وضعیت سفید و اوضاع نهچندان سفید سریالهای سیما
مجموعه زیبا و خاطرهانگیز وضعیت سفید شاید برای دهمین بار از شبکه آیفیلم سیما پخش میشود. من همراه خانواده چندین بار این سریال را از اول تا آخر با شور و اشتیاق فراوان تماشا کردهام و البته این بار نیز تماشا خواهم کرد. از خصلتهای شاهکارهای هنری این است که مخاطب از مرور آنها خسته نمیشود و در هر بار دیدن، زیباییها و معانی جدیدی از آن کشف میکند. آری شاهکارها، آثاری تکرارنشدنی و درعینحال غیرقابل تکراریشدن هستند.


علی صمدی - روزنامهنگار
مجموعه زیبا و خاطرهانگیز وضعیت سفید شاید برای دهمین بار از شبکه آیفیلم سیما پخش میشود. من همراه خانواده چندین بار این سریال را از اول تا آخر با شور و اشتیاق فراوان تماشا کردهام و البته این بار نیز تماشا خواهم کرد. از خصلتهای شاهکارهای هنری این است که مخاطب از مرور آنها خسته نمیشود و در هر بار دیدن، زیباییها و معانی جدیدی از آن کشف میکند. آری شاهکارها، آثاری تکرارنشدنی و درعینحال غیرقابل تکراریشدن هستند.
قدما اصطلاح «قند مکرر» را غالبا برای چنین آثاری وضع و استفاده کردهاند. وضعیت سفید هم در ردیف چنین آثاری قرار دارد؛ سهل و ممتنع، بدون هیچ ادعایی. همینجا اضافه کنم که سادگی و سهلالوصولی هم از خصلتهای شاهکارهای هنری است (نگاه کنید به رباعیات خیام، غزلهای حافظ و این اواخر حیدربابای شهریار). باری داستان زیبا، شخصیتپردازیهای عالی، گفتوگوهای درخشان و همچنین تکگوییهای درخشانتر در بستری از خاطره و احساس مجموعه وضعیت سفید را به اثری ساده، صمیمی و درعینحال ارزشمند تبدیل کرده است. کارگردانی عالی، صحنهآراییهای بدیع و بازیهای درخشان هم زیباییهای این مجموعه را به اوج خود رسانده است.
زوایای بدیع دوربین، میزانسنهای چشمنواز و خط روایت گیرا و جذاب از ویژگیهای کارگردانی حمید نعمتالله در مجموعه وضعیت سفید است که در فیلمنامه صمیمانه هادی مقدمدوست، خوش نشسته و خوشتر درخشیده است. بازیگران نقشآفرین در این مجموعه میتوانند ادعا و افتخار کنند که تمام زیباییهای حرفهای و مهارتهای بازیگری خود را در آن به منصه ظهور رساندهاند. آمیزش هنرمندانه ژانرهای طنز، تراژدی، عشق و حماسه زیباییهای خیرهکننده و جاذبههای سرمستکنندهای به مجموعه بخشیده است. به نظر من بازی درخشان عباس غزالی در نقش بهروز، نقطه عطفی در تاریخ سریالسازی ایرانی و نقطه اوجی است که خود هنرمند هم در دیگر آثار و فعالیتهایش هرگز به آن نزدیک نشده است. سکانس آواز مرحوم عزتالله مهرآوران در میان خرمنی از گلهای سرخ، با آن لحن گیرا و صمیمی، ازجمله زیباترین سکانسهایی است که تاکنون از قاب تلویزیون به نمایش درآمده است.
داستان اصلی که پناهآوردن یک خانواده به باغ اجدادی (رجوع به اصل) در جریان موشکباران تهران است، به آرامی داستانکهای مربوط به هرکدام از شخصیتها را به خود جذب میکند و در قالب رودی خروشان به سمت دریای بیپایانحرکت میکند و در این حرکت به زیبایی مخاطبان را با خود همراه میکند. به راستی بینندگان ایرانی «تا چند تا چند»* باید انتظار بکشند که از قاب تلویزیون آثار فاخری مانند هزاردستان، روزی روزگاری، پدرسالار، خانه سبز، روزگار قریب و وضعیت سفید را ببینند؟ راز این کار در ارجنهادن به هنرمندان واقعی و رعایت شأن و منزلت آنهاست. تلاش برای جایگزینکردن هنرمندان مشابه و تقلبی، بیهوده است. مدیران صداوسیما باید هنرمندان واقعی و همچنین قدر و منزلت آنها را بشناسند و آنها را نه در ذیل سلطه مدیریتشان، بلکه در کنار خود ببینند.
مدیران رسانه ملی همچنین به فهرست بیانتهای مجموعههای کمارزش و سبکمایه سالهای اخیر نگاه کنند که شاید بهجز ارزیابان پخش، بینندهای در جامعه نداشتهاند. آنها بهتر است به اصالتها و ایضا سرمایههای هنری رسانه خود برگردند؛ به سریالها و مجموعههایی که در زمان پخش آنها، خیابانها خلوت میشد و تکیهکلام شخصیتهایشان به ضربالمثلهای رایج تبدیل میشد. وضعیت سفید برای سریالسازی تلویزیون تنها از این طریق میسر است و لاغیر.
*«در انتظار تصویر تو این دفتر خالی تا چند تا چند ورق خواهد خورد» شاملو