از تهران تا مریخ
سیبزمینی، اکسیژن و رباتها؛ سهگانه بقا در مریخ
در آستانه ورود انسان به مریخ، رؤیایی دیرینه از خیال به واقعیت نزدیک میشود؛ اما این سفر، تنها عبور از مرزهای فنی نیست، بلکه آزمونی است برای روح بشر: آیا در سیارهای بیگانه، انسان خواهد ساخت یا ویران خواهد کرد؟

به گزارش گروه رسانهای شرق،
علیرضا جباریزادگان-پژوهشگر و مدرس معماری: در آستانه ورود انسان به مریخ، رؤیایی دیرینه از خیال به واقعیت نزدیک میشود؛ اما این سفر، تنها عبور از مرزهای فنی نیست، بلکه آزمونی است برای روح بشر: آیا در سیارهای بیگانه، انسان خواهد ساخت یا ویران خواهد کرد؟
این یادداشت، روایتی است از نخستین گامها بر خاک سرخ، از چالشهای زیستی تا چشمانداز تمدنسازی در جهانی دیگر. در دوردستهای تاریک کیهان، جایی که سکوت، آسمان را میبلعد و زمان، بیصدا پیش میرود، سیارهای خاموش و سرخ، چشم به راه است. مریخ، این همسایه سرد و غبارآلود زمین، با چهرهای که مانند یک شاعر خاموش، داستانی از کهنترین زمانها روایت میکند، امروز به صحنه جدیدترین افسانه انسان تبدیل شده است. مریخ، سیارهای کوچکتر از زمین، با دمایی که در اغلب روزهای سال، استخوانها را میسوزاند و فضایی آکنده از دیاکسید کربن که مانند نغمهای بیهوا، تنفس را دشوار میکند، همواره رؤیای خیالپردازان بوده است. از «مارینر»های دهه ۱۹۶۰ تا «پرسیورنس» که در ۲۰۲۱ بر خاکش بوسه زد، هر مأموریت، گامی بود به سوی افسانهای که حالا رنگ واقعیت به خود گرفته است: سفر انسان به مریخ.
در پسِ تلاشهای سالیان، سازمانهای فضایی مانند ناسا، اسپِیسایکس، آژانس فضایی اروپا و روسکوسموس، مانند بافندگانی ماهر، رشتههای این رؤیا را در هم تنیدهاند. نقشهها ریخته شد، موشکها طراحی شد و سکونتگاههای زیستی شبیهسازی شدند. و اکنون اولین گروه از انسانها، فرزندان زمین، در آستانه ورود به دنیایی دیگر ایستادهاند.
اما این آغاز، ساده نیست... .
پرده اول: سیبزمینی مریخی
فضا، آنقدرها هم مهربان نیست. نه اکسیژن هست، نه باران. بادهای خورشیدی مانند شمشیرهایی آتشین، بیوقفه میتازند و در میان این دشواریها، انسان، با قامت لرزان اما ارادهای سترگ، باید راهی بیابد.
تهیه غذا در مریخ، شاید شیرینترین و درعینحال تلخترین چالش باشد. در زمینی بیجان، باید زندگی پروراند. از دل خاک سترون مریخی، به یاری دانش ژنتیک و گلخانههای پیشرفته، دانههایی خواهند رویید؛ و چه نمادین است که باز هم این سیبزمینی، این یار همیشه وفادار انسان، نخستین میوه امید خواهد بود. یا شاید بهتر است بگوییم: سیبزمینی مریخی! سیبی که طعم خاک بیگانه و عطر شجاعت بشر را در خود دارد.
پرده دوم: کودکان مریخی
مریخ با جاذبهای معادل یکسوم زمین، جهانی نو از رفتارهای فیزیکی خلق میکند. در این سرزمین، کودکانی که به دنیا خواهند آمد، بدون پاسپورت زمینی و بدون مرزبندیهای پوچ زمینی، با دستانی سبکتر و گامهایی بلندتر راه خواهند رفت. آیا تا به حال فکر کردهاید اگر یک کودک مریخی، توپ قلقلی خود را بر زمین بکوبد -یا بهتر بگوییم، بر مریخ- آیا باز هم همانگونه به هوا خواهد رفت؟ نه، توپ خواهد رقصید، سبکتر از آنچه بر زمین رخ میدهد و شاید دورتر، بیآنکه بداند تا کجا خواهد رفت، میرود و میرود، چراکه در این دنیا، جاذبه هم قصه دیگری است.
پرده سوم: پایتخت مریخ
مریخی آدم -به قول شخصیت ارسطو در مجموعه پایتخت- در پایتخت مریخ، فرزند زمین، هویت نوینش را خواهد ساخت. از سوی دیگر، معماری مریخی، پاسخ به ضرورتی حیاتی است: حفاظت در برابر تشعشعات، تأمین گرما و نگهداشت اکسیژن. شهرهای زیرزمینی، پناهگرفته در دل تپههای مریخی یا ساختارهای بادشکن از یخ و پلیمرهای سبک، چهره نخستین سکونتگاهها را رقم میزنند. گنبدهای شفاف اما مقاوم، اجازه عبور نور آفتاب را میدهند، بیآنکه از خطر تشعشعات بکاهند؛ دیوارهای هوشمند، دمای داخلی را تنظیم میکنند. خیابانهایی باریک و باغهای معلق، جایی که کودکان در میان گیاهان ژنتیکی بازی میکنند، نخستین جلوههای تمدن را به مریخ خواهند آورد.
پرده چهارم: سیاره سرخ
پیشرفت در فناوریهای بسته زیستی (Closed Ecological Systems)، تولید اکسیژن از دیاکسید کربن به وسیله رآکتورهایی مانند MOXIE، استفاده از منابع آب یخزده زیرسطحی برای تأمین آب شرب و کشاورزی و توسعه چاپ سهبعدی مصالح از خاک مریخ برای ساخت بناها، همگی ستونهای این آینده بزرگ را تشکیل میدهند. انرژی خورشیدی، مانند پرستوی روشنایی، موتور اصلی زیست در این کره خواهد بود؛ با شبکههایی از آینههای عظیم که نور خورشید را جذب و توزیع میکنند. رباتها، دستیاران بیخستگی، در ساختوساز، کشت و حتی آموزش نسل آینده نقشآفرینی خواهند کرد.
پرده آخر: انسان، مریخ را میسازد یا نابود میکند؟
نخستین گام انسان بر خاک مریخ، نهتنها یک پیروزی فنی، بلکه تولدی دوباره برای روح بشری خواهد بود؛ روحی که در جستوجوی ناشناختهها، هرگز از پای ننشسته است. در پایتخت نوین خود، باید ببینیم انسان چه خواهد کرد: آیا مهر خواهد ورزید یا سلطه خواهد جست؟ آیا خواهد ساخت یا ویران خواهد کرد؟
و شاید روزی، در آن سوی زمان، فرزندان ما بر خاک سرخ به آسمان بنگرند و بپرسند:
کدامین رؤیا، نخستین بذر این جهان را در دل انسان کاشت؟
و پاسخ، تنها یک زمزمه خواهد بود:
رؤیای رفتن، رؤیای بودن، رؤیای ساختن!
و رؤیایی که از زمین برخاست و در مریخ، جان گرفت.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.