• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    چرا مالیات بدهیم!؟

    در تمام دنیا به‌ویژه کشورهای پیشرفته فضای افکار عمومی این تیتر را در وجه مثبت می‌بیند یعنی دلایل مثبت و اثباتی وجود دارد که الزاما باید مالیات بدهیم؛ یعنی پرداخت‌نکردن مالیات و گریز از آن در میان افکار عمومی جوامع به‌خصوص غربی امری مذموم و توأم با سرزنش از سوی مردم و تمام اقشار جامعه است و یک عمل بسیار منفی تلقی می‌شود.

    منصور انصاری روزنامه‌نگار

    در تمام دنیا به‌ویژه کشورهای پیشرفته فضای افکار عمومی این تیتر را در وجه مثبت می‌بیند یعنی دلایل مثبت و اثباتی وجود دارد که الزاما باید مالیات بدهیم؛ یعنی پرداخت‌نکردن مالیات و گریز از آن در میان افکار عمومی جوامع به‌خصوص غربی امری مذموم و توأم با سرزنش از سوی مردم و تمام اقشار جامعه است و یک عمل بسیار منفی تلقی می‌شود.

    در این کشورها یکی از شاخص‌های هویت اجتماعی و افتخار و سربلندی اجتماعی، پرداخت مالیات است و البته نحوه هزینه‌کرد مالیات نیز شفاف و در اختیار مالیات‌دهندگان و عموم مردم قرار می‌گیرد. اهمیت پرداخت مالیات تا آنجاست که در فلان یا بهمان کشور، مالیات‌دهندگان به خود حق می‌دهند به‌طور مستقیم و آشکار در سیاست‌گذاری یا اقداماتی که انجام می‌شود اظهارنظر کنند. اظهارنظری که برای دولت‌ها یا جناح‌ها و احزاب سیاسی مهم است و به آن توجه دارند و در سیاست‌های خود اعمال می‌کنند.

    در جوامع پیشرفته و مدرن فرار مالیاتی حتی برای قهرمانان ملی یا ورزشکاران و سلبریتی‌ها به‌ویژه وقتی افشا می‌شود، یک عیب بزرگ است و مورد اعتراض شدید حتی از سوی علاقه‌مندان آنان قرار می‌گیرد. این فرار برای سیاست‌مداران و شخصیت‌هایی که سمت‌های اجتماعی یا سیاسی را کسب کرده‌اند، به عنوان یک امر زشت و ناپسند، حدت و شدت بیشتری دارد و خلاصه همه مردم به‌جز باندهای جنایتکار و مافیا و کسانی که پول‌شویی می‌کنند، مالیات می‌پردازند و در پرداخت آن به این دلیل که برای خودشان خرج می‌شود، مشتاق و پیش‌قدم هستند.

    اما در کشوری همچون کشور ما بخشی از مردم با اکراه مالیات پرداخت می‌کنند و سعی در پرداخت‌نکردن آن دارند. یکی به این دلیل که می‌گویند پول نفت مال مردم است و باید برای عمران و آبادانی و رفاه مردم هزینه شود، چرا نمی‌شود!؟ و اگر دولت یا غیردولت به هر دلیل موجه یا غیرموجه آن را برمی‌دارند؛ و مردم را از حق خود محروم می‌کنند؛ بنابراین مردم هم نباید مالیات بدهند. به زبان عامیانه می‌گویند این به‌جای آن! به عبارتی مردم می‌گویند اگر پول نفت متعلق به مردم است و کمترین آن برای آنان هزینه می‌شود؛ چرا آنان برای امور عمرانی و رفاهی باید مالیات بدهند.

    دومین دلیل اکراه مردم کشور ما در پرداخت مالیات این است که می‌گویند وقتی عده‌ای از اقتصاد رانتیه و بهره‌مند از امتیازات خاص در بند اول قانون مالیات‌ها از پرداخت مالیات معاف هستند، چرا ما باید جورش را بکشیم. اگر قرار است مالیاتی پرداخت شود باید همه پرداخت کنند.

    می‌ماند بخش کارمندی و کارگری که به ناگزیر و قبل از آنکه خودشان بدانند مالیات از حقوق آنان کسر می‌شود که می‌گویند با این وضع معیشت، هم نابحق و هم ظالمانه است؛ ازاین‌رو در کشور ما مردم در وجه منفی آن می‌گویند چرا مالیات بدهیم؟ یعنی نباید بدهیم!

    از سوی دیگر مردم می‌گویند تورم فزاینده حاصل کار دولت است و دولت با ایجاد تورم، یک مالیات پنهان مداوم و بی‌رحمانه از ما می‌گیرد، دیگر پرداخت مالیات بر درآمد چه صیغه‌ای است.

    ازاین‌رو واقعیت این است که مردم از تمام اقشار به‌جز کارمندان که سر هر ماه از حقوق و مزایای آنان کسر می‌شود تا جایی که می‌توانند ترازنامه فعالیت‌های خود را طوری می‌بندند که کمترین مالیات را بدهند. این شکاف آشکار میان دولت و ملت یک عامل کاهنده در پیشرفت و رشد اقتصاد کلان است که روز به روز بازدارنده‌تر می‌شود و نوعی بیگانگی میان دولت ملت ایجاد کرده است و هم‌اکنون به پدیده‌ای آشتی‌ناپذیر میان این دو تبدیل شده است که هرچند نامحسوس است اما در عمق و لایه‌های زیرین وجود دارد و مانند آتش زیر خاکستر است و در بهبود رابطه میان جامعه و دولت تخریبی عمل می‌کند و تأثیرگذار است؛ بنابراین گام مهم در این رابطه آگاهی‌بخشی و شفافیت از سوی سازمان امور مالیاتی به آحاد جامعه است.