|

کیوان ساکت در گفت‌وگو با «شرق» از تخریب خانه‌اش در حمله‌ اسرائیل می‌گوید

من باور دارم باید دوباره ایستاد

بمب را انداختند روی زندان و گفتند‌ «نمادین» بوده است. کارشان همین است؛ زندان می‌زنند، بیمارستان تخریب می‌کنند، خانه‌های مردم را خراب می‌کنند و بعد‌ پشت تریبون‌‌هایشان می‌روند و با ژست‌های احمقانه‌ انسان‌دوستانه‌شان می‌گویند که با «مردم» کاری نداریم. انگار فقط همین 71 نفری که در حمله به زندان اوین کشته و آنانی که مجروح شدند‌ «مردم» نبودند.

من باور دارم باید دوباره ایستاد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سما بابایی

 

بمب را انداختند روی زندان و گفتند‌ «نمادین» بوده است. کارشان همین است؛ زندان می‌زنند، بیمارستان تخریب می‌کنند، خانه‌های مردم را خراب می‌کنند و بعد‌ پشت تریبون‌‌هایشان می‌روند و با ژست‌های احمقانه‌ انسان‌دوستانه‌شان می‌گویند که با «مردم» کاری نداریم. انگار فقط همین  71 نفری که در حمله به زندان اوین کشته و آنانی که مجروح شدند‌ «مردم» نبودند. انگار آن مددکار و آن ملاقات‌کننده و آن سربازی که روی برجک نگهبانی می‌داد‌ «مردم» نبودند.

انگار آنهایی که با خون دل، زندگی‌ای برای خودشان فراهم کرده بودند، «مردم» نبودند. انگار آن زن گریانی که کودک به‌ خون‌ آغشته‌اش را در آغوش گرفته‌ «مردم» نیست. عیبی هم ندارد اما، همین «مردم» با تمام داغ‌هایشان، با تمام آسیب‌هایی که دیدند، با تمام خون‌هایی که در راه وطن دادند، متجاوز کنونی را چون تمام آن ناپاکانی که در طول تاریخ‌ به این خاک پرهیبت‌ چشم بد داشتند، سرِ جای خود می‌نشاند. از همین رو است که «کیوان ساکت»، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ نام‌دار موسیقی ایران که خانه‌اش در جوار زندان اوین بود و به‌‌طور کامل تخریب شد، 10 روز پس از حادثه‌ با اطمینان می‌گوید: «هنوز هم با تمام وجود به هنر، به زندگی و به انسانیت امیدوارم و با انگیزه بیشتر از گذشته‌ کارم را ادامه می‌دهم».

این آهنگ‌ساز در گفت‌وگو با «شرق» درباره آن اتفاق می‌گوید: «تخریب خانه، آن‌هم خانه‌ای که سال‌ها در آن نفس کشیده‌ای، موسیقی ساخته‌ای، خاطره پرورانده‌ای و آدم‌هایی در آن رفت‌وآمد داشته‌اند که چراغ فرهنگ و هنر این کشور بوده‌اند، بدون شک برای هیچ‌کس خوشایند نیست. در حمله‌ به زندان اوین، ساختمان ما آسیب بسیار گسترده‌ای دید و‌ تقریبا تمام درهای ورودی، پنجره‌ها، درهای داخلی، دیوارها و سقف‌های هر 26‌ واحدی که در آن وجود داشت، صدمه دید. خانه عملا غیرقابل سکونت شده است و تمام وسایل خانه در کنار اسناد، کتاب‌ها، آلات موسیقی و همه‌چیز از بین رفته است. در این مدت نیز ما فقط توانستیم مقداری از نخاله‌های ساختمانی را بیرون ببریم و نظافت ابتدایی‌ انجام دهیم، اما چیزی که اندوه مرا عمیق‌تر کرد، اتفاقی بود که همان شب افتاد. در حالی‌ که بسیاری از خانه‌ها حتی در نداشتند و از امنیت ابتدایی هم محروم بودند، خانه‌مان مورد سرقت قرار گرفت. باورم نمی‌شود، در همان شبی که خانه‌ای به‌ خاطر جنگ ویران شده است، عده‌ای بیایند و به‌جای کمک، دزدی کنند. نمی‌دانم این مسئله را چگونه باید توصیف کرد. واقعا زبان قاصر است. اما به هر حال، کاری ا‌ست که شده».

