دانشجویان خوابگاهی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با «شرق» از سرقت وسایلشان در طول جنگ 12روزه میگویند
لباسها را از روی بند رخت بردند
سرپرست خوابگاه از دانشجویی درخواست کرده برای حفظ آبروی دانشگاه موضوع را به کلانتری گزارش ندهد
«سرقت» از دانشجویان خوابگاهی ماجرایی است که باید به تمام پیامدهای جنگ اضافه کرد. درست پس از پایان جنگ اخیر، زمانی که دانشجویان دختر دانشگاه شهید بهشتی تهران به خوابگاههای خود بازگشتند با اتاقهایی بههمریخته، قفلهای شکسته کمدها و ازدسترفتن لوازم ارزشمندشان مواجه شدند. آنها در گفتوگو با «شرق» از احساس ناامنی به دلیل بیتوجهیهای مکرر مسئولان خوابگاه و فقدان دوربین نظارتی در ورودیهای خوابگاهشان انتقاد میکنند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
«سرقت» از دانشجویان خوابگاهی ماجرایی است که باید به تمام پیامدهای جنگ اضافه کرد. درست پس از پایان جنگ اخیر، زمانی که دانشجویان دختر دانشگاه شهید بهشتی تهران به خوابگاههای خود بازگشتند با اتاقهایی بههمریخته، قفلهای شکسته کمدها و ازدسترفتن لوازم ارزشمندشان مواجه شدند. آنها در گفتوگو با «شرق» از احساس ناامنی به دلیل بیتوجهیهای مکرر مسئولان خوابگاه و فقدان دوربین نظارتی در ورودیهای خوابگاهشان انتقاد میکنند. سرقت از این خوابگاه سابقه داشته است، این بار اما درست زمانی که دانشجویان برای در امان ماندن از جنگ خوابگاه را به سرعت ترک کردند و به شهرهای خود رفتند، رخ داد. دانشجویان میگویند شیشههای خوابگاه به دلیل حمله به ساختمانی در نزدیکی خوابگاه، شکسته شده اما با گذشت بیش از یک هفته از آتشبس هنوز شیشه جدیدی برای خوابگاه نصب نشده است. نگهبان خوابگاه اما پاسخی به دانشجویان نمیدهد. او در مقابل انتقاد آنها از وضعیت ایجادشده، میخندد و سرقت را انکار میکند. سرپرست خوابگاه و یکی دو نفر دیگر از مسئولان دانشگاه وعده پیگیری دادهاند. حتی سرپرست خوابگاه از دانشجویی درخواست کرده که برای حفظ آبروی دانشگاه موضوع را به کلانتری گزارش ندهد. آنها از این موضوع میترسند که دزدیهای صورتگرفته در این چند روز هم مانند همه سرقتهای انجامشده در گذشته بدون هرگونه پیگیری رها و فراموش شود.
قفلها از جا کنده شده
«سارا» یکی از دانشجویان ساکن در خوابگاه بلوار کشاورز است که بعد از بازگشت به خوابگاه متوجه شده لوازمش مورد سرقت قرار گرفته. او به «شرق» میگوید: «دو سه روز پیش همراه با خانوادهام به خوابگاه بازگشتم تا وسایلم را جمع کنم. بعد از بازگشت به اتاق متوجه شدم که گرانترین کفش کتانیام که به 23 میلیون تومان خریده بودم همراه با سشوارم دزدیده شده. من ورزشکارم و برای خرید کفشهای کتانی مورد استفادهام، دو سه ماه باید پول جمع کنم». سارا یک روز پیش از آغاز حملات به شهر خود بازگشته بود: «من زمان بازگشت به شهرم هیچکدام از وسایل را جز لوازم شخصی همراه خودم نبردم و قصد داشتم دو روز بعد به تهران بازگردم که به دلیل حملات خوابگاه تعطیل شدند. هماتاقی من هم قبل از ترک خوابگاه جاکفشی را که کتانیهای من نیز در آن بود، داخل اتاق گذاشته و در اتاق را قفل کرده بود. وقتی به اتاقم بازگشتم، متوجه شدم که در کمدم باز است، مشخص بود که قفل را با فشار باز کردهاند». این دانشجو به سرقت از سایر اتاقها هم اشاره میکند: «از اتاق روبهروی ما هم دزدی شده است. قفلهای همه کمدهای این اتاق کامل کنده شده و روی زمین افتاده بود. از این اتاق سه جفت کفش کتانی گرانقیمت، دو عدد اتوی لباس و یک عدد سشوار به همراه مقداری بدلیجات سرقت شده بود. یکی از دوستانم هم نگران شد و از من خواست که بررسی کنم که آیا کتانی او در اتاقش هست یا نه که مشخص شد کتانی او هم ناپدید شده است». به گفته سارا، سرپرست خوابگاه در پاسخ به او گفته از آنچه در مدت حملات در خوابگاه گذشته، اطلاعی ندارد: «خوابگاه ما دوربین مداربسته ندارد و هیچ نظارتی هم بر آن نیست. نگهبان را هم در جریان سرقت قرار دادم اما او در پاسخ خندید و گفت؛ نه چه دزدی، مگر دزد داریم؟ برای من سؤال است که آیا یکی از ساکنان خوابگاه مرتکب این اعمال شده یا فردی خارج از خوابگاه. به علاوه اینکه وقتی میخواستم وارد اتاقم شوم، سرپرستی به جای اینکه خودش کلید را در اختیار من قرار دهد، به من گفت برو کلید اتاقت را بردار. شاید با فرد دیگری هم چنین رفتاری شده. جالب اینکه قبل از این ماجراها برای برداشتن کلید باید موبایل یا کارت دانشجوییمان را در سرپرستی میگذاشتیم و بعد کلید را میبردیم و در عرض دو دقیقه هم کلید را باز میگرداندیم».
لباسهایمان را از روی بند رخت میدزدند
«کیانا» هم یکی دیگر از دانشجویانی است که نسبت به وقوع سرقت در خوابگاه محل سکونتش انتقاد دارد، پدیدهای که به گفته او، اتفاق تازهای نیست. کیانا به «شرق» توضیح میدهد: «در خوابگاه ما قبلا هم مشکل سرقت کم نبود. مثلا خوابگاه ما سلف غذاخوری ندارد. وقتی غذا در خوابگاهمان توزیع میشود ما تنها دو ساعت فرصت داریم غذا بگیریم. معمولا دانشجویانی که سر کارند یا به هر علتی در آن بازه زمانی امکان گرفتن غذا را ندارند، دچار مشکل میشوند. غذای آنها بهدلیل نبود نظارت درست در موارد بسیاری دزدیده میشد. با توجه به نبود دوربین نظارتی، گاهی لباسهایمان از روی بند رخت دزدیده میشد، حتی غذایمان را از داخل یخچال اتاق سرپرستی میبردند. این موضوع به نظر ما نشاندهنده نبود حس مسئولیت در مسئولان خوابگاه است». او گلایههای دیگری هم دارد: «برای ما سؤال است که به چه علت باید کلید اتاقهای ما دست همه باشد؟ کلیدها دست نیروهای خدمات و تأسیسات هم هست و هیچ نظارتی هم برای جلوگیری از ورود بدون اجازه آنها به اتاقها نیست. به هر حال این دزدیها وجود داشت و آنچنان که باید موضوع پیگیری نشد. حتی مواردی بود که بستههای پستی ما را از همان دم در خوابگاه سرقت میکردند و به نظر میرسید که نگهبانی حواسش به این مسائل نیست. سرپرست خوابگاه هم همیشه وعده پیگیری موضوع را میدهد اما همیشه این وعده در حد حرف است». کیانا دو هفته پیش از آغاز حملات بهدلیل بیماری از خوابگاه خارج میشود، روزی که انفجاری در نزدیکی خوابگاه آنها رخ میدهد، هماتاقیها به او خبر میدهند که با توجه به شرایط اضطراری خوابگاه را با سرعت ترک کردهاند و سرپرست خوابگاه هم اعلام کرده که اتاقها را قفل میکنند: «ما نمیدانیم دقیقا چه افرادی در اتاقها را قفل کردهاند و کلید اتاقهای ما به چه افرادی داده شده، وقتی وارد اتاق شدم متوجه بههمریختگی اتاقم شدم. بک جفت کفش کتانی گرانقیمت من را دزدیدهاند. قیمت کفش من 4.5 میلیون تومان بود. به علاوه پک کامل صبحانهام را که تاریخدار بود، ساعت هوشمند گوشیام و یک عدد تیشرت را هم بردهاند. از یکی دیگر از دانشجوها هم کفش، کوله کوهنوردی و اتوی مویش سرقت شده که همه این لوازم بسیار گران هستند. متأسفانه در تعطیلات نوروز هم از اتاقمان دزدی شده بود». او اضافه میکند که از سایر دانشجویان ساکن در خوابگاه هم دزدی شده است: «من چهار روز پیش متوجه دزدی شدم، به نگهبان هم مراجعه کردم، او در پاسخ به من گفت «نه خانم کدام دزدی؟ یکی از دانشجوها هم گفته چمدانش را سرقت کردهاند. من از کجا بدانم افراد به چه دلیل از خوابگاه خارج میشوند؟» من به نگهبان گفتم وظیفه شماست که به آمدوشدها نظارت کنید. متأسفانه نگهبان خوابگاهمان مدام سرش در گوشیاش است و حواسش به ترددها نیست، مگر اینکه مسئله مربوط به روسری بچهها باشد. او به مسائل حاشیهای بیش از مسائل مربوط به امنیت دانشجویان اهمیت میدهد. وقتی بچهها با خودشان میهمان به خوابگاه میآورند او کارت دانشجویی و همچنین مشخصات میهمان را نمیگیرد». این دانشجو ادامه میدهد: «وقتی در گروه خوابگاه درباره دزدیها خواندم، گمان کردم که تنها از طبقات اول سرقت شده زیرا در اثر انفجار شیشههای طبقات پایین شکسته شده و متأسفانه تا به امروز تعمیر هم نشده است. به همین دلیل هم فکر کردم دزد از طریق پنجرهها به داخل خوابگاه آمده اما وقتی به خوابگاه آمدم متوجه شدم که از طبقات بالاتر و حتی طبقه هشتم خوابگاه هم سرقت شده به همین دلیل تصورم این است که دزد، شخصی از داخل خوابگاه است». کیانا موضوع را به سرپرستی ارجاع میدهد و آنها هم قول پیگیری میدهند: «وقتی دوباره موضوع را پیگیری کردم، به من گفتند که دو نفر از مسئولان خوابگاه برای بررسی این موضوع به خوابگاه آمدهاند اما با یکی از بچهها بحثشان شده است. درنهایت هم گفتهاند که موضوع را پیگیری کرده و سعی میکنند خسارت ما را پرداخت کنند اما من بعید میدانم چنین اقدامی کنند. تنها خوابگاهی که امنیت آن تضمین نیست و به آن رسیدگی نمیشود، خوابگاه ماست».
گفتند اگر شکایت کنید، برای دانشگاه بد میشود
«مینا» دانشجوی دیگری است. او هم به «شرق» میگوید: «وقتی حملات شروع شد به ما که ساکن خوابگاه هستیم، گفتند جانتان را بردارید و به خانههایتان برگردید، لازم نیست وسایلتان را ببرید. حالا که دوباره خوابگاه فعال شده و بچهها برای برداشتن وسایلشان آمدهاند، مشخص شده که از دانشجوها سرقت شده است. قبل از بازگشت به خوابگاه وقتی در گروههای خوابگاهیمان درباره دزدیها خواندم، موضوع را باور نکردم اما وقتی به خوابگاه آمدم با حقایق مواجه شدم.
