|

در اندیشه «ایران» بودن

«سنگ خارای ایران از باد و باران گزند نیابد و همچون سرو بلندی باشد که با هر بادی که در آن می‌افتد، خم شود اما نشکند». («ملت، دولت و حکومت قانون»-سید جواد طباطبایی)

«سنگ خارای ایران از باد و باران گزند نیابد و همچون سرو بلندی باشد که با هر بادی که در آن می‌افتد، خم شود اما نشکند».

(«ملت، دولت و حکومت قانون»-سید جواد طباطبایی)

چرایی توسعه‌نیافتگی مهم‌ترین و شاید اندوه‌بارترین سؤال این روزهای ایرانیان است. سرخوردگی از مشاهده پیشرفت‌های شگرفی که در جهان و در کشورهای رقیب ایران (ترکیه و کره جنوبی) در چند دهه اخیر رخ داده و موج آن کشورهای اطرافمان در خلیج فارس را نیز درنوردیده و این کشورها را به قطب‌های اقتصادی و صنعتی و کریدورهای تجاری و مرکز رایزنی‌های سیاسی و... تبدیل کرده از یک سو و معطل‌ماندن و مضمحل‌شدن توانمندی‌های بالذات و بالقوه عظیم این سرزمین در ابعاد انسانی، تمدنی، جغرافیایی، طبیعی و معدنی و... اسف و اضطرابی سنگین در جان ایرانیان می‌نشاند. چرایی این ناکامی و حسرت، روزگاری (حدود دو قرن قبل) در قالب این سؤال عباس میرزا از سفیر فرانسه چنین طرح شده بود که «آیا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما می‌تابد، تأثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟! یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری می‌دهد؟ گمان نمی‌کنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هشیار نمایم».

اسحاق جهانگیری، وزیر اسبق صنایع و معادن و معاون اول دولت‌های یازدهم و دوازدهم، اخیرا در نشست رونمایی کتاب «در اندیشه ایران» براساس تجارب مدیریتی خود در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی سه مانع اصلی توسعه کشور را چنین برمی‌شمرد: «یکی غلبه رویکردهای فکری بر نظام سیاست‌گذاری است که تصور می‌کنند توسعه ایران با برخی موارد اعتقادی ناسازگار است. دوم غلبه ساختارهای مدیریتی که منافع کشور را قربانی منافع شخصی کرده و سومین مانع در مسیر توسعه ایران، مخالفت‌های خارجی است که عده‌ای نمی‌خواهند ایران توسعه یابد و برای آن هزینه می‌کنند و پول خرج می‌کنند. ساده‌اندیشی است فکر کنیم کاسب تحریم فقط در ایران است» (رسانه‌ها- 1/9/1404).

آنچه مد نظر آقای جهانگیری به‌عنوان موانع توسعه ایران در این سال‌هاست، از سوی داگلاس نورث در قالب چارچوب نظری گذار جوامع در حال توسعه از «نظام‌های دسترسی محدود» به «نظام‌های دسترسی باز» صورت‌بندی شده است.

طبق نظریه نورث موفقیت در توسعه اقتصادی و سیاسی به بهبود نهادها بستگی دارد و قطار این موفقیت اگرچه ابتدا از مسیر کنترل خشونت با دخل و تصرف نظام سیاسی در منافع اقتصادی (رانت) آغاز می‌شود اما در این ایستگاه متوقف نمی‌شود بلکه از ایستگاه‌های ایجاد نهادهای پشتیبانی‌کننده دسترسی‌های آزاد و رقابتی، قرارداشتن انحصار خشونت بالقوه و بالفعل در دست دولت و وجود گروه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مستقل از دولت عبور کرده و به ایجاد «نظام‌های با دسترسی باز» می‌رسد (کتاب «در سایه خشونت»). روندی که در ایران طی نشده و متأسفانه دهه‌هاست قطار توسعه در مراحل قبل از نظام‌های باز و رقابتی متوقف شده است. به‌طوری‌که در کنار نظام مدیریتی که سعی می‌کند با توزیع انواع رانت همه امور را در ید خود داشته باشد، شبکه‌ای از نهادها، سازمان‌ها، بنیادها، ستادها و... نیز ایجاد شده است که عملا جهت‌گیری‌های کلان اقتصادی را در دست دارند و امکان برنامه‌ریزی منسجم و هماهنگ دولت را برای گذار از بحران‌ها و ابرچالش‌ها به‌شدت کاهش می‌دهند. در کنار این شبکه از ذی‌نفوذان، ذی‌نفعان معیشتی و جریان‌های سیاسی اقتدارگرایی هم هستند که مانع تحول توسعه‌ای کشور می‌شوند و هر گروه به فراخور جایگاه و توان خود سعی می‌کند سهم بیشتری از قدرت سیاسی و منابع اقتصادی را مال خود کند (سمت و پست‌های مدیریتی، تسهیلات و ارز و سوخت ارزان و انحصارات وارداتی و صادراتی و...) .

متوقف‌شدن قطار توسعه کشور را آقای مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، در همین نشست چنین نقل می‌کند: «این نقد به همه از اولین نفر که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی است تا آقای خاتمی و ظریف وارد است که با مسائل کشور مسئولانه برخورد کردیم اما کارها را پروژه‌ای پیش بردیم و سازمانی برای توسعه ایران ایجاد نشد... سازمان سیاسی مؤثر برای کنار هم قراردادن همه شخصیت‌های سیاسی خود نداشتیم... نمی‌شود کشوری را بدون جایگاه تشکیلات سیاسی مؤثر و با برنامه اداره کرد. دولت‌هایی تشکیل دادیم که از پشتوانه حزبی مؤثر برخوردار نبودند» (مرعشی- 1/9) .خلائی بزرگ که اکنون به مشکلی اساسی تبدیل شده است: «مشکل اصلی ما تعارضات راهبردی درون ساختار نظام تصمیم‌گیری است که امروز بسیار بزرگ شده، به‌طوری‌که تداوم تنش خارجی، منافع زیادی برای یک گروه و گشایش خارجی منافع بزرگی برای گروه مقابل ایجاد می‌کند... 

 

همه سیاست‌هایی که تاکنون اتخاذ شده یک ساختار به‌هم‌پیوسته منافع را ایجاد کرده که تلاش می‌کند همین شرایط باقی بماند... . مانع اصلی خروج از این وضعیت این است که قدرت حل مسئله از بین رفته و با وجود اینکه مسئولان شبانه‌روز در حال کارکردن هستند اما امکان حل حتی یک مسئله جزئی هم وجود ندارد» (مسعود نیلی- تجارت فردا- شماره 615).

البته خطاست اگر حل این معضل تاریخی و بحران تشکیل دولت مدرن را به ایجاد یک سازمان سیاسی مرکزی متحدالعقیده تنزل دهیم (شاید مانند حزب کمونیست چین، آن‌چنان که بعضی از تکنوکرات‌های اصلاح‌طلب یا اصولگرا تمنای آن را دارند) بلکه راه‌حل چنان‌که نورث عنوان می‌کند نوعی سازمان‌یابی اجتماعی مبتنی بر حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی است که «روابط درازمدت در بستر آنها جای گیرند و چارچوبی باثبات برای تعامل سیاسی و اقتصادی را فراهم کند و ضمن پیوند با دولت، توازن منافع در جامعه را به ارمغان آورد» و « قواعد قانونی» را جایگزین «پیوندهای شخصی» کند (همان).

در این روزهای بسیار سخت و طاقت‌فرسای فقر اقتصادی، ورشکستگی محیط‌زیستی، شکاف‌های داخلی و تهدیدهای خارجی، و از سر گذراندن و امتحان پس‌دادن ایده‌های اصلاحات و اعتدال و وفاق، در اندیشه ایران بودن نه صرف گرد هم آمدن و بیان خاطرات و... بلکه تلاش نظری و حرکت عملی برای یافتن چارچوب و ایده سیاسی است که همه ایرانیان را در هر جای جهان فارغ از اعتقادات و باورهای‌شان، گرد هم بیاورد و متحد و منسجم کند تا قطار متوقف‌شده توسعه ایران عزیز به حرکت درآید و توسعه‌نیافتگی سؤالی نباشد که سرخوردگی و اندوه و حسرت بر جان‌مان بنشاند!

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.