخیر به تأسیسات هستهای ایران، اگرچه خسارات قابل توجهی وارد کرد، نتوانست اراده این کشور برای حفظ استقلال و پیشرفت را تضعیف کند. اظهارات مقامات ایرانی و ارزیابیهای بینالمللی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نشان میدهد که ایران توانایی بازسازی برنامه هستهای خود را دارد. این انعطافپذیری، همراه با تقویت نیروی انسجام سیاسی-اجتماعی، ذیل پررنگترشدن حس وطندوستی در کشور، ایران را به شریکی قابل اعتماد برای بازیگران منطقه تبدیل کرده است. عربستان سعودی، با درک این واقعیت، به دنبال گسترش کانالهای گفتوگو با ایران است.
تماس تلفنی خالد بنسلمان با سرلشکر موسوی و سفر فیصل بنفرحان به روسیه مبین و مؤید تلاش ریاض برای ایجاد توازن در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل است. این رویکرد نهتنها به نفع ایران و عربستان، بلکه به سود کل منطقه است؛ زیرا میتواند از تشدید درگیریها و بروز فجایع انسانی و اقتصادی جلوگیری کند.
دیپلماسی فعال عربستان، همراه با تمایل کشورهای خلیج فارس به همکاری با ایران، میتواند به ایجاد یک چارچوب امنیتی منطقهای منجر شود که بر اساس منافع مشترک و احترام به حاکمیت ملی شکل گرفته است. این رویکرد نهتنها از تشدید تنشها جلوگیری میکند، بلکه زمینه را برای توسعه اقتصادی و ثبات پایدار در خاورمیانه فراهم میسازد. در این مسیر، ایران و عربستان میتوانند به عنوان دو ستون اصلی نظم جدید منطقهای، نقش کلیدی در کاهش تنشها و تحقق صلح پایدار ایفا کنند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.