معجزهای در کار نیست!
سیاست را جاده و اقتصاد را خودرویی میدانند که در این جاده حرکت میکند (تعبیری از دکتر مسعود نیلی). طبعا هرچه جاده هموارتر باشد، خودرو بهتر حرکت خواهد کرد.
«در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست/ آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست»
سیاست را جاده و اقتصاد را خودرویی میدانند که در این جاده حرکت میکند (تعبیری از دکتر مسعود نیلی). طبعا هرچه جاده هموارتر باشد، خودرو بهتر حرکت خواهد کرد. البته خودرو نیز باید مناسب و دارای ضرایب لازم فنی و حفاظتی و ایمنی باشد. آقای پزشکیان برای دومین بار در دو، سه هفته اخیر، گروهی از اقتصاددانان و فعالان اقتصادی را گرد خود جمع کرد تا نسخه آنان را برای بحرانهای شدید اقتصادی کشور، ازجمله «کسری بودجه، تورم، ناترازیها و اصلاحات ساختاری» دریافت کند؛ نسخهای شفابخش و البته بیدردسر: «از شما انتظار داریم که بهترین راهکارهای بهینهکردن هزینهها بدون ایجاد نارضایتی و مشکل را به دولت ارائه دهید» (ایران- 9/7/1404). راه میانهای که به نوشته روزنامه ارگان دولت، «هر دو طیف دولت و بیرون دولت بر سر آن به نقطه مشترکی برسند»، نه آنچنان که شاید علم اقتصاد میگوید و سر از اصلاحات اقتصادی جدی درمیآورد و الزامات سیاسی کشور چنان که رئیسجمهور اعتقاد دارد «این اصلاحات ساختاری را برنمیتابد» (همان). اما آیا چنین راه میانهای وجود دارد؟ عملکرد یکساله دولت نشان میدهد پاسخ مثبت نیست.
دولتی که برای روزنهگشایی و حل آرام و تدریجی بحرانهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و در چارچوب گفتمان وفاق به قدرت رسید، اکنون ناامید از دستگاه بوروکراتیک و نظام کارشناسی خود، به کارشناسان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بیرون از خود رجوع میکند (جلسات با جامعهشناسان و فعالان سیاسی علاوه بر جلسات با اقتصاددانان) و دولت حاصل وفاق او نیز در معرض فشارهای شدید و برکناریها و استیضاحهای متعدد است (از برکناری معاون پارلمانی و استیضاح و برکناری وزیر سابق اقتصاد تا صف استیضاح وزرای کار، نیرو، کشاورزی و راه و شهرسازی- رسانهها- 12/7).
واقعیت آن است که مسئله اصلی امروز کشور، سیاسی و نه سیاستی است (ازجمله نظر 161 کارشناس اقتصادی در ذکر «تحولات سیاسی» بهعنوان مهمترین متغیر اثرگذار در چشمانداز بازارها در آینده- دنیای اقتصاد- 12/7) و تا در این حوزه گشایشهای اساسی رخ ندهد، هر پیشنهاد سیاستی به قول معروف پشت در اتاقهای تصمیمگیری خواهد ماند؛ چنان که مثلا مهمترین مسئله این روزها، یعنی ارز و افزایشهای شدید آن که موج نارضایتی و نگرانی در جامعه و اختلاف و دودستگی شدید را در دولت (بانک مرکزی و سازمان برنامه از یک سو و وزیر اقتصاد از سوی دیگر) سبب شده، بدون گشایش در عرصه سیاست خارجی غیرقابل حل است.
چنان که نه با روش و شیوه پیمانسپاری و تأمین ارز برای کالاهای اولویتدار و ارز ترجیحی و... که از نتایج آن چندنرخیشدن ارز، اغتشاش در بازار، نارضایتی صادرکنندگان و کاهش صادرات و صف طویل واردکنندگان، حجم عظیم رانت و فساد و... است (فاصله نرخ 72 هزار تومانی مرکز مبادله ارز و طلا با 115 هزار تومانی بازار آزاد) این کشتی به ساحل امن میرسد و نه میتوان سادهانگارانه تصور داشت این مسئله بسیار پیچیده و گرهخورده با اقتصاد سیاسی و بحران سیاست خارجی و معیشت مردم و... با یک دستور ساده مثلا رئیسجمهور، آنچنان که در نامه مشاور وزیر اقتصاد به آقای پزشکیان آمده و خواستار حذف نرخ ترجیحی و آزادسازی نرخ ارز شده است (تسنیم- 12/7) حلوفصل میشود.