آهنگ‌ساز موسیقی اصیل ایرانی ادامه می‌دهد: «در این روزهای تلخ، سعی کرده‌ام به خودم اجازه ندهم در غم خانه‌ام بمانم. خودم را جای هم‌وطنانی می‌گذارم که عزیزان و جان خود را از دست داده‌اند. با خودم عهد کرده‌ام که اندوه را به دل راه ندهم، چون اندوه من در برابر داغ آنان هیچ است».

او ادامه می‌دهد: «من اعتقاد دارم هر انسانی دو خانه دارد؛ یکی خانه‌ای از خشت و گل و دیگری خانه‌ای از جان و دل. اگر خانه‌ اول ویران شود، می‌توان بارِ دیگر، هرچند دشوار، آن را ساخت. اما اگر خانه‌ دوم خراب شود، دیگر هرگز قابل ترمیم نیست. در این جنگ، خانه‌ خشت و گل من‌ آسیبی جدی دید، اما خانه‌ جان و دلم‌ همچنان استوار و پابرجاست».

«حال با خاطرات این خانه چه می‌کنید؟»، وقتی این سؤال را می‌پرسم، کیوان ساکت لحظه‌ای تأمل می‌کند و می‌گوید: «این خانه فقط یک محل سکونت نبود؛ پناهگاهی برای فرهنگ و هنر بود. در این خانه‌ بزرگانی مانند سیمین بهبهانی، احسان نراقی، حسن ناهید و بسیاری دیگر رفت‌وآمد داشتند. شب‌هایی پر از شعر، موسیقی، آواز و گفت‌وگوهای روشنفکرانه داشتیم؛ خاطراتی ناب و بی‌تکرار. اما حتی اگر دیوارها سوخته باشند، خاطره نمی‌سوزد. باور دارم هرچند خشت و گل ریخته‌اند، اما چیزی در درون من باقی‌ است که نمی‌سوزد؛ همان «خانه‌ دل» که هنوز پابرجاست. با این سرمایه، با ایمان به هنر، با عشق به مردم، راه را ادامه می‌دهم».

البته آن جنگ 12روزه تأثیرات خود را بر روح و روان تمامی ایرانیان گذاشته است و به‌هیچ‌روی نمی‌توان این مسئله را کتمان کرد، به‌ همین دلیل است که خالق «شرق اندوه» می‌گوید: «آدمی از شرایط پیرامون خود تأثیر می‌گیرد. جنگ بدترین اتفاقی است که می‌تواند رخ دهد و طبیعی است که تمام ایرانیان از جان‌های عزیزی که در این مدت از دست رفتند، متأثر هستند. حال روحی من هم خوب نیست. چطور می‌شود خوب بود وقتی می‌دانی در همین حملات، سربازانی در برجک جان خود را از دست داده‌اند؟ وقتی خانواده‌هایی هستند که دیگر حتی پیکر عزیزشان را هم ندیده‌اند؟

من در برابر آنها احساس می‌کنم هیچ رنجی ندارم. به‌ همین خاطر بعد از تخریب خانه سعی کردم اندوه به دلم راه ندهم. من باور دارم باید دوباره ایستاد. آدمی باید در سخت‌ترین لحظه‌ها قوی بماند تا بتواند به اطرافیانش امید بدهد. حالا وظیفه‌ من است که با قدرت ادامه دهم».

او در ادامه می‌گوید: «آرزویم این است که روزی سایه‌ جنگ از سر همه‌ ملت‌ها کنار برود. آرزو دارم کسانی که جنگ‌افروزی می‌کنند، که از درد مردم نفع می‌برند و بر خون انسان‌ها معامله می‌کنند، هرچه زودتر از صحنه‌ تاریخ محو شوند».

پیش از بمباران زندان، ساکنان آن تقریبا خانه را خالی کرده بودند، اما زن و شوهری که سرایدار این خانه بوده‌اند، به‌شدت مجروح شده‌اند، اگرچه آقای ساکت می‌گوید‌ خوشبختانه حالا حالشان خوب است. او سخنان خود را با این جمله به پایان می‌برد: «امیدوارم سایه‌ جنگ برای همیشه از آسمان همه‌ انسان‌ها برداشته شود».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.