|

دیپلماسی فرهنگی برای تغییر چهره ایران

در جهان امروز، تصویری که از ملت‌ها در ذهن افکار عمومی جهان شکل می‌گیرد، گاه به‌مراتب اثرگذارتر از واقعیت‌های آن کشور است. در چنین شرایطی، دیپلماسی فرهنگی به‌عنوان زبانی نرم اما نیرومند، می‌تواند پلی باشد میان واقعیت ایران و ذهنیتی که در بسیاری از جوامع خارجی از آن ساخته شده است؛ ذهنیتی که سال‌هاست زیر غبار روایت‌های رسانه‌ای مغرضانه و سیاست‌های قدرت‌محور، از حقیقت فاصله گرفته است.

هانی رستگاران   -   مشاور معاون گردشگری کشور

 

 

در جهان امروز، تصویری که از ملت‌ها در ذهن افکار عمومی جهان شکل می‌گیرد، گاه به‌مراتب اثرگذارتر از واقعیت‌های آن کشور است. در چنین شرایطی، دیپلماسی فرهنگی به‌عنوان زبانی نرم اما نیرومند، می‌تواند پلی باشد میان واقعیت ایران و ذهنیتی که در بسیاری از جوامع خارجی از آن ساخته شده است؛ ذهنیتی که سال‌هاست زیر غبار روایت‌های رسانه‌ای مغرضانه و سیاست‌های قدرت‌محور، از حقیقت فاصله گرفته است.

ایران، سرزمین شعر و حکمت، موسیقی و آیین، هنوز در جهان معاصر به‌ اندازه ظرفیت خود دیده نشده است. جهانیان اغلب ایران را از دریچه سیاست می‌نگرند، نه فرهنگ. در‌حالی‌‌که در اعماق فرهنگ ایرانی، گنجینه‌ای از ارزش‌های انسانی، صلح‌طلبی، مهرورزی و خرد وجود دارد که می‌تواند نقشه راهی برای گفت‌وگو و درک متقابل باشد.

گوته، شاعر و فیلسوف آلمانی، در مقدمه اثر بزرگ خود، دیوان غربی-شرقی، که با الهام از حافظ شیرازی سروده، می‌نویسد:

«هر‌کس خود را با شرق پیوند دهد، از محدودیت غرب آزاد می‌شود؛ زیرا شرق سرچشمه روح است».

این سخن، نه‌تنها ستایش شاعرانه‌ای از ایران فرهنگی است، بلکه یادآور این نکته بنیادین است که گفت‌وگو میان تمدن‌ها و تعامل فرهنگی، راهی برای عبور از سوءتفاهم‌ها و کلیشه‌هاست. گوته، قرن‌ها پیش از آنکه واژه «ایران‌هراسی» در ادبیات سیاسی ظهور کند، نشان داد که شناخت فرهنگی می‌تواند دیوار بی‌اعتمادی را در هم بشکند.

امروز ایران بیش از هر زمان دیگر، نیازمند احیای همان گوته‌ای‌ترین نوع گفت‌وگو است؛ گفت‌وگویی که نه از موضع سیاست، بلکه از موضع فرهنگ، هنر، اندیشه و میراث مشترک انسانی برمی‌خیزد. ما باید درک کنیم که جهان، از ایرانِ دیپلماسی رسمی کمتر، و از ایرانِ ادبیات، معماری، میهمان‌نوازی، عرفان و خلاقیت‌های هنری ما بیشتر خواهد آموخت.

در عصر رسانه‌های هوشمند، تغییر تصویر یک ملت، نه با بیانیه‌های سیاسی، بلکه با روایت‌های فرهنگی ممکن است. روایت‌هایی که از مسیر جشنواره‌های هنری، نمایشگاه‌های صنایع‌ دستی، همکاری‌های بین‌دانشگاهی، حضور در عرصه فیلم و موسیقی جهانی، و گفت‌وگوهای مردمی شکل می‌گیرند. اگر دیپلماسی رسمی، به زبان منافع سخن می‌گوید، دیپلماسی فرهنگی به زبان ارزش‌ها حرف می‌زند و در جهانی که از خشونت و تقابل خسته است، ارزش‌هایی مانند صلح، عدالت، احترام به دیگری و معنویت، بیش از هر زمان مورد نیاز هستند؛ ارزش‌هایی که در عمق فرهنگ ایرانی ریشه دارند.

بنابراین تغییر تصویر ایران در جهان نه پروژه‌ای تبلیغاتی، بلکه فرایندی فرهنگی است که باید با حضور هنرمندان، نویسندگان، اندیشمندان و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور پیش برود. این حرکت، نوعی بازگرداندن چهره واقعی ایران به جهان است؛ چهره‌ای که روزگاری الهام‌بخش گوته و امرسون و نرودا بود و امروز نیز می‌تواند الهام‌بخش جهانی پر از سوءظن و اضطراب باشد.

در این مسیر، گردشگری فرهنگی می‌تواند مؤثرترین ابزار دیپلماسی عمومی ایران باشد. هر گردشگری که به ایران سفر می‌کند، در حقیقت یک «سفیر فرهنگی» است که روایت شخصی خود از ایران را به جهان منتقل می‌کند. تجربه نشان داده است که دیدن واقعیت‌های زنده ایران، از هنر و آیین‌های محلی گرفته تا مردم‌داری و میهمان‌نوازی اصیل ایرانی، بیش از هر پیام رسمی، قدرت تغییر ذهنیت‌ها را دارد. کشورهایی که در دهه‌های اخیر با تصویرهای منفی مواجه بودند، از همین مسیر توانستند چهره خود را بازسازی کنند؛ آن‌گونه که ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و ترکیه در دهه اخیر با تمرکز بر توریسم فرهنگی و رسانه‌های هنری توانستند هویت خود را دوباره تعریف کنند. از سوی دیگر، نهادهای فرهنگی و دستگاه‌های مسئول در عرصه گردشگری، رسانه و آموزش، باید با رویکردی نوین، روایت منسجم و معاصری از ایران امروز ارائه دهند؛ روایتی که ضمن پاسداشت میراث کهن، زبان گفت‌وگوی نسل جدید را نیز بشناسد. تولید محتوای چندرسانه‌ای، حضور هدفمند در جشنواره‌های بین‌المللی، ترجمه آثار ادبی و تاریخی، و توسعه تبادلات فرهنگی میان ایران و کشورهای دیگر، می‌تواند افق جدیدی در دیپلماسی فرهنگی بگشاید. این تلاش‌ها نه‌تنها به رفع ایران‌هراسی کمک می‌کند، بلکه هویت تمدنی ایران را به‌عنوان کشوری با ریشه‌های فرهنگی عمیق و چهره‌ای آینده‌نگر، بازتعریف خواهد کرد. اگر قرار است جهان، ایران را دوباره ببیند، باید نخست ما خود، روایت فرهنگی‌مان را بازآفرینی کنیم. ایران، نه‌فقط کشوری در نقشه سیاست، بلکه مفهومی در نقشه فرهنگ جهان است؛ مفهومی که هنوز هم می‌تواند همان‌گونه که گوته گفت: «شرق را به سرچشمه روح جهان بدل کند».

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.