در واقع این فرض سیاستمداران که فارغ از هر وضعیتی میتوان مشکلات سیاستی را حل کرد و درهای بهشت را به روی کشور گشود، سادهانگارانه است؛ بهخصوص در شرایط فعلی کشورمان، چراکه اگرچه شاید در دهههای قبل از تحریمهای بینالمللی و تحریمهای آمریکا و اکنون نیز با بهکارافتادن سازوکار ماشه، در محدودههای کوچک سیاستی میشد تا حدی راهحلهایی برای کار، معیشت، بهداشت و درمان، آموزش مردم، فعالیت بنگاههای اقتصادی و... پیشنهاد و ارائه کرد، اما به سبب عدم حل ریشهای مسائل و مشکلات قبلی و تلنبارشدن آنها و تبدیلشدنشان به ابرچالشها و ناترازیها و ازدسترفتن بسیاری از فرصتها و... این فضای سیاستی نیز بهشدت مسدود شده و به قول معروف کفه ترازو کاملا به ضرر راهحلهای سیاستی و در جهت راهکارهای سیاسی عاجل و تغییر پارادایمها سنگینی میکند.
اظهارات رئیس اتاق تهران، یکی از مهمترین تشکلهای بخش خصوصی در دیدار با آقای مخبر، مشاور و دستیار مقام رهبری، شاید بهخوبی عمق بحران و ضرورت تصمیمگیریهای سخت سیاسی را نشان دهد: «رکود عمیق، کاهش مستمر تولید و خدمات، افت تقاضای داخلی و خارجی و تضعیف انتظارات فعالان اقتصادی همگی نشانههای شکنندگی ساختارهای اقتصادی کشور در برابر شوکهای داخلی و خارجی است».
به گفته او «طبق نظرسنجی صورتگرفته از بیش از 700 بنگاه اقتصادی، حدود 90 درصد آنها در دوره جنگ با افت تولید مواجه شدند و 80 درصد نیز کاهش شدید گردش مالی را تجربه کردند. این شواهد بیانگر شکنندگی شدید اقتصادی ایران در برابر شوکهای کوتاهمدت و تأثیر بحرانها در تعمیق رکود است».
این فعال و مقام بخش خصوصی در برابر یکی از مقامات حاکمیتی که قاعدتا بیشترین دسترسی به آمار و ارقام را دارد، همچنین به آمار فقیرشدن جامعه و اینکه «رشد حقیقی هزینهکرد در خانوار شهری منفی دو درصد و در خانوار روستایی صفر برآورد میشود» اشاره میکند و بار دیگر ملتمسانه میگوید «توان مقاومت اقتصاد ایران در برابر بحرانهای کوتاهمدت و شوکهای خارجی بهشدت محدود است و استمرار این روندها همراه با تکرار بحرانهای مشابه جنگ اخیر یا تشدید تحریمها، میتواند زنجیره تأمین مواد اولیه، کالاهای اساسی و جریان تولید و اشتغال را با اختلالات عمیقتری مواجه کند» (سایت اتاق تهران- 10/7/1404).
معنای این سخنان به زبان بیزبانی آن است که حضرات سیاستمدار و کسانی که موظف هستید جاده سیاست را برای حرکت ماشین اقتصاد امن و مطمئن کنید، جادهتان هر آن زیر آوار تختهسنگهای بزرگ و بهمنهای عظیم و فرونشست و شکافها و گسلهای ترسآوری است که هیچ خودرویی قادر به حرکت در آن نیست و هر لحظه بیم لهشدن آن میرود. کارشناسان و فعالان اقتصادی بالگرد و هواپیما ندارند تا بر فراز این ویرانگریها پرواز کنند، اما شما قدرت و توان ایمنسازی جاده را دارید، همانطور که همگنانتان در همین کشورهای دوروبر چنین کردهاند و میکنند.
حضرات آقایان نظام حکمرانی، شما مسئول هستید و توپ در زمین شماست؛ کافی است اراده کنید و از آسمان آرزو و خیال و ارزشهای ایدئولوژیک