|

دگرگونی سیاست‌های خاورمیانه‌ای

اگر از زاویه ژئواستراتژیک به معادلات منطقه‌ای بنگریم، با دو عنصر موازنه قوا و ثبات روبه‌رو خواهیم بود. ثبات در امتداد برقراری موازنه قوا بوده و متأثر از آن است. در این فراگرد، موازنه قوا تنها دربرگیرنده سخت‌‌افزار‌های نظامی نیست و عوامل، قابلیت‌ها و توان انسانی هم در آن مؤثر هستند.

اگر از زاویه ژئواستراتژیک به معادلات منطقه‌ای بنگریم، با دو عنصر موازنه قوا و ثبات روبه‌رو خواهیم بود. ثبات در امتداد برقراری موازنه قوا بوده و متأثر از آن است. در این فراگرد، موازنه قوا تنها دربرگیرنده سخت‌‌افزار‌های نظامی نیست و عوامل، قابلیت‌ها و توان انسانی هم در آن مؤثر هستند. پدیده خلأ قدرت ریشه در چنین واقعیتی دارد. واقعیتی که قدرت‌های بزرگ همواره از آن هراسان هستند. فرجام بسیاری از دخالت‌های ایالات متحده آمریکا در مناقشات منطقه‌ای، بروز خلأ قدرت بوده است. این تجربه ناخوشایند آمریکا را نسبت به دخالت‌های مستقیم در کشمکش‌های منطقه‌ای محافظه‌کار و خویشتن‌دار کرده است. آمریکا اکنون دخالت مستقیم در مناقشات خاورمیانه را در راستای منافع ملی خود ندانسته و در جریانات اخیر غزه، جانبداری محتاطانه‌ای از اسرائیل دارد. همچنین برای آمریکا این امکان وجود ندارد که به جای دخالت نظامی شیوه‌های دیپلماتیک و اثر‌گذاری در مناسبات سیاسی را به کار گیرد. از سوی دیگر، روسیه در تنگنای جنگ اوکراین گرفتار است. چین از درگیری در مناقشات دوری کرده و دیپلماسی سایه آن دعوت به آرامش است. اکنون خاورمیانه با دگرگونی سیاست‌های منطقه‌ای قدرت‌های بزرگ روبه‌رو است. آمریکا نگرانی ژرفی از استراتژی نظامی برتری‌جویانه چین در حوزه پاسیفیک دارد. استراتژیست‌های آمریکایی در این اندیشه‌اند که شاید در آینده اقیانوس آرام، آرامش کنونی خود را نداشته باشند. این انگاره‌های سیاسی، دگرگونی سیاست خاورمیانه‌ای این کشور و دوری از دخالت گسترده را به دنبال داشته است. کشورهای اروپا تحرکات نظامی روسیه را رویارویی با منافع ملی و قاره‌ای خود می‌پندارند. اکنون روسیه به جای توجه به خاورمیانه بر گسترش ناتو تا مرزهای خود چشم  دوخته است.

چین برای حفظ بازار و چیرگی اقتصادی خود، خواهان ثبات در خاورمیانه است. دوری قدرت‌های بزرگ از خاورمیانه و تمایل آنها به ثبات، بهترین فرصت برای همبستگی منطقه‌ای بر پایه حسن هم‌جواری و توسعه اقتصادی از طریق همکاری‌های منطقه‌ای در راستای منافع ملی است. اما شرایط کنونی خاورمیانه فاقد ویژگی‌های لازم برای اجماع منطقه‌ای است. عربستان سعودی در رؤیاهای برتری‌جویانه سیر می‌کند. ترکیه دیپلماسی رنگارنگی داشته و سیاست تحرکات قومی را دنبال می‌کند. فدرالیسم در عراق ناکارایی خود را با چندپارچگی و بی‌ثباتی نشان داده است. استراتژی ناهمگون قطر نیز بر مشکلات منطقه می‌افزاید. در این میان، ایران نیز باید گام‌هایی اساسی در راه تحکیم اجماع منطقه‌ای بردارد. قدرت‌های بزرگ ثبات خاورمیانه را در جهت منافع ملی خود برآورد می‌کنند؛ واقعیتی که سیاست‌سازان خاورمیانه هنوز درک روشنی از آن ندارند.

 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها