|

موزه معماری و شهرسازی آبادان گنجینه‌ای برای حافظه جمعی مدرنیته ‌

‌روایتی از «میراث‌‌ نگار نفت»

‌در قلب هلال برویم، جایی که هنوز شمشادها در هوای شرجی بوی آشنا می‌پراکنند، موزه‌ای کوچک اما معنا‌دار قد برافراشته است: «موزه میراث نفت ایمان اسپرغم». اینجا فقط محل نگهداری اشیا‌ نیست؛ مکانی است برای بازخوانی شهری که روزگاری نگین درخشان صنعت نفت ایران بود و ردّ نخستین تجربه‌های مدرنیته را در کالبد و زیست جمعی خود ثبت کرد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ایمان  اسپرغم-  مجموعه‌دار  و  پژوهشگر دکتری معماری: ‌در قلب هلال برویم، جایی که هنوز شمشادها در هوای شرجی بوی آشنا می‌پراکنند، موزه‌ای کوچک اما معنا‌دار قد برافراشته است: «موزه میراث نفت ایمان اسپرغم». اینجا فقط محل نگهداری اشیا‌ نیست؛ مکانی است برای بازخوانی شهری که روزگاری نگین درخشان صنعت نفت ایران بود و ردّ نخستین تجربه‌های مدرنیته را در کالبد و زیست جمعی خود ثبت کرد.

آبادان با کشف نفت در آغاز قرن بیستم جان گرفت و از دهه ۱۲۹۰ به بعد، پالایشگاه عظیم و محله‌های سازمانی‌اش چون طرحی سنجیده بر زمین هم‌سطح دریا گسترده شد: خانه‌هایی با ایوان‌های کشیده و سایه‌بان‌های سخاوتمند، خیابان‌های پهن که به باغچه‌های سبز ختم می‌شد و مجموعه‌هایی که مسجد، کلیسا، کنیسه، سینما، باشگاه و بیمارستان را در کنار هم جای می‌داد. در این میان، کارگران ایرانی و متخصصان مهاجر از بریتانیا، هند، بنگلادش، هلند و آمریکا دوشادوش هم شهری را آجر به آجر ساختند و بافت اجتماعی کم‌نظیری پدید آوردند؛ تنوعی که در محله‌های باغ‌شهری آبادان به فرهنگ هم‌نشینی و احترام متقابل بدل شد.

در موزه اسپرغم اکنون بیش از 500 قالب آجر با نقش‌ها و ابعاد گوناگون، نمونه‌های مصالح بومی و وارداتی، ابزار پالایشگاه، اسناد و عکس‌ها به نمایش درآمده است؛ هریک سندی از روزگار پیش و پس از جنگ، وقتی که معماری نه زینت که پاسخی دقیق به اقلیم و نیاز بود و شهرسازی می‌کوشید زندگی مدرن را با گرمای سوزان جنوب آشتی دهد. این گنجینه در پی سال‌ها گردآوری عاشقانه فراهم آمده است؛ گاه با خرید از مجموعه‌داران، گاه با دریافت هدیه‌ و گاه با نجات قطعات ارزشمند از دل ویرانه‌ها. در نگاه ما، هر شیء پلی است میان دانش و دست، میان فرهنگ‌ها و میان انسان و مکان.

آبادان را بسیاری «پایتخت مدرنیته» ایران دانسته‌اند؛ شهری با پالایشگاهی بزرگ که بخش مهمی از رخدادهای تاریخ نفت در آن رقم خورد و هنوز ناگفته‌های بسیار دارد. دودکش‌های پالایشگاه، همچون نشانه‌ای شهری، برای آبادان همان منزلتی را دارند که ستون‌های تخت‌جمشید برای حافظه ملی ما. جایگاه استراتژیک شهر، دسترسی به آب‌های آزاد و عبور کشتی‌های بزرگ از آبراه بین‌المللی اروندرود، بر اهمیت آن افزوده است. در کمتر نقطه‌ای از جهان می‌توان نمونه‌ای یافت که در مرکز هسته شهری صنعتی، آب شیرین و مسیر کشتیرانی اقیانوسی چنین به‌هم نزدیک باشند؛ ویژگی‌ای که بر غنای اقتصادی و زیستی آبادان افزوده و در شکل‌گیری الگوهای سکونت و کار اثر مستقیم گذاشته است.

این موزه تلاشی است برای پاسداری از الگوی باغ‌شهر آبادان؛ میراثی که زیر فشار الگوهای شتاب‌زده توسعه و بی‌اعتنایی به ریشه‌ها در معرض فراموشی است. ما باور داریم هویت معماری و شهری رشته‌ای از خاطرات و تجربه‌هاست که اگر گسسته شود، دشوار می‌توان آن را دوباره پیوست. بازدیدکننده، چه آبادانی باشد و چه میهمان از دور، با عبور از این مجموعه فقط با تصویر یک شهر روبه‌رو نمی‌شود؛ روح زمانه‌ای را لمس می‌کند که در آن «امید» و «آبادانی» معنایی فراتر از یک نام داشت.

دعوت ما مؤدبانه و صمیمی است: به دیدار بیایید، روایت‌ها را بشنوید و اگر در خانه‌تان نشانی از آن روزگار مانده، ما را در تکمیل این حافظه مشترک یاری کنید. نگهداری از میراث صنعت و شهر، ادای دِینی است به گذشته و سرمایه‌ای  برای آینده.

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.