گیر افتاده بین دو سنگ آسیاب!
«یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد/ بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم». وضعیتی گیجکننده و هولآور است. جامعه ایران بین دو سنگ آسیاب گیر افتاده است. یک طرف ساختار بوروکراتیک است که بیاعتنا به فضا و زمان و عاجز از راهکارهای واقعی برای کاهش فقر و فلاکت جامعه رؤیا میبافد، رؤیاهایی که تحقق آنها در این اوضاع و احوال از محالات است و سوی دیگر افراد و جریانهای پرقدرتی است که بدیهیات ضروری برای تثبیت همین وضعیت نصفهونیمه را هم منکر میشوند و بیاعتنا به تنگنای شدید معیشت مردم و چرایی آن، این و آن را متهم میکنند و خود در جایگاه دادستان و قاضی مینشینند.
«یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد/ بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم».
وضعیتی گیجکننده و هولآور است. جامعه ایران بین دو سنگ آسیاب گیر افتاده است. یک طرف ساختار بوروکراتیک است که بیاعتنا به فضا و زمان و عاجز از راهکارهای واقعی برای کاهش فقر و فلاکت جامعه رؤیا میبافد، رؤیاهایی که تحقق آنها در این اوضاع و احوال از محالات است و سوی دیگر افراد و جریانهای پرقدرتی است که بدیهیات ضروری برای تثبیت همین وضعیت نصفهونیمه را هم منکر میشوند و بیاعتنا به تنگنای شدید معیشت مردم و چرایی آن، این و آن را متهم میکنند و خود در جایگاه دادستان و قاضی مینشینند.
الف- چندی پیش در نیمه شهریور، هیئت دولت «برنامه تأمین مالی رشد اقتصادی 1404» را مصوب کرد؛ برنامهای که طبق آن برای تحقق رشد اقتصادی هشتدرصدی نیاز به حدود هشت هزار همت (هفتهزارو 984 هزار میلیارد تومان) منابع مالی است که این منابع قرار است از مسیرهایی مانند شبکه بانکی، بازار سرمایه، بخش دولتی (بودجه، شرکتهای دولتی)، سرمایهگذاری و تأمین مالی خارجی، صندوق توسعه ملی و بیمه و بخش خصوصی و نهادهای عمومی غیردولتی تأمین شود. رقم فوق البته با حدود یکسوم کسری مواجه است (دوهزارو 693 هزار میلیارد تومان) که طبق این برنامه قرار است به طرق مختلف تأمین شود. این در حالی است که اولا متوسط رشد اقتصادی سه برنامه توسعهای که رشد هشتدرصدی را هدفگذاری کردهاند (چهارم تا ششم) بین دو تا سه درصد و رشد بهار امسال (سال اول برنامه هفتم) هم حدود 1.4 درصد بوده است که هیچ سنخیتی با رقم هشتدرصدی هدفگذاریشده ندارد. ثانیا طبق پیشبینیها، بودجه دولت در همین وضعیت فعلی با حداقل 800 هزار میلیارد تومان کسری مواجه است.
وضعیت شبکه بانکی و بازار سرمایه که به ترتیب با ناترازیهای عظیم و افت سنگین شاخصها مواجهاند هم کمتر نیاز به گفتن دارد. اوضاع و احوال بنگاههای اقتصادی و صنعتی بخش خصوصی هم که قرار است کمکحال دولت باشند و خود با معضلات عمیق تأمین نهادهها، تقاضای مؤثر و مداخلات دولتی و سرکوب قیمتها و... مواجه است (ثبت عدد 48.8 شاخص مدیران خرید صنعت در مردادماه برای هفتمین ماه متوالی زیر مرز خنثی 50) نیز نیاز به تکرار ندارد و از سرمایهگذاری خارجی سخنگفتن هم در نبود حداقلهایی مانند امنیت اقتصادی و قضائی و ثبات اقتصاد کلان و... جز به طنز نمیماند. آنچه باقی میماند، دولت است و شرکتهای خصولتی که هرازگاهی شاهد امضای انواع قراردادها و توافقنامههای فیمابین برای ایجاد یا افزایش تولید برق و آب و گاز و نفت و ایجاد راه و ساختوساز و... هستیم. بر اساس این سیاهه دستگاه بوروکراتیک دولت برای تأمین مالی ایجاد رشد هشتدرصدی اقتصاد بهعنوان ضرورت حیاتی خروج کشور از دایره عقبماندگی حتی در صورت تحقق جز به هرچه بزرگترشدن دولت و شرکتهای خصولتی و افزایش انحصارات و رانتجوییها و فسادها و ناکارآمدیها و تورم و گرانی نمیانجامد.
ب- رویه دیگر ماجرا یا سنگ دیگر آسیاب، افراد و جریانهایی است که اگرچه به وخامت اوضاع اذعان دارند و مانند دیوانسالاری دولتی، رؤیافروشی نمیکنند (شرایط کشور عادی نیست و ممکن است هر لحظه جنگ سخت به جنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اضافه شود... کشور در شرایط غیرعادی را نمیتوان با همان روشی که کشور در شرایط عادی است، اداره کرد- کیهان- 15/6) اما با نبود درک صحیح از علت ایجاد وضعیت ناگوار فعلی، راههایی را برای عبور از ابرچالشها و مهمترین آنها در این روزها یعنی گرانیهای سرسامآور و تورمهای 30، 40درصدی نشان میدهند که در صورت اجرا، وضعیت ناگوارتری را برای جامعه رقم میزند: «تشدید گرانیها با وجود وفور کالا، طبیعی نیست و مشکوک است و آشکارا همسویی با فشار آمریکاییهاست.
گرانیهای عجیبوغریب که در تمام کالاها و خدمات مشهود است، از سال گذشته و با آغاز دولت چهاردهم، شروع شده و نمیتوان آن را نتیجه تحریم و مکانیسم ماشه دانست، بلکه حاصل بیعرضگی برخی مسئولان و نوعی همراهی با دشمن است. ستاد تنظیم بازار، وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی و راه و شهرسازی، مکلف به کنترل قیمتها در حوزههای مختلف هستند اما با وعدههای بسیار در سخنرانیها، مصاحبهها، توییتها و... در عمل، موفق نبودهاند (کیهان- 29/6). ج- اما آنچه جامعه اعم از مردم عادی کوچه و خیابان تا کارشناسان و نهادها و تشکلهای مستقل مدنی و صنفی و سیاسی میفهمند و میخواهند، همان چیزی است که در جهان اطرافشان مشاهده میکنند و مطابق تجارب موفق بشری است و اثباتشده در تحقیقات و پژوهشهاست و آن نه برنامههای رؤیایی و اعداد و ارقامی خیالی دیوانسالاران و نه عکس مار کشیدن و به دوران فلککردن چقال و بقال سقوطکردن سیاسیکاران است، بلکه فضیلت و ضرورت تولید ثروت و تأمین رفاه و آسایش همگانی با اتکا به علم عالمان و خرد بشری و مشارکت اجتماعی و پایاندادن به تضاد و دشمنی با جهان است.
اینهمه اما نیازمند هم دانش و تدبیر و هم شجاعت و تصمیم است: «مشاوران نباید سکوت کنند و اگر نظرات واقعی را مطرح نکنند، خیانت میکنند... . زمانی با هم قرار گذاشتیم کشور اول منطقه باشیم و امروز زمان آن رسیده که بپذیریم نادرست عمل کردیم و از اهداف تعیینشده فاصله گرفتیم... . از مدل اقتصاد دولتی، رشد هشت درصد حاصل نمیشود...» (محمد نهاوندیان – رئیس اسبق اتاق ایران- 27/6). این روزها به نظر میرسد آزمون حیاتی برای سنجش تدبیر و شجاعت دولتی است که با وعده کاهش تنشها و درگیریهای خارجی و گشایشهای داخلی و ارتقای کیفیت زندگی مردم بر سر کار آمد؛ دولتی که قرار بود با اجرای پروژه وفاق کلیت نظام حکمرانی را با توسعه همراه و همساز کند و اکنون باید در میدان سازمان ملل نشان دهد توان جلوگیری از درغلتیدن جامعه به فقر و عقبماندگی بیشتر با چکاندهشدن ماشهای دیگر بر این پیکره را دارد. والّا با جامعهای روبهرو خواهد شد که گیرکرده بین دو سنگ آسیاب ناامیدانه راه رهایی میجوید: «فتاده تخته سنگ آنسویتر، انگار کوهی بود/ و ما این سو نشسته، خسته انبوهی.../ کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند» (کتیبه- اخوانثالث).
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.