دکتر حسین فاطمی تئوریسین نهضت ملی
بازخوانی کارنامه سیاسی حسین فاطمی به مناسبت 19 آبان سالروز تیرباران او
«این حقیقت که فاطمی، با وجود شایعات روز 19 اوت (28 مرداد) درباره مرگ وی، هنوز زنده است، بسیار ناامیدکننده است، چون وی در میان اطرافیان مصدق، از همه زیرکتر و بیپرواتر تلقی میشود. تصور میرود که او با آرزوی انتقام، در کمک به ایجاد اتحادی میان ملیگراها و تودهایها علیه غرب درنگ نکند» (مذاکرات ایران و آمریکا، اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران از دی 1331 تا دی 1333).
به گزارش گروه رسانهای شرق،
«این حقیقت که فاطمی، با وجود شایعات روز 19 اوت (28 مرداد) درباره مرگ وی، هنوز زنده است، بسیار ناامیدکننده است، چون وی در میان اطرافیان مصدق، از همه زیرکتر و بیپرواتر تلقی میشود. تصور میرود که او با آرزوی انتقام، در کمک به ایجاد اتحادی میان ملیگراها و تودهایها علیه غرب درنگ نکند» (مذاکرات ایران و آمریکا، اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران از دی 1331 تا دی 1333).
این بخشی از اظهارات لوی هندرسون، سفیر وقت آمریکا در دوران نهضت ملی است که به صراحت از دلنگرانی و وحشت زائدالوصف آمریکا و جبهه استعمار و امپریالیسم جهانی، از ظهور مجدد سیدحسین فاطمی پرده برمیدارد. جالب آنکه این اظهارات تنها دو روز پس از کودتای 28 مرداد ابراز شده است.
بدون شک محمد مصدق نقشی بینظیر در مطرحکردن و نیز پیشبرد اصول و آرمانهای مشروطیت و نیز حفظ استقلال ملی و ممانعت از غارت ذخایر زیرزمینی توسط استعمار در آن مقطع حساس تاریخ معاصر ایران داشت و از این حیث همیشه سایه نام او و وجهه و آوازه و کاریزمای سیاسی او بر سر سایر یاران و همفکرانش و اساسا بر سر نهضت ملیشدن صنعت نفت ایران سنگینی میکرد و همین امر منجر به کمرنگشدن و بهمحاقرفتن نقشآفرینیهای ماندگار سایر یاران و همراهان وی در آن مقطع سرنوشتساز تاریخ معاصر ایران شد. یکی از آن چهرهها دکتر حسین فاطمی، معاون نخستوزیر در دولت اول و وزیر امور خارجه دولت دوم دکتر مصدق و سردبیر روزنامه باختر امروز است که مسئولیت خطیر سخنگوی دولت را نیز عهدهدار بود. از اینرو به بهانه سالروز تیرباران او در 19 آبان 1333 برآنیم تا به نقش و تأثیرگذاری این چهره برجسته و پرشور و تنها عضو اعدامی کابینه مصدق در جریان حوادث و رخدادهای نهضت ملیشدن صنعت نفت ایران بپردازیم.
بیشک بررسی نقش فاطمی در آن سالها به پیش از زمان تشکیل جبهه ملی برمیگردد که اساسا چالش اصلی بر سر مسئله نفت نبود، بلکه بر سر تقلب گسترده دربار و دولت در انتخابات مجلس شانزدهم بود که مصدق در خاطراتش نقل میکند «فاطمی با او مذاکره کرد که برای آزادی انتخابات فکری بکند» که پس از جلسات مکرر در منزل مصدق و فاطمی و سپس تشکیل کمیته هفتنفره به عضویت فاطمی و سپس اقدام به تجمع مقابل کاخ سلطنتی و سپس تشکیل کمیته 20نفره جهت تحصن و... هسته اصلی تأسیس جبهه ملی در منزل مصدق شکل گرفت که به نقل از احمد ملکی، یکی از متحصنان دربار، انتخاب و پیشنهاد نام جبهه ملی از سوی دکتر حسین فاطمی مطرح شد و مورد تصویب قرار گرفت و باختر امروز هم ارگان مطبوعاتی جبهه ملی شد. رخداد دیگری که باز هم به نقش فاطمی در قامت تئوریسین نهضت ملی قوت میبخشد، طرح ایده ملیشدن صنعت نفت است که باز هم مصدق در خاطراتش میگوید: «ملیشدن صنعت نفت در سراسر کشور ابتکار شادروان دکتر حسین فاطمی بود». به سبب همین نقشآفرینیهای منحصربهفرد، نقل شده بود که محمدرضا شاه به جهت ایجاد اختلاف و نفاق در دولت و جبهه ملی، به او پیشنهاد نخستوزیری داده بود و او را شایستهتر از مصدق برای این سمت قلمداد کرده بود. او تنها عضو کابینه مصدق بود که مورد سوءقصد از سوی فدائیان اسلام قرار گرفت؛ ضارب که نوجوانی به نام محمدمهدی عبدخدایی بود، در 25 بهمن 1330 هنگام سخنرانی فاطمی بر سر مزار محمد مسعود، اقدام به ترور فاطمی کرد که البته ناموفق بود، اما فاطمی بهشدت مجروح شد. همین امر منجر به غیبت او در بخشی از این مقطع تاریخی، ازجمله قیام 30 تیر 1331 شد که فاطمی تحت عمل جراحی و معالجات ناشی از ترور در داخل و خارج کشور بود. پدر ضارب شیخ غلامحسین تبریزی در نامهای به فاطمی اقدام پسرش را شنیع خواند و از پسرش اعلام بیزاری کرد و البته توجه فاطمی را به آمران و محرکان این اقدام متوجه کرد. البته ترور فاطمی شکافی جدی در فدائیان اسلام انداخت؛ تا جایی که خلیل طهماسبی، عضو برجسته فدائیان، با شنیدن این خبر از درون زندان پیامی در محکومیت این اقدام فرستاد و شاید هم دلیل آن، تمجید فاطمی از وی در جریان ترور رزمآرا بود که فاطمی در باختر امروز نوشت: «دست توانای یک مرد مجاهد و فداکار (خلیل طهماسبی) طومار خیانت یک فرزند ناخلف وطن (رزمآرا) را در هم پیچید و نقشههای مضر و خطرناک او را در دل خاک مدفون ساخت». حادثه مهم دیگری که باز هم نقش فاطمی را بهعنوان نظریهپرداز نهضت ملی آشکار میکند، طرح نقشه وادارکردن شاه به خروج از کشور برای سهولت پیشبرد امور است که افشاگریهای دکتر فاطمی در باختر امروز درخصوص بودجه 25 میلیون تومانی دربار و درخواست شفافسازی درباره عواید املاک اختصاصی و عایدات املاک قدس رضوی و نیز متهمکردن دربار به تطمیع و تحریکات و کارشکنیها علیه دولت از قِبَل همین بودجههای هنگفت و در نهایت درخواست تصفیه دربار که او مطرح کرد، بنیان سلطنت پهلوی را به لرزه انداخت. او کسی بود که مصدق را نیز به اتخاذ موضع صریح علیه دربار تشجیع کرد؛ تا جایی که مصدق، شاه را تهدید به برگزاری رفراندوم و مطلعکردن مردم از جریانات کشور و دخالتها و مانعتراشیهای اشرف پهلوی و مادر