|

تهران، غرب، بازی آخر

اگر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در نشست پیش‌رو تصمیمی علیه ایران اتخاذ کند و تهران در واکنش، از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج شود، آنچه رخ می‌دهد، نه یک تحول فنی‌ بلکه یک چرخش راهبردی در سیاست بین‌الملل خواهد بود.

 اگر شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در نشست پیش‌رو تصمیمی علیه ایران اتخاذ کند و تهران در واکنش، از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج شود، آنچه رخ می‌دهد، نه یک تحول فنی‌ بلکه یک چرخش راهبردی در سیاست بین‌الملل خواهد بود. این خروج، نه از سر انفعال یا هیجان‌ بلکه از دل یک منطق سیاسی شکل می‌گیرد که سال‌هاست در برابر فشار، تبعیض و بی‌اعتمادی ایستاده است. تهران در این نقطه، نه به‌ دنبال تقابل بی‌هدف است و نه به‌ دنبال بازگشت به بازی‌های تکراری دیپلماتیک، بلکه به‌ دنبال بازتعریف جایگاه خود در نظمی است که دیگر مشروعیتش را از دست داده. بازی آخر، زمانی آغاز می‌شود که طرف مقابل تصمیم می‌گیرد مسیر تعامل را ببندد و ایران نیز تصمیم می‌گیرد قواعد بازی را خودش بنویسد.

خروج از NPT، در چنین شرایطی به معنای پایان تعهد به سازوکاری است که سال‌هاست به ابزاری برای محدودسازی تبدیل شده. سازوکاری که در ظاهر، نظم را حفظ می‌کند، اما در عمل، حقوق مشروع کشورهایی را که خارج از دایره قدرت‌های هسته‌ای هستند، نادیده می‌گیرد. ایران، با سابقه‌ای طولانی در همکاری فنی، بازرسی‌های گسترده‌ و پایبندی به تعهدات، بارها نشان داده که نه به‌ دنبال انحراف است و نه به‌ دنبال بازی با امنیت جهانی. اما وقتی همین همکاری‌ها تبدیل به ابزار فشار می‌شوند و نهادهای بین‌المللی به جای بی‌طرفی، نقش سیاسی ایفا می‌کنند، خروج از پیمان نه‌فقط قابل دفاع‌ بلکه ضروری می‌شود.

تصمیم شورای حکام‌ اگر در قالب قطع‌نامه‌ای هشدارآمیز یا ارجاع پرونده به شورای امنیت باشد، عملا نشان‌دهنده پایان ظرفیت دیپلماسی فنی خواهد بود. چنین تصمیمی، نه بر‌اساس داده‌های فنی‌ بلکه تحت فشار سیاسی اتخاذ می‌شود و پیام روشنی دارد؛ مسیر تعامل بسته شده‌ و طرف مقابل به‌ دنبال اعمال فشار حداکثری از مسیر حقوقی و ساختاری است.

