|

انگشت در سبک زندگی مردم

در یک تعریف ساده، سبک زندگی به معنای شیوه زندگی خاص فرد، گروه یا جامعه است. وقتی از شیوه زندگی یاد می‌کنیم، باید به دو موضوع توجه کرد؛ نخست آنکه مقصود از آن فقط رفتارها و کنش‌ها نیست، بلکه جهت‌گیری‌های رفتاری، علایق و عقاید و نگرش‌ها را نیز شامل می‌شود و دیگر آنکه شیوه، امری فرایندی است نه دفعتی؛ یعنی در طول زمان شکل می‌گیرد، صیقل می‌خورد و جا‌گیر می‌شود.

در یک تعریف ساده، سبک زندگی به معنای شیوه زندگی خاص فرد، گروه یا جامعه است. وقتی از شیوه زندگی یاد می‌کنیم، باید به دو موضوع توجه کرد؛ نخست آنکه مقصود از آن فقط رفتارها و کنش‌ها نیست، بلکه جهت‌گیری‌های رفتاری، علایق و عقاید و نگرش‌ها را نیز شامل می‌شود و دیگر آنکه شیوه، امری فرایندی است نه دفعتی؛ یعنی در طول زمان شکل می‌گیرد، صیقل می‌خورد و جا‌گیر می‌شود. نوعی آداب، عادات و قواعدی است که بر مبنای شرایط زیست زندگی فردی و جمعی، متأثر از عوامل بسیار گوناگون از‌جمله اصول ارزشی، نوع و گستره روابط اجتماعی، توانمندی‌ها و جایگاه اقتصادی، جایگاه رسانه و میزان اثرگذاری آن، گروه‌های مرجع و دیگر عوامل شکل می‌گیرد و به راه و سبک زیستن فردی و جمعی تبدیل می‌شود. به همین جهت نمی‌توان به صورت دفعتی شیوه‌ای از زندگی را به مردم تحمیل کرد یا قاعده‌ای از شیوه موجود را که مردم به آن خو گرفته‌اند، بدون اینکه محاسبه هزینه‌-فایده مردم نمره مثبت بگیرد، با اتکا بر زور و قدرت تغییر داد. شاید در ظاهر امر بتوان این تغییر را اعمال کرد اما هزینه‌های پنهان آن روزگاری دیگر سر بر می‌آورد. در گذشته‌های نه‌چندان دور که بخش بزرگ جمعیت ایران در روستا زندگی می‌کرد، زندگی نه بر مدار ساعت بلکه بر مدار طلوع و غروب خورشید تعریف شده بود. نبود رسانه‌های ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون نیز موجب می‌شد تا خانواده‌ها شب‌نشینی‌های جمعی و گاه طولانی داشته باشند. 

شب‌نشینی‌هایی که عمدتا به گپ‌و‌گفت مسائل روزمره زندگی می‌گذشت و سبکی از زندگی را به همراه داشت. چیزی که امروزه جای خود را عمدتا به شب‌نشینی خانواده هسته‌ای با تسلط برنامه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای سپرده است. برای همین برای افراد و خانواده‌ها نوع برنامه و زمان پخش آن اهمیت یافته است. به عبارتی دیگر، امروزه، زمان در قالب ساعت، دقیقه و حتی ثانیه اهمیت پیدا کرده و در درون سبک زندگی امروزین جریان یافته است. دیگر نمی‌توان ساعت‌ها و دقیقه‌ها را از سبک زندگی حذف کرد. اگر روزگاری صبح با طلوع آفتاب شروع می‌شد، امروزه صبح با ساعت هفت یا هشت شروع می‌شود، نه با طلوع آفتاب. اگر روزگاری اذان ظهر با آمدن خورشید به نیمه آسمان خوانده می‌شد، امروز برحسب ساعت و دقیقه خوانده می‌شود؛ برای همین فرقی نمی‌کند که اذان ساعت 11 باشد یا 12 یا 13. از سوی دیگر، چون سبک زندگی مردم به‌عنوان حقی از حقوق زندگی آنان واجد ارزش و احترام می‌شود و نظام مدیریت جامعه آن را با همه تفاوت‌هایش به رسمیت می‌شناسد، سعی می‌کند در آن مداخله نداشته باشد؛ چرا‌که اعضای جامعه نه رعایای مجبور به اطاعت از اربابان، بلکه افراد دارای حق شهروندی شناخته می‌شوند. در نتیجه، برای صرفه‌جویی در انرژی و استفاده بیشتر از طول روشنایی روز، به‌جای دستکاری در سبک زندگی مردم، ساعت را در دو نیمه سال تغییر می‌دهند و عقب و جلو می‌برند. تغییر ساعت، یک امر ایدئولوژیک نیست که بخواهیم بر مبنای نگاهی ایدئولوژیک با آن مخالفت کنیم، بلکه به‌عنوان یک حق تعریف شده است؛ حق جامعه برای صرفه‌جویی انرژی و حق مردم برای احترام به سبک زندگی آنان. وقتی به‌جای تغییر ساعت و عقب‌کشیدن آن، میلیون‌ها نفر را عقب می‌کشیم و به آنان می‌گوییم زودتر از خواب برخیزید تا زودتر سر کار بروید، از یک سو، انگشت‌کردن در سبک زندگی مردم و تحمیل کم‌کردن ساعت خواب و مداخله در خواب دم صبح آنان است و از سوی دیگر، وجود نگاه ارباب‌-رعیتی در پس ذهن و رابطه‌ای است که بین مردم و خودمان تعریف کرده‌ایم. ما به‌عنوان مدیران جامعه نمی‌توانیم و حق نداریم به مردم بگوییم یک ساعت زودتر و مثلا 9 یا 10 شب بخوابند تا صبح راحت‌تر بیدار شوند. به همین صورت نیز حق نداریم خواب میلیون‌ها نفر را کم کنیم. مدیران هر جامعه‌ای در تنظیم و تدوین قوانین ابتدا باید حقوق شهروندان را مد‌نظر داشته باشند و به نحوی عمل کنند که ابتدا این حقوق اعمال شود. هنوز فرصت لغو مصوبه مجلس وجود دارد؛ در غیر این صورت، در سه ماه پیش‌رو و با دستکاری در سبک زندگی مردم، هر‌چند مردم به‌ظاهر به سکوت آن را بگذرانند،‌ در درون خود از مدیریت جامعه بیشتر و بیشتر فاصله می‌گیرند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها