• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    مرز باریک بین اقتدار و تحمیل

    افرادی که در عمق وجود خود خالی هستند و هیچ‌چیز برای افتخار یا جلب توجه ندارند، به‌طور ناخودآگاه به سوءاستفاده و تحقیر دیگران روی می‌آورند. کسانی که خود مورد تحقیر و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند، به نوعی احساس می‌کنند که حق دارند‌ دیگران را نیز تحقیر کرده و از آنها سوءاستفاده کنند. این چرخه معیوب منجر به بروز نوعی بیماری روانی می‌شود که انسان‌ها را به جست‌وجوی برتری و نگاه از بالا به پایین سوق می‌دهد. زورگویی غالبا نشانه‌ای از مشکلات درونی است و برای مقابله با آن، نیاز به آگاهی و واکنش قاطع وجود دارد.

    فاروق خضری: افرادی که در عمق وجود خود خالی هستند و هیچ‌چیز برای افتخار یا جلب توجه ندارند، به‌طور ناخودآگاه به سوءاستفاده و تحقیر دیگران روی می‌آورند. کسانی که خود مورد تحقیر و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند، به نوعی احساس می‌کنند که حق دارند‌ دیگران را نیز تحقیر کرده و از آنها سوءاستفاده کنند. این چرخه معیوب منجر به بروز نوعی بیماری روانی می‌شود که انسان‌ها را به جست‌وجوی برتری و نگاه از بالا به پایین سوق می‌دهد. زورگویی غالبا نشانه‌ای از مشکلات درونی است و برای مقابله با آن، نیاز به آگاهی و واکنش قاطع وجود دارد. این رفتارها معمولا از سوی افرادی بروز می‌کند که در موقعیت‌های قدرت و تسلط قرار دارند و نسبت به دیگران در وضعیتی نامتعادل قرار دارند. البته قدرت تنها به معنای سیاسی آن نیست، بلکه مفهومی بنیادی و چندوجهی در علوم اجتماعی، سیاسی، فلسفه و زندگی روزمره است. برای درک صحیح این مفهوم، باید تعاریف مختلف و ابعاد گوناگون آن را بررسی کرد. به‌طور کلی، قدرت به توانایی تأثیرگذاری بر دیگران، رویدادها یا محیط اطلاق می‌شود و این تأثیرگذاری می‌تواند به منظور دستیابی به اهداف یا پیشبرد منافع فردی یا گروهی باشد؛ حتی اگر با خواسته‌های دیگران در تضاد باشد.

     

    از نظر اسلاوی ژیژک، در ابتدا افراد برای آن جویای قدرت هستند که دیگران بر آنها تسلط نیابند، ولی اگر مراقب نباشند خیلی زود متوجه می‌شوند‌ مرزی را پشت سر گذاشته‌اند که در ورای آن خودشان عملا درصدد سلطه‌یافتن بر دیگران هستند. تنها زمانی می‌توان رقابت میان انسان‌ها را از میان برداشت که هر فرد برای امیال خود حد و مرزی تعیین کند. سوءاستفاده از قدرت یکی از مسائل رایج در موقعیت‌های مختلف است. افرادی که در سطوح بالای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا خانوادگی قرار دارند، ممکن است از این موقعیت برای فشار‌آوردن به دیگران یا بهره‌برداری از آنها استفاده کنند. سوءاستفاده از قدرت ممکن است به اشکال مختلفی بروز کند؛ مثلا فردی با تهدید یا ارعاب دیگران را به اطاعت وادار کند یا با استفاده از نفوذ خود، حقوق دیگران را نادیده بگیرد. این رفتارها می‌تواند در محیط‌های کاری، خانوادگی و حتی سیاسی مشاهده شود.

     

    به‌عنوان نمونه، یک مدیر ممکن است از قدرت خود برای تحمیل شرایط ناعادلانه به کارمندانش بهره‌برداری کند یا یک مقام دولتی برای پیشبرد منافع شخصی خود به قانون‌گریزی متوسل شود. این نوع سوءاستفاده‌ها نه‌تنها بر قربانیان تأثیر منفی می‌گذارد، بلکه موجب ایجاد جو بی‌اعتمادی و ناامیدی در جامعه می‌شود. افراد ممکن است احساس کنند که صدایشان شنیده نمی‌شود و راهی برای مقابله با این رفتارها ندارند. شخصی که با سوءاستفاده از جایگاه و قدرتش بر دیگران تسلط پیدا می‌کند، معمولا به روش‌های مختلفی در تلاش است تا کنترل خود را تثبیت کند؛ از تحقیر و تهدید تا اعمال نفوذ و اجبار. این افراد ممکن است برای حفظ قدرت خود، دیگران را مجبور کنند که اطاعت کنند، حتی اگر این کار خلاف اخلاق باشد. آنها ممکن است از منابع عمومی یا موقعیت خود برای منافع شخصی بهره‌برداری کنند، بی‌توجه به پیامدهای آن برای جامعه یا افرادی که زیر سلطه آنها هستند.

     

    برای مقابله با سوءاستفاده از قدرت، نیاز به آگاهی و آموزش عمومی وجود دارد. افراد باید توانایی شناسایی و گزارش چنین رفتارهایی را داشته باشند و نهادهای قانونی باید به‌گونه‌ای عمل کنند که از حقوق افراد حمایت کنند. همچنین فرهنگ سازمانی و اجتماعی باید طوری شکل بگیرد که سوءاستفاده از قدرت را تحمل نکند و افرادی که چنین رفتارهایی دارند، پاسخ‌گو باشند. در نهایت، ایجاد جامعه‌ای عادلانه و برابر نیازمند تلاش جمعی است. همه باید در برابر سوءاستفاده از قدرت ایستادگی کرده و از حقوق یکدیگر دفاع کنند. نکته اصلی این است که هیچ فردی نباید اجازه دهد زورگویی بر اعتمادبه‌نفس و احساس ارزشمندی او تأثیر بگذارد.