هزیمت از ریال
کارشناسان اقتصادی به درستی معتقدند عواملی مانند حساب تراز بازرگانی و تراز پرداختها، نرخ بهره واقعی، میزان رشد نقدینگی و تورم حاصل از آن میتوانند بر نرخ ارز تأثیرگذار باشند.
کارشناسان اقتصادی به درستی معتقدند عواملی مانند حساب تراز بازرگانی و تراز پرداختها، نرخ بهره واقعی، میزان رشد نقدینگی و تورم حاصل از آن میتوانند بر نرخ ارز تأثیرگذار باشند. طبق آمار منتشرشده از سوی سازمانهای بینالمللی مانند «تانکرترکرز»، صادرات نفت ایران در سپتامبر 2025 به بالاترین سطح خود از سال 2018 رسید و در مرز 1. 9 میلیون بشکه در روز عبور کرد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تراز تجارت خارجی ایران در شرایط مطلوبی قرار دارد.
به این دلیل، بیراهه نیست اگر انتظار داشته باشیم با این وضعیت تراز ارزی، ثبات و آرامش نسبی در بازار ارز حکمفرما باشد؛ رویدادی که هرگز رخ نداد. بهعلاوه طبق آمار منتشرشده از سوی بانک مرکزی، نقدینگی در پایان بهار 1404، با رشد نزدیک به 32 درصد نسبت به بهار سال قبل، به رقم 11هزارو 58 هزار میلیارد بالغ شده است. در اکثر اوقات انتظار میرود متناظر با نرخ رشد نقدینگی، نرخ ارز نیز قریب به همان میزان تقویت شود. حال در این مقطع از سال، نرخ ارز رشد حدود دو برابری را نسبت به سال گذشته تجربه کرده است. شاید کمتر کارشناس اقتصادی و معدود مدلهای اقتصادی میتوانستند با توجه به دادههای اقتصادی فعلی، مانند نرخ بهره، تراز تجاری و رشد نقدینگی، چنین سقوط آزادی در ارزش پول ملی را برآورد کنند. بنابراین میتوان اثر عوامل دیگری را در این رویداد جستوجو کرد. مارکس وبر در کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» اشاره میکند برخی صفات مانند سختکوشی، صرفهجویی، خلاقیت، حسادت، جاهطلبی، باهوشبودن و... ویژگیهای فردی هستند که به فرد یا افراد جامعه کمک میکنند تا در مسیر زندگی و مسیر شغلی خود موفق یا ناکام باشند. به عبارتی، این فضایل فردی و شخصی هرچند میتوانند تا حدی بر جامعه تأثیرگذار باشند، ولی بیشتر نافذ بر زندگی شخصی هستند.
در نتیجه، آثار فردی آنها بیش از آثار جمعی آنهاست. حال ویژگیهایی مانند صداقت، احترام به یکدیگر، احساس وظیفه نسبت به دیگران و داشتن وفای به عهد، مواردی به شمار میروند که تحت عنوان فضایل جمعی شناخته میشوند. این صفات آثار اجتماعی برجستهتری نسبت به صفات فردی دارند. فضایل جمعی که به آنها اشاره شد، هر یک قطعهای از پازل اعتماد عمومی را تشکیل میدهند. نبود صداقت، عدم تعهد و انجام به وعدههای دادهشده از مواردی هستند که میتوانند بهشدت سطح اعتماد در جامعه را مورد تعرض قرار دهند. مسئولان کشور همواره در هر دوره زمانی، وعدههای متعددی را در راستای بهبود معیشت مردم دادهاند؛ اما غالبا موفق به انجام تعهدات خود نشدهاند. تکرار عبارتی مانند دولت گرانیها را مدیریت میکند، بهزودی قیمت کالاها کاهش خواهند یافت، ما در بهترین وضعیت ذخایر ارزی قرار داریم، خریداران ارز، طلا و... بهزودی با سقوط قیمتها متضرر خواهند شد و... برای مردم تکراری و عاری از اثر شده است. عدم تعهد به وعدههای دادهشده، بستر لازم را برای بیاعتمادی فراهم میکند. در سالهای گذشته مواردی مانند عدم صداقت، نبود احساس وظیفه، فقدان احترام به جامعه (مسئولان کشور به ندرت بابت شرایط بد اقتصادی از مردم عذرخواهی کرده یا استعفا دادهاند) و عدم وفای به عهد از سوی دولتمردان، منجر به فروپاشی اعتماد شده است.
فردی که بارها مطابق با وعدههای مسئولان عمل کرده، جز زیان و خسران چیز دیگری عایدش نشده است. بنابراین دیگر نمیتوان این فرد را مذمت کرد. به بیان روشنتر، فردی که در چند سال گذشته همواره سخنان مسئولان را معیار تصمیمگیری خود قرار داده، بیشک آسیب و لطمات جدی اقتصادی دیده است. لذا باید این فرد را محق دانست که دیگر دچار بیاعتمادی مفرط شود. انعکاس خلق این بیاعتمادی را میتوان در هجوم مردم جهت خرید و نگهداری طلا و ارز و تبدیل ریال به سایر داراییها به منظور حفظ قدرت خرید پول در اختیار افراد ملاحظه کرد. در موردی مشابه تصور کنید کسانی در یک حرفه بهطور بلندمدت فعالیت میکنند، آنگاه آنها سعی دارند با سایر افراد حاضر در آن صنف ارتباط دائم همراه با اعتماد ایجاد کنند؛ یعنی در آنچه اقتصاددانان «بازی تکرارشونده» مینامند، درگیر شوند. بااینحال، اگر اکثر افراد مدام از مکانی به مکان دیگر جابهجا شوند یا آن حرفه را ترک کنند و افراد جدیدی جایگزین آنها شوند، دیگر شرایط بازی تکرارشونده وجود نخواهد داشت. در این شرایط، شما انگیزه بالایی برای بروز رفتار خوب نخواهید داشت؛ زیرا آگاه هستید این افراد جدید نیز بهزودی تغییر خواهند کرد و سرمایهگذاری در خوببودن برای شما پرهزینه خواهد بود. چراکه این احتمال وجود دارد که طرف مقابل تعامل شما به دلیل آنکه زمان کوتاهی با شما در تعامل است، حاضر نباشد واکنش مثبتی به هنجار پسندیده شما داشته باشد و از رفتار خوب شما بهرهبرداری نامناسب کند.
به گفته برانکو میلانوویچ در کتاب «سرمایهداری و دیگر هیچ» در این مواقع رفتار و تعاملات ما جنبه کالایی به خود میگیرد. به این مفهوم که ما دیگر هر زمانی رفتار خوب را از خود بروز نمیدهیم؛ زیرا این انتظار و احتمال وجود دارد که طرف مقابل تعامل ما، رفتار مناسب ما را با واکنشی نامناسب پاسخ دهد. میلانوویچ معتقد است رفتار خوب مانند نوعی سرمایهگذاری است که افراد در تلاش هستند با انجام این نوع سرمایهگذاری، بازدهی مناسبی کسب کنند. بااینحال، اگر سرمایهگذاری در رفتار خوب نهتنها عایدی برای شما نداشته باشد، بلکه هزینهزا نیز شود، در این صورت شما نیز از نمایشدادن رفتار خوب انصراف میدهید؛ زیرا این اعتقاد را دارید که توسط فرد مقابل مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاید.
این موضوع حکایت کسانی است که سالها در مقابل جهشهای متناوب نرخ ارز سعی داشتهاند با حفظ ریال رفتار خوب را از خود نشان دهند، اما ماحصل این سرمایهگذاری در رفتار خوب جزء خسران و زیان چیز دیگری نبوده است. سخن آخر اینکه جدا از عوامل اقتصادی مانند کسری تراز تجاری، نرخ بهره، رشد نقدینگی و... که تأثیرگذار در تعیین نرخ ارز و تورم قیمت کالاها هستند، اعتماد یا بیاعتمادی نیز نقشی کلیدی در رفتار اقتصادی یک جامعه دارد. اعتماد عنصری است که به تدریج و ذرهوار ایجاد، ذخیره و انباشت میشود و از سوی دیگر باید مراقب بود تا استفاده از اعتماد انباشتهشده با احتیاط و ظرافت همراه باشد. متأسفانه در سالیان گذشته مسئولان و دولتمردان بیشتر مصرفکننده اعتماد بودهاند تا تولیدکننده آن. خانم کلاین در کتاب «دکترین شوک» نقل میکند: در زمان فروپاشی شوروی، خبرنگار واشنگتنپست از یک مهاجر پرسید قصد دارید به کجا بروید؟ وی پاسخ داد مهم نیست که کجا میرویم، بلکه مهم این است که از کجا میآییم. این روایت، حکایت دارندگان ریال و هزیمت آنها از ریال به هر دارایی به غیر از ریال است که ناشی از بیاعتمادی به پول ملی است.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.