|

به‌ خاطر «ایران» مجبور به توسعه‌ایم‌

1- خطر قرمز هر دولت-‌ملتی، تمامیت ارضی آن است. بر این اساس، هر آرمان ایدئولوژیک و منفعت اقتصادی و... در ذیل این خط قرمز تعریف و روابط و مناسبات کشورها با یکدیگر حول این اصل اساسی و رعایت این خط قرمز تنظیم می‌شود.

«آبادی و قدرت یک دولت، بسته به مقدار امتعه آن دولت است».

(میرزا ملکم‌خان-رساله‌ها)

1- خطر قرمز هر دولت-‌ملتی، تمامیت ارضی آن است. بر این اساس، هر آرمان ایدئولوژیک و منفعت اقتصادی و... در ذیل این خط قرمز تعریف و روابط و مناسبات کشورها با یکدیگر حول این اصل اساسی و رعایت این خط قرمز تنظیم می‌شود. آیا کشورمان از این قاعده مستثناست؟ قطعا خیر. پس چگونه است که دو کشور چین و امارات به‌عنوان شرکای اول و دوم تجاری کشورمان بر سر نفی تمامیت ارضی ایران، بیانیه‌های سیاسی مشترک صادر می‌کنند و واکنش کشورمان تنها ابراز مخالفت و اعتراض دیپلماتیک است، نه واکنش‌های سخت‌تر و حتی مقابله‌به‌مثل (در مورد چین)؟! اگر این نوع اعتراضات دیپلماتیک اثر داشت، در مورد همان حمایت سه سال قبل (آذرماه 1401) رئیس‌جمهور چین از همین ادعای سخیف، مؤثر می‌افتاد و همان رفتار این بار از سوی وزیر خارجه این کشور تکرار نمی‌شد. واقعیت آن است که قدرت را تنها با قدرت می‌توان مهار کرد، نه صرفا با اعتراض و هشدار. اماراتی که به مهم‌ترین هاب تجاری تبدیل شده و چینی که بزرگ‌ترین تولیدکننده کالا در جهان است و حجم مبادلات این دو کشور به بیش از 70 میلیارد دلار رسیده و در هوش مصنوعی، شهرهای هوشمند و... بده‌بستان زیادی با یکدیگر دارند، طبعا در سیاست خارجی هم منافع مشترک پیدا می‌کنند و متأسفانه، عجالتا منافع مشترک‌شان شبهه‌افکنی در تمامیت ارضی ایران عزیزمان است. ما را اما چه شده است؟!

2- پارادایم حاکم بر سیاست خارجی کشورمان هنوز همان پارادایم دهه‌های 50 و 60 میلادی است. در این دیدمان رابطه کشورهای پیشرفته و 

در حال توسعه مبتنی بر تأمین مواد اولیه و خام ارزان از کشورهای در حال توسعه برای تولید محصولات مورد نیاز جامعه غرب با کمترین قیمت بوده است. در نتیجه، افزایش سطح رفاه در جوامع پیشرفته به معنای عقب‌ماندگی و فقر در کشورهای در حال توسعه بوده و جهان به دو قطب استعمارگر و استعمارشده تقسیم شده و مبنای روابط «تضاد منافع» بوده است؛ چنان‌که توسعه روابط با جهان غرب به معنای نابودی منافع ملی تلقی می‌شده است. پارادایمی تاریخ مصرف گذشته و به بایگانی سپرده‌شده که جای خود را به اولویت مؤلفه‌های فناوری و دانش فنی و بازار و قدرت خرید و اشتراک منافع به‌ جای مواد اولیه و خودکفایی و تضاد منافع داده است؛ چنان‌که اگر روزگاری این کشورهای دارنده نفت بودند که کشورها و قدرت‌های جهانی را تهدید به تحریم نفتی می‌کردند (دهه 70 میلادی و شوکی که قیمت نفت را از سه دلار به 12 دلار افزایش داد)، در دهه‌های اخیر این قدرت‌های جهانی‌اند که کشورهای دارنده این منابع را تحریم به نخریدن نفت و سایر مواد اولیه می‌کنند و مصداق روشن آن دو دور تحریم نفتی کشورمان است. 

 

در واقع چند دهه است که کشورمان در فرایند گذار از اقتصاد نیمه‌سنتی - نیمه‌صنعتی متکی به درآمدهای نفتی به اقتصادی صنعتی، پویا، مولد و درآمدزا و استوار بر صادرات کالاهای ساخته‌شده با ارزش‌افزوده بالاست و پنج برنامه قبل و شش، هفت برنامه پس از انقلاب نتوانسته گشایش محسوسی در این واماندگی تاریخی ایجاد کند و همچنان کشورمان وابستگی شدیدی به تولید و صادرات منابع خام و کمتر فراوری‌شده و تولید محصولات کم‌کیفیت برای بازار داخلی دارد. 

ثبت‌نام بیش از 10 میلیون نفر برای خرید چند هزار خودرویی که در هیچ کارخانه خودروسازی جهان غیر از ایران تولید نمی‌شود و در خیابان‌های کشورهای پیشرفته اجازه حرکت ندارند، طنز تلخ این درماندگی اقتصادی و صنعتی است که اتفاقا کام یکی از دو شریک اصلی ایران (چین) را شیرین می‌کند (مونتاژ بیش از یک میلیون خودروی چینی در کشور در سال گذشته-ایسنا-12/1/1404).

3- مجله نیوزویک اخیرا در تحلیلی درباره حمایت چین از ادعاهای امارات نسبت به جزایر ایران نوشت: «فشارهای غرب و تحریم‌های گسترده سبب شده که ایران در زمینه صادرات طلای سیاه کمابیش تنها به پکن متکی باشد. 

در این چارچوب چنین به نظر می‌رسد که مقامات چین تمایل بیشتری به جلب نظر کشورهای عربی در سیاست خارجی خود داشته باشند، چراکه معتقدند ایران چندان پتانسیلی برای مقابله با اقدامات مخرب احتمالی از سوی پکن ندارد، حال آنکه کشورهای عربی منطقه گزینه‌های متعددی برای توسعه روابط دارند» (دنیای اقتصاد-30/9/1404).

 چینی‌ها البته این وضعیت را به گردن ایران می‌اندازند و سردرگمی کشورمان در اتخاذ استراتژی جامع با آن کشور و وجود تحریم‌های بین‌المللی و عدم قطعیت‌ها و مناسب‌نبودن بسترهای سرمایه‌گذاری و... را عامل این نوع مناسبات سطحی اقتصادی دو کشور عنوان می‌کنند. هرچند این دلایل چینی‌ها، خطاکاری‌شان در هم‌داستانی با امارات را توجیه نمی‌کند اما از این منظر درست است که متأسفانه همان‌طورکه عنوان شد، اقتصاد کشورمان در بلاتکلیفی کامل است و مشخص نیست قرار است اقتصادی خودکفا و درون‌گرا و خام‌فروش و مبتنی بر صادرات نفت و محصولات نفتی و... باشد یا صادرات‌محور و متکی به تولید و فروش کالاهای فناورانه و در همکاری با نهادها و قطب‌های بین‌المللی و حلقه‌ای از زنجیره خلق ارزش جهانی؟! 

چنان که نماینده کشورمان در «اف‌ای‌تی‌اف» اخیرا با نقد این نگاه ستیزگرایانه نسبت به نهادهای بین‌المللی و تلقی استعماری و مخوف‌بودن از آنها، فضا و نهادهای بین‌المللی را عرصه رقابت کشورها برای منافع ملی دانستن و... هم فرصت و هم تهدید عنوان می‌کند که اگر در آن حاضر نباشی «به طور طبیعی دشمنان یا رقبا جای تو را می‌گیرند و به جای ایران تصمیم‌سازی می‌کنند» (هادی خانی- دنیای اقتصاد-27/9/1404 ).

4- چین یا امارات یا هر کشور دیگری در غرب و شرق به جای تهدید می‌توانند فرصت‌های بزرگ برای کشورمان باشند. 

از سرمایه‌گذاری زیرساختی و تأمین مالی پروژه‌های بزرگ تا اتصال اقتصاد کشورمان به شبکه‌های لجستیکی و تولیدی منطقه‌ای و جهانی و... مشروط بر آنکه افقی رو به سوی تمام جهان بگشاییم و با تغییر پارادایم مبتنی بر آشتی و صلح و همکاری بر بستر منافع ملی، به جای ستیز و دشمنی و غالب و مغلوب دیدن روابط و مناسبات جهانی بر تعداد دوستانمان بیفزاییم و از تعداد دشمنانمان بکاهیم، نه آن‌چنان که خام‌خوران و ستیزه‌گران در داخل و خارج می‌پسندند و تبلیغ می‌کنند و مایل‌اند چهره خصمانه و نه صلح‌طلب و مداراجو از ملت ایران در منظر جهانیان به نمایش درآورند (نصب مجسمه زانوزدن والریان در مقابل شاهپور اول در ورودی فرودگاه مهرآباد پیش چشم رؤسای جمهور و مقامات خارجی به جای نصب تندیس کوروش کبیر و منشور حقوق بشر او). 

به خاطر بقا و دوام این سرزمین، ایران عزیز هم که شده، ملزم و مجبور به قدرتمندشدن هستیم؛ قدرتی که مهم‌ترین مؤلفه آن قدرت اقتصادی است و اینکه «امتعه» بیشتر و بهتری تولید کنیم تا چفت و بست این خانه هرچه محکم‌تر شود و هیچ کشوری خیال آسیب‌رسانیدن به آن را در سر نپروراند.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.