قبل از اینکه در اتاقم را باز کنم، متوجه شدم که جعبه حاوی اتوی مو و سشوارم دم در گذاشته شده و داخل آن خالی است. وقتی در اتاق را باز کردم، متوجه شدم که اتوی مو، سشوار و اتوی لباسم داخل اتاق هم نیست. چند دست لباس هم روی چمدانم بود که آنها را هم برداشته بودند». او تأکید میکند که با توجه به سرقتهای صورتگرفته به نظر میرسد سارق یا سارقان بیشتر به دنبال لوازم برقی بودهاند: «یخچال هم خالی شده و هرچه را داخلش بوده، بردهاند. از ظاهر اتاق من و برخی دیگر از اتاقها مشخص بود که همه لوازم دانشجوها را بیرون آورده و آنقدر هم فرصت داشتهاند که آنچه را نیاز دارند سر فرصت انتخاب کرده و بدزدند. آنچه را هم که لازم نداشتند، سر جای خود گذاشتهاند». مینا هم موضوع را به سرپرست خوابگاه گزارش میدهد اما پاسخ سرپرست اظهار ناراحتی است و وعده پیگیری موضوع: «به او گفتم موضوع را به 110 گزارش میکنم تا تکلیف ماجرا روشن شود، اما سرپرست عنوان کرد نیازی نیست و برای دانشگاهمان بد میشود. وقتی امنیت نباشد، من چگونه درس بخوانم؟ لابد آن زمان هم میخواهند بگویند خودتان مقصر هستید. سرپرست میگوید یکی از بچهها قبل از رفتن در را قفل نکرده و ما این کار را به جای شما انجام دادیم. اما موضوع این است که کلید اتاقها در بازه زمانی تعطیلی خوابگاه دست چه کسی بوده است». او از این موضوع که آیا در طول روزهای تعطیل مسئولان مربوطه در خوابگاه حضور داشتهاند یا خیر، اظهار بیاطلاعی میکند: «ما به شورای صنفی دانشگاه هم موضوع را اطلاع دادیم و آنها هم در گروههای مرتبط با دانشگاه اطلاعرسانی کردهاند، اما اقدام دیگری برای پیگیری موضوع انجام ندادهاند. همیشه روال همین بوده که اتفاقات رخ میدهند اما آنقدر کسی پیگیری نمیکند که سرانجام فراموش میشوند، اما امیدوارم این بار خسارت تکتک دانشجویان را بدهند. به چه علت خوابگاه ما نباید دوربین داشته باشد؟ چرا باید کلیدها در اختیار هر کسی قرار بگیرد؟ نگهبان به من گفت چند روز پیش یک خانم و دخترش به خوابگاه آمدند و کلی وسیله بردند. من از نگهبان سؤال کردم که چرا بررسی نکردهاند که چه شخصی وارد خوابگاه میشود؟ آیا فرد واردشده کلید اتاق خودش را میبرد؟ همیشه هم این بیتوجهی وجود داشته است». کیانا معتقد است که سارق با شرایط خوابگاه و نظارت کم آن آگاه بوده است: «او خبر داشته که دانشجویان در خوابگاه نیستند و کلید اتاقها در اتاق سرپرستی است، به همین دلیل هم به راحتی وارد خوابگاه شده و تکتک درها را باز کرده و هرچه خواسته برداشته است».
کلید را تحویل خوابگاه ندادیم
ماجرای نگار اما کمی متفاوت است. آنها کلید اتاقشان را به مسئولان خوابگاه تحویل نمیدهند و میروند. او به «شرق» میگوید: «هر اتاق مثل یک سوییت است که آشپزخانه آن بیرون از اتاق و بدون در است. از من تنها یک دستگاه موکاپات با قهوه سرقت شده که در آشپزخانه بود. البته با توجه به سابقه سرقتها در خوابگاه موضوع برایم خیلی دور از ذهن نبود. من 23 خرداد خوابگاه را ترک کردم و دو روز پیش که به خوابگاه بازگشتم، متوجه شدم دستگاهم در آشپرخانه نیست، اما اتاق دستنخورده بود و وسیلهای از آن کم نشده بود. تنها کلید اتاقمان هم دست یکی از هماتاقیهایمان بود».
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.