امضا کردی، بهایش را بده
چین پای ادعاهای امارات را امضا کرد تا پرونده جزایر سهگانه از سطح ادعاهای تکراری در منطقه به سطح مناقشه جهانی ارتقا یابد. معنای این امضا روشن است؛ حتی قدرتهای بزرگ حاضرند حاکمیت ایران را در معاملههای ژئوپلیتیک خرج کنند. پاسخ ایران نیز باید به همان اندازه روشن باشد؛ هر امضا و هر همراهی باید به هزینهای محسوس و بازدارنده بدل شود تا هیچ بازیگری نتواند تمامیت سرزمینی ایران را به کالای قابل معامله تبدیل کند.
چین پای ادعاهای امارات را امضا کرد تا پرونده جزایر سهگانه از سطح ادعاهای تکراری در منطقه به سطح مناقشه جهانی ارتقا یابد. معنای این امضا روشن است؛ حتی قدرتهای بزرگ حاضرند حاکمیت ایران را در معاملههای ژئوپلیتیک خرج کنند. پاسخ ایران نیز باید به همان اندازه روشن باشد؛ هر امضا و هر همراهی باید به هزینهای محسوس و بازدارنده بدل شود تا هیچ بازیگری نتواند تمامیت سرزمینی ایران را به کالای قابل معامله تبدیل کند.
امارات متحده عربی سالهاست با طرح ادعاهای بیاساس تلاش میکند تاریخ را وارونه کند و با اتکا بر بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس، این ادعاها را به زبان مشترک منطقهای بدل کند. بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس که خود بخشهایی از ایران بودهاند و در سالهای نهچندان دور جدا شدهاند، امروز با امضای چنین بیانیههایی ضعف تاریخی خود را پشت ادعاهای سیاسی پنهان میکنند. ایران باید یادآوری کند که این کشورها نهتنها حق تاریخی در این جزایر ندارند، بلکه خود محصول جدایی از ایران هستند و نمیتوانند با امضای بیانیههای سیاسی تاریخ را بازنویسی کنند.
قدرتهای بزرگ نیز در این مسیر بیتقصیر نیستند. چین در بیانیههای مشترک با امارات از تلاش صلحآمیز ابوظبی سخن گفته و روسیه نیز یک بار پای بیانیهای را امضا کرد که به همین ادعا میدان داد. این همراهیها، هرچند به بهانه حفظ مناسبات اقتصادی صورت گرفته، در بلندمدت اعتبار دیپلماتیک آنان را با چالش مواجه میکند. پاسخ ایران باید روشن باشد؛ اگر چین چنین موضعی میگیرد، ایران هم میتواند در قبال تایوان موضع مشابهی داشته باشد. اگر روسیه چنین کاری میکند، ایران هم میتواند در موضوع جزایر کوریل میان روسیه و ژاپن همان موضع را بگیرد. این همان منطق بازدارندگی است؛ امضا کردی، بهایش را بده.
در حقوق بینالملل، حاکمیت با اعمال مؤثر و مستمر تثبیت میشود، نه با نقشهها یا ادعاهای تاریخی. بنابراین مؤثرترین پاسخ ایران به هرگونه ادعا، افزایش کمی و کیفی حضور حاکمیتی در این جزایر است. این حضور باید چندبعدی و برنامهریزیشده باشد؛ توسعه زیرساختی و رفاهی برای ساکنان، بازدیدهای منظم مقامات بلندپایه کشوری و لشکری و دیپلماسی عمومی فعال برای معرفی این دستاوردها به مخاطب جهانی. هر یک از این اقدامات سندی زنده و انکارنشدنی در دفاع از حقوق حاکمیتی ایران است و نشان میدهد که مالکیت ایران بر جزایر نه یک ادعا، بلکه واقعیتی جاری و تثبیتشده است. استمرار چنین اقداماتی علاوه بر تقویت مشروعیت بینالمللی ایران، پیام روشنی به طرفهای مدعی میدهد که تمامیت سرزمینی ایران خط قرمزی است که در عمل پاسداری میشود. در عرصه اقتصادی نیز میتوان از منطق وابستگی متقابل بهعنوان ابزاری برای بازدارندگی استفاده کرد. پیام ایران باید شفاف باشد؛ به این معنا که همکاریهای اقتصادی سودمند و پایدار ارزشمند هستند، اما نمیتوانند بر بستری از بیتوجهی به خطوط قرمز حاکمیتی ایران استوار شوند. ادعاهای بیپایه
در مورد جزایر ایرانی، ریسک سیاسی و امنیتی مستقیمی برای پروژههای مشترک و جریان سرمایهگذاری ایجاد میکند. هزینهها باید بهطور روشن طبقهبندی شوند تا پیام ایران شفافتر باشد. در سطح سیاسی هم ایران میتواند در پروندههای حساس کشورها موضع متقابل اتخاذ کند و نشان دهد که نقض تمامیت سرزمینی ایران بیپاسخ نمیماند. آیا چین در برابر اتخاذ چنین مواضعی از سوی ایران در موارد محل مناقشه خود با تایوان، فیلیپین و... مانند ما سکوت خواهد کرد؟!
همچنین در عرصه اقتصادی، بازنگری در قراردادهای انرژی یا سرمایهگذاریهای مشترک میتواند بهعنوان ابزار فشار عمل کرده و طرف مقابل را متوجه ریسکهای ناشی از ادعاهای بیپایه کند. در حوزه دیپلماتیک نیز کاهش سطح همکاری در نهادهای بینالمللی یا تغییر لحن رسمی در مجامع جهانی، پیام روشنی خواهد بود که هرگونه همراهی با ادعاهای امارات، هزینهای مستقیم بر روابط با ایران تحمیل میکند.
در سطح منطقهای، راه خنثیسازی تلاش امارات برای عادیسازی ادعاهای خود از طریق شورای همکاری، ابتکار گفتوگوی مستقیم در موضوعات حیاتی مشترک است. امنیت انرژی، آزادی کشتیرانی، مقابله با تهدیدهای فرامرزی و مدیریت بحرانهای زیستمحیطی حوزههایی هستند که اولویت همه کشورهای ساحلیاند. ایران میتواند ابتکار عمل نشان دهد که همکاری در این حوزهها منافع ملموس و پایداری برای همه دارد، در حالی که ادامه ادعاهای بیثمر تنها هزینهها را افزایش و اعتماد را کاهش میدهد. هرچند مشکل اصلی در داخل است. واکنش ایران در همه این سالها بیشتر منفعلانه بوده و به بیانیههای وزارت خارجه خلاصه شده است که کافی نیست. چه خوشمان بیاید و چه نیاید، تنها یک بار محمود احمدینژاد با سفر به جزایر نشان داد که حاکمیت ایران فقط روی کاغذ نیست، روی زمین هم هست.
این تنها اقدام عملی بود. بعد از آن هیچ رئیسجمهوری چنین کاری نکرد و همین خلأ باعث شد امارات جسورتر شود.
اگر ایران هر بار که ادعا مطرح میشود با اقدام عملی پاسخ دهد، دیگر هیچ کشوری جرئت امضاکردن چنین بیانیههایی را نخواهد داشت. باید صریح باشیم، مادامی که واکنش ایران غالبا در سطح بیانیه باقی بماند، امارات و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس انگیزه دارند ادعا را در هر چرخه دیپلماتیک بازتولید کنند و از هر همراهی نمادین بیرونی، رنگی تازه به آن بزنند. اما اگر هر چرخه ادعا با یک چرخه اقدام مواجه شود، عقلانیت هزینهفایده بهسرعت زبان ادعا را فرسوده میکند. سیاست خارجی موفق، مسابقه تولید متن نیست، بلکه مسابقه تولید نتیجه است. نتیجه در این پرونده کاهش میل تکرار ادعا و تثبیت ادراک عمومی بینالمللی از مالکیت ایران است.
در نهایت باید تکلیف روشن شود جزایر سهگانه نه موضوع مذاکرهاند و نه موضوع مصالحه؛ آنها خط قرمز ایران هستند. هر ادعا، هر بیانیه، هر امضا باید با اقدام عملی پاسخ داده شود. فقط در این صورت است که دیگران خواهند فهمید تمامیت سرزمینی ایران نه قابل معامله است و نه قابل تردید. امضا کردی، بهایش را بده.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.