|

در بر همان پاشنه می‌چرخد

عنوان یادداشت هفته گذشته‌ام این بود «ما که جز تکرار هشدار، چاره دیگری نداریم» و منظورم از این ما، همه دلسوزان کشور و به‌ویژه اهالی رسانه بود که در همه 47 سال گذشته هشدارهای‌شان را تکرار کرده‌اند و متأسفانه انگار گوش شنوایی هم در بین مسئولان برای شنیدن این هشدارها یافت نمی‌شده.

عنوان یادداشت هفته گذشته‌ام این بود «ما که جز تکرار هشدار، چاره دیگری نداریم» و منظورم از این ما، همه دلسوزان کشور و به‌ویژه اهالی رسانه بود که در همه 47 سال گذشته هشدارهای‌شان را تکرار کرده‌اند و متأسفانه انگار گوش شنوایی هم در بین مسئولان برای شنیدن این هشدارها یافت نمی‌شده. به همین رسانه‌های کاغذی که آرشیوشان موجود است، نظری بیندازید. چه تعداد یادداشت و مقاله و مصاحبه، مثلا درباره موضوع آب می‌بینید که از همان ابتدای استقرار دولت‌ها در نزدیک به پنج دهه پیش منتشر شده که تأکید داشته‌اند مسئله آب در کشور ما یک موضوع بنیانی است و استفاده و بهره‌بردن بی‌حساب‌وکتاب و انتقال آن از جایی به جای دیگر و شعارهای عجیب‌وغریب که کشور وارد دوره ترسالی شده و... حتی اگر با هدایت برخی عوامل نفوذی و به قصد زمینه‌سازی برای نابودی عمدی کشور نبوده، آنچه امروز شاهدش هستیم، نشان می‌دهد که نتیجه این رویه، به فاجعه منتهی شده است. 

همین که 47 سال پیش دریاچه ارومیه داشتیم و امروز دیگر چنین دریاچه‌ای با آن پهناوری وجود ندارد و همه آن را به بهای جلب رضایت کشاورزانی که فقط به برداشت محصول‌شان در سال بعد می‌اندیشیدند و مسئولانی که از میان همین کشاورزان به بالاترین سطوح تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی رسیده بودند، نابود کردیم. اینکه در حاشیه بیابان برنج کاشته‌ایم و کشاورزی در منطقه‌ای خشک را شش برابر کردیم و در نتیجه، تالاب گاوخونی و زاینده‌رود را خشک کردیم و به اسم سهم آب و برای رضایت کشاورزانی که طلب آب برای کشت برنج در بیابان می‌کردند، از کوهرنگ آب کشیدیم و کمبود آب را به گردن صنایعی که فقط سه درصد آب کشور را مصرف می‌کنند، انداختیم و از مردمان شهر خواستیم که صرفه‌جویی کنند و فشار آب شرب در لوله‌ها را، یا کم یا قطع کردیم و شهر قم را در دل کویر سرسبز و گلستان کردیم و سد گتوند را معلوم نیست با چه هدفی بر روی یک گنبد نمکی بنا کردیم تا آب شیرین و نایاب کشور را شور کنیم؛ یا در همین ماجرای حجاب که از همان اول معلوم بود چه خواهد شد، درس نگرفتیم و لایحه‌ای در مجلس گذراندیم که حتی دیگر در آن به حجاب شرعی هم استناد نشده بود و از تصویب شورای نگهبان هم گذشت و بعد خودمان بر سر عقل آمدیم که اجرای این قانون، به مصلحت نیست و جلوی ابلاغش را گرفتیم. خوب، مگر نه اینکه ضرب‌المثل داریم که می‌گوید «چرا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی»؟ و مگر این‌همه هشدار ندادند که بابا جان نکنید، این کار را؟

بعد یکی پیدا می‌شود در همین مجلس شورای اسلامی، در همان لایحه بعدا قانون‌شده ولی ابلاغ‌نشده عفاف و حجاب یک بند عجیب می‌گنجاند که دوربین‌های انرژی اتمی هم در خدمت کنترل حجاب باشد و آن هم وقتی که این‌همه هک در سیستم‌های‌مان را پیش‌ازآن تجربه کردیم و فقط وقتی جنگ 12‌روزه شد، دوربین‌هایی را که برای کنترل حجاب بانوان به کار می‌رفت، فهمیدیم که چه اشتباهی کردیم، هنوز طلبکارند و بیرون از مجلس هم، همراهان همان‌ها، دست برنمی‌د‌ارند و می‌گویند 80 هزار نفر را برای ادامه همان راه به خیابان‌ها خواهند فرستاد. بعد به جایش چه می‌بینیم؟

واقعیت آن است که بشخصه امیدوار بودم بعد از تجربه «مصیبت معجزه هزاره سوم» و دولت حاکمیت یکدست که نتیجه‌اش فقط در یک قلم، اختلاس سه‌میلیارد‌‌و 700 میلیون دلاری بوده و تنها در همان سه سال، رکورددار اختلاس شده و معلوم نیست اگر هشت‌‌ساله می‌شد، چه بلایی بر سر کشور می‌آمد، با آمدن دولت پزشکیان، کمی به هشدار دلسوزان گوش داده شود، که نشد. دولتی که دیگر نه خودش و نه برخی از ما هوادارانش، حتی از وفاق هم نمی‌گویند. «دولتی بدون تئوری برای اداره کشور» که وقتی معلوم شد وفاقش ابزاری بی‌اثر است، جز اینکه بگوید «شما بگویید چه کنیم» چاره‌ای ندارد. اما مشکل این است که دلسوزان همیشه گفته‌اند چه کنیم ولی هیچ‌ وقت گوش شنوایی نبوده و به نظر می‌رسد همچنان همین است و در بر همان پاشنه می‌چرخد.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.