شاه در امور کشور کرد که مجموعه این تهدیدها، شاه را وادار به تصمیم خروج موقت از کشور کرد که قطعا فاطمی نقشی بینظیر در آن داشت و اگر او نبود، احتمالا مصدق پس از یک افشاگری علیه دربار، بدون تنش از سمت خود استعفا میداد. کاظم حسیبی در یادداشت روز جمعه اول اسفندماه سال 1331 در این مورد مینویسد: «دکتر برای روز سهشنبه قصد یک اعلامیه دارد که بگوید دربار مانع کارهای من است و من میروم. ولی دکتر فاطمی عقیدهاش این بود که بایستی کاری کرد شاه مجبور به مسافرت بشود» که البته با تحرکات و رایزنیهای پشت پرده حسین علاء با سفیر آمریکا و تعدادی از چهرههای ذینفوذ سنتی ضدمصدق و نیز ارتشبد زاهدی و سپس اشاعه این خبر که مصدق شاه را وادار به خروج از کشور کرده، آن غائله نهم اسفند به راه افتاد و خروج شاه از کشور منتفی شد. مقطع دیگر نقشآفرینی حسین فاطمی، حدفاصل دو کودتای 25 تا 28 مرداد است. بسط اثرگذاری فاطمی به حدی بود که در 25 مرداد، کودتاچیان نخست به خانه وی حملهور شدند و منزل او را با تعداد زیادی سرباز محاصره و وی را سوار یک کامیون سرباز به سعدآباد، کاخ سلطنتی، توقیفگاه گارد شاهنشاهی بردند که پس از خنثیشدن کودتا و توقیف نصیری توسط مصدق که برای تحویل حکم نخستوزیری ارتشبد زاهدی آمده بود، کودتا متوقف و فاطمی آزاد میشود و از آن روز تا کودتای 28 مرداد، شدیدترین حملات را متوجه دربار کرد و در سرمقاله معروف (این دربار شاهنشاهی روی دربار سیاه فاروق را سفید کرد) 25 مرداد، حمله کودتاچیان را دستبرد و تجاوز شاهنشاهی و بسان راهزنان در کتابهای افسانه قرون وسطایی خواند و دربار و شخص شاه را حقیر و ضعیفالعقل و اجنبیپرست و خصم مبارزین راه استقلال و آزادی خواند و به صراحت نوشت: «دربار در تمام طول 10 سال اخیر قبلهگاه هرچه دزد، هرچه بیناموس، هرچه واخورده اجتماع بوده قرار داشته و از همه بدتر تنها تکیهگاه خارجیان و نقطه اتکای سفارت انگیس این دربار گند و کثیف و لعنتی بوده است». وی همچنین در پایان مقاله دکتر مصدق را خطاب قرار داد و پروژه انحلال سلطنت پهلوی را کلید زد و به صراحت گفت: «دیگر باید به
12 سال توطئه، 12 سال تحریک برادران و خواهران و مادر و
12 سال اغراض و شهوات اجنبی خاتمه داد». فاطمی در میتینگ همان روز نیز به صراحت موضع خود را در قبال شاه مشخص و ابراز کرد: «فرزند پهلوی میخواست به جنگ ملت، به جنگ خدا و به جنگ اجتماع که نمونه عالیترین اراده خداست برود و خدا او را بر زمین زد». فاطمی در سرمقاله روز 26 مرداد نیز صراحتا به شاه تاخت و با مقالهای تحت عنوان «خائنی که میخواست وطن را به خاک و خون بکشد، فرار کرد»، شاه را جوان هوسباز، فراری بغداد، خائن و آلت بیاراده اجنبی و دربار را کانون فساد و ناپاکی و مرکز فحشا دانست که برای تحکیم پایههای سست سلطنت جنایتآمیز خویش به نهضت ملی وطن شبیخون ناجوانمردانه زد، ولی چون نقشه ابلهانه او نگرفت، بعد از یک ساعت به هواپیما نشست و در کنار سفارت انگلیس در بغداد فرود آمد. او در بخشی از مقاله خود مجدد پروژه عبور از سلطنت پهلوی را مطرح کرد و به صراحت نوشت: «مردم در قطعنامه میتینگ باشکوه بیسابقه دیروز تهران خواستار شدهاند که وظایف فراری بغداد به یک شورای