 در چنین شرایطی، تهران نمی‌تواند در پیمانی باقی بماند که نه امنیتش را تضمین می‌کند، نه حقوقش را به رسمیت می‌شناسد. خروج از ان‌پی‌تی، در این سناریو نه یک واکنش احساسی، بلکه یک تصمیم راهبردی خواهد بود؛ تصمیمی که براساس منطق بازدارندگی، استقلال سیاسی، و حفظ اقتدار ملی اتخاذ می‌شود.
پیامدهای این تصمیم، در چند سطح قابل بررسی است. در سطح حقوقی، ایران دیگر ملزم به رعایت تعهدات خاصی نخواهد بود که در چارچوب ان‌پی‌تی تعریف شده‌اند. این به معنای پایان نظارت‌های گسترده آژانس، توقف اجرای پروتکل الحاقی، و کاهش شدید شفافیت فنی خواهد بود. اما این به معنای بی‌قانونی نیست. ایران می‌تواند چارچوب‌های جدیدی برای همکاری تعریف کند؛ چارچوب‌هایی که بر‌اساس احترام متقابل، تضمین‌های واقعی، و پرهیز از سیاسی‌کاری بنا شده باشند. در سطح راهبردی، خروج ایران از ان‌پی‌تی می‌تواند معادلات امنیتی منطقه را دگرگون کند. کشورهای همسایه، به‌ویژه در حوزه خلیج فارس، با واقعیتی جدید روبه‌رو خواهند شد: ایران دیگر در چارچوب‌های محدودکننده بازی نمی‌کند، و این می‌تواند به بازتعریف روابط امنیتی، افزایش گفت‌وگوهای منطقه‌ای یا حتی شکل‌گیری سازوکارهای جدید منجر شود. برخی کشورها ممکن است از این تحول نگران شوند، اما بسیاری نیز آن را فرصتی برای تعامل برابر و بدون واسطه تلقی خواهند کرد.
در سطح جهانی، قدرت‌های بزرگ نیز باید تصمیم بگیرند: آیا مسیر تقابل را ادامه دهند یا با پذیرش واقعیت جدید، به‌ دنبال تعاملی تازه با تهران باشند؛ تعاملی که در آن، ایران نه بازیگر تابع، بلکه شریک مستقل و مقتدر باشد. این تصمیم، اگر با درک درست از موقعیت جهانی، ظرفیت‌های داخلی و پیامدهای منطقه‌ای همراه باشد، می‌تواند نه‌فقط نقطه‌ای برای عبور از بحران، بلکه زمینه‌ای برای ساختن نظمی جدید باشد -نظمی که در آن، ایران نه تهدید، بلکه بازیگری مستقل، مشروع و تعیین‌کننده باشد.
از منظر داخلی، چنین تصمیمی نیازمند اجماع ملی، انسجام سیاسی، و آمادگی اقتصادی است. خروج از ان‌پی‌تی، اگرچه در سطح بین‌المللی پیامد دارد، اما در داخل نیز باید با مدیریت افکار عمومی، تقویت دیپلماسی ساختاری و افزایش تاب‌آوری اقتصادی همراه شود. این تصمیم اگر با عقلانیت، شفافیت و انسجام اتخاذ شود، می‌تواند به نقطه‌ای برای بازتعریف سیاست خارجی ایران تبدیل شود؛ سیاستی که بر پایه استقلال، تعامل متوازن و مقاومت در برابر فشار بنا شده باشد. افزایش تولید پتروشیمی، صنایع معدنی و فناوری‌های پیشرفته باید هم‌زمان با توسعه صنعت هسته‌ای پیش برود تا مردم ببینند این سیاست جدید توان تقویت رفاه و امنیت ملی را دارد.
در چنین شرایطی، نقش بازیگران منطقه‌ای نیز اهمیت پیدا می‌کند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، که تا چندی پیش در تقابل با ایران بودند، اکنون در حال بازتعریف روابط خود هستند. توافقات امنیتی، دیدارهای دیپلماتیک و تلاش برای کاهش تنش، نشان می‌دهد که منطقه نیز به نقطه‌ای رسیده که دیگر تحمل بحران‌های دائمی را ندارد.
اگر ایران وارد فاز تقابل کامل با غرب شود، این کشورها باید تصمیم بگیرند که آیا در کنار غرب می‌ایستند یا مسیر تعامل را ادامه می‌دهند؟ این انتخاب، نه‌فقط بر امنیت منطقه، بلکه بر آینده نظم سیاسی خاورمیانه تأثیر خواهد گذاشت.
اکنون ایران در آستانه تصمیمی ایستاده که نه‌فقط پرونده هسته‌ای، بلکه جایگاهش در نظم جهانی را بازتعریف خواهد کرد. خروج از ان‌پی‌تی اگر رخ دهد، پایان یک دوره انفعال و آغاز دوره‌ای از بازدارندگی فعال خواهد بود. این تصمیم اگر با انسجام داخلی و عقلانیت راهبردی همراه شود، می‌تواند ایران را از موقعیت «کنشگر محصور» به «بازیگر تعیین‌کننده» ارتقا دهد. نظم جهانی دیگر نمی‌تواند ایران را نادیده بگیرد و این، نه تهدید، بلکه واقعیتی است که باید پذیرفته شود.

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.