تهران: از چشمهعلی تا کاروانسرای خانات، از لالهزار تا کاخ گلستان
در هفتهای که گذشت و هنوز ادامه دارد... همه ما 14 مهرماه، روز تهران را بهانه کردیم تا با مکثی، روزمرگیها را کمی فراموش کنیم و به جسم و روح تهران عزیز و تهرانیهای ساکن آن بپردازیم. از نهادهای دولتی و شهرداری تا جمعهای نخبگان و مردم عادی، همه و همه به نوعی درگیر شرکتکردن و برگزاری رویدادها و مراسمی شدیم که برای هفته تهران برگزار میشود.
در هفتهای که گذشت و هنوز ادامه دارد... همه ما 14 مهرماه، روز تهران را بهانه کردیم تا با مکثی، روزمرگیها را کمی فراموش کنیم و به جسم و روح تهران عزیز و تهرانیهای ساکن آن بپردازیم. از نهادهای دولتی و شهرداری تا جمعهای نخبگان و مردم عادی، همه و همه به نوعی درگیر شرکتکردن و برگزاری رویدادها و مراسمی شدیم که برای هفته تهران برگزار میشود. هرکس به این مناسبت حرف خودش را زد. ما هم در این حرکت بُر خوردیم و سعی کردیم با برگزاری جلساتی برای اهالی لالهزار، گامی در راستای بهبود این محور مهم و زیبای تهران قدیم برداریم؛ محوری که آشفتگی، شلوغی و هرجومرج زندگی آن را مختل کرده است. اما برگزاریها فراوان بودند... .
سازمان میراث فرهنگی مردم تهران را برای هفته جشن سپاسگزاری از مهر یا مهرگان، به کاخها و موزههای خود فراخواند (کاخ گلستان، موزه آبگینه، باغ نگارستان، کاخ نیاوران، موزه اسباببازی و...). موزه سینما نیز جشنواره فیلمهای مستند با موضوع «تهران» به راه انداخته است. اما عدهای از معماران حافظ میراث، با رفتن به محل چشمهعلی شهرری و با اعتراض به خشکشدن سهساله این چشمه تاریخی مقدس، از طریق تولید محتوای مبسوط در این زمینه، بهترین مطالبهگری برای حفظ هویت شهر و بازگردانی آب به این عنصر مهم نشانهای شهر تهران و شایستهترین اقدام برای احترام به وجود عزیز شهرمان را انجام دادند.
از سوی دیگر، سازمان زیباسازی و ارشاد اسلامی به اتفاق در خانه اتحادیه لالهزار که قرار بود خانه طهران باشد و درش رو به همگان باز... امسال برنامههایی فرهنگی را تدارک دیده و از صبح با جلسات مختص لالهزار و فیلم و نقد و بحث، تا غروب با آیینهای نمایشی تهران قدیم (پردهخوانی، تعزیه، خیمهشببازی، سیاهبازی و...) مردم تهران را تا یک هفته به گفتوگو و شادی در لالهزار دعوت کردهاند. باغ کتاب نیز با برنامه فرحبخشِ «قصه غذاهای تهران» مجموعهای از مکانهای تهران مانند بازار، کاروانسرای خانات، موزه هنرهای معاصر و... را به دمپختک، آبگوشت آجیلی و کوفته دست به گردن یار و... پیوند زده است، که حتما کار جالبی است؛ به شرطی که غذاهای کتاب را هم به ما نشان دهند! در موزه عکاسخانه خیابان بهار شیراز نمایشگاهی تحت عنوان «سیمای تهران» برپاست که تا یک ماه ادامه دارد. بوستان جوانمردان با جشنواره اقوام ایرانی و قاعدتا دیگر فضاهای باز شهرداری نیز به همین مناسبت در همه جا مردم را به خود جذب میکنند که جای شکر دارد. حتی همراه اول و پلیس هم روز تهران را برگزار کرده و تعارفاتی با مردم تهران ردوبدل کردند. آیا میتوانیم امیدوار باشیم که در این دوران خاکستری، شهرمان تهران جای بهتری برای زیستن و شادی در عین آرامش شود؟ م. مقصودی بهدرستی مینویسد: اگر روایت به زیست مردم نرسد، چیزی جز خاطرهنویسی نیست. ما دیگر از شنیدن داستانها خستهایم. این شهر نه به شعر، که به امکان زیستن نیاز دارد... .
از پیادهروی بیاضطراب، تا خیابانهای تمیز و هوای پاک... . نه آیینهای نمادین، که نظم و احترام به زیستن! بله، ما خود تهران را میخواهیم! برای یک زندگی با عزت و شاد و سالم! اما در روایت پایتخت در بنیاد ایرانشناسی نکاتی گفته شد که نمیتوان نادیده گرفت. دکتر احمد مسجدجامعی، تهرانشناس بزرگ و روایتگر درجهیک محلات شهرمان، با اشاره به اقوام و فرهنگهای متکثر و گوناگونی که تهران را برساختهاند، این تنوع و مدارا را از ارزشهای پایدار فرهنگی تهران دانست. دکتر عباس عربی نیز در همان مراسم، از ارزش تاریخ شهری نهفته در اسناد غیررسمی روایتهای محلی و خانوادگی گفت. او گفت که اسناد خانوادگی و خاطرههای مردمی میتوانند منبعی گرانسنگ برای بازسازی هویت شهری باشند.
او یادآور شد: «میراث ناملموس، از آوازها و آیینها تا نام محلات و روایتهای شفاهی، بخشی از حافظه زنده تهران است و باید به دقت گردآوری و حفظ شود». همانطور که دکتر علی دارابی، معاون معتقد به زمینههای فرهنگی و خوشفکر وزارت میراث، نیز مینویسد: «تهران، در حقیقت «ایران» است و راز ماندگاری تهران در همین است». واقعیت این است که تعاملات مردمی در محلات، ضامن تعلق خاطر مردم شهر به محل کار و سکونتشان است، و برای همین است که گونهای آگاهی جمعی محلی درباره لزوم ایجاد مکانهایی برای گردهماییهای مردم محلات به وجود آمده و همه به فکر پارکها و پاتوقهای محلی و کافه هستند. امروز دوباره یکی از مغازهداران لالهزار که به جلسه بحث و گفتوگوی پنجساعته ما در خانه اتحادیه آمده بود، باز از لالهزار بهعنوان شناسنامه تهران نام برد. خیابانی که از 130 سال پیش، لایهلایه خاطرات جمعی مردم تهران در ساعات فراغت زندگیشان، سرخوشانه در محیط تنگ و باریک آن شکل گرفته است. یادداشت این هفته را با خبری خوب درباره رسیدگی به ماجرای خشکشدن چشمهعلی از جانب دکتر علی بیتاللهی به پایان میبرم.
ایشان نوشتهاند که به همت دادیار محترم شهرری، موضوع خشکشدن چشمهعلی در دست بررسی است. در این زمینه شرکت مترو موظف شده است هزینه تحقیقات را بپردازد و نقش تونل خط 6 مترو و ایستگاه مترو در خشکشدن چشمه به دقت بررسی شود. خود ایشان نیز بهعنوان مشاور دادیار محترم شهرری نظراتشان را اعلام خواهند کرد. اگر مترو، با قطع مسیر آبهای چشمه موجب خشکشدن چشمه شناخته شود، احتمال احیای چشمه وجود خواهد داشت! چشمهعلی یکی از مهمترین نشانههای تهران است و نهتنها همه اهالی شهرری در زلال مقدس آن آبتنی کردهاند، بلکه فرش همه تهران هم در آن شسته میشده است!
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.