موقتی واگذار شود» و گفته شده که فاطمی، علامه علیاکبر دهخدا را برای ریاست شورا مطرح کرده بود. اما روز 27 مرداد آخرین شماره باختر امروز بود که به دست مردم رسید و فاطمی در سرمقالهای با عنوان «شرکت سابق و روزنامههای محافظهکار لندن دیروز عزادار بودند»، ضمن حمله به انگیس و دربار نوشت: «فراری بغداد، نوکری و بردگی انگلیس را بر پادشاهی ملت خود ترجیح داد». سرانجام کودتای 28 مرداد فرا رسید و دفتر روزنامه باختر امروز که از اولین اهداف کودتاچیان بود، به آتش کشیده شد. گروهی از اراذل و اوباش چماقبهدست، به تخریب و شکستن شیشهها پرداختند و دفتر روزنامه و راهروها و پلهها به اشغال چاقوکشان درآمد و رکیکترین فحشها را نثار دکتر فاطمی و اعضای روزنامه کردند و البته دوران سخت اختفای دکتر فاطمی آغاز شد. سرمقالات تند و آتشین فاطمی در این سه روز، خیلیها را بر آن داشت که این مواضع تند فاطمی علیه دربار منجر به وقوع کودتا شد و فاطمی ناخواسته با این مواضع خود به مصدق و نهضت ملی ضربه زد. اما بنا بر اسناد افشاشده، اولا نقشه کودتا به مدتها پیش برمیگشت و درخصوص مواضع ساختارشکنانه آن سه روز باختر امروز، فاطمی در یکی از نامههایی که از زندان به آیتالله سیدرضا زنجانی نوشته که در کتاب «دکتر حسین فاطمی: نوشتههای مخفیگاه و زندان» درج شده، مینویسد: «میتوانم اکنون که بازپرسی من تمام شده، به حضرتعالی عرض کنم که از جریان میتینگ (دکتر) کاملا مطلع بود، حتی مقالات روزنامه را هم که تا آن وقت هرگز من به دکتر نشان نمیدادم، در آن سه روز خودم جمله به جمله مقالات را برای او خواندم. در چند مورد هم نظریات اصلاحی داشت، در حضور خودشان اصلاح کردم و برای چاپ فرستادم، ولی بهطوری که میدانید یک کلمه در این باب به احدی نگفته و نخواهم گفت و جنابعالی میتوانید به وسیلهای صحت این عرایض را از او جویا شوید». از این فقره آخر هم معلوم میشود که فاطمی بهعنوان تئوریسین نهضت ملی موفق شده بود مصدق را که به دلیل معذورات ناشی از سوگند وفاداری به قانون اساسی و سلطنت مشروطه، با هرگونه تغییر و تحول ساختار سیاسی مخالفت ورزد، اگرنه در وادی عمل، لااقل در وادی نظر، با ایده خود مبنی بر پایاندادن به سلطنت پهلوی و استقرار جمهوریت همرأی و همدل کند.
در نهایت پس از قریب به هفت ماه اختفا، محل اختفایش لو رفت و در تاریخ 22 اسفند 1332 دستگیر شد و او را به فرمانداری نظامی نزد تیمور بختیار تحویل دادند و چند ساعت بعد که میخواستند دکتر فاطمی را به زندان لشکر 2 زرهی ببرند، طبق صحنهسازی از پیش ساختهشده، شعبان جعفری و گروه چاقوکشان او در حالی که شعار میدادند، به فاطمی حمله کردند. خواهر دکتر فاطمی که خود را به آنجا رسانده بود، وقتی دید برادرش در چنگ چاقوکشان گرفتار شده، خود را روی برادر انداخت تا سپر بلای او شود و فاطمی در آن روز با هشت ضربه چاقو بهشدت مجروح شد و او را از آنجا به بیمارستان نظامی بردند و در نهایت و پس از برگزاری 10 جلسه دادگاه غیرعلنی، سرانجام در تاریخ 19 آبان 1333 تیرباران شد و گفتهاند که شاه از شدت کینهای که از او داشت، تاریخ اجرای حکم اعدام فاطمی را نیز خود تعیین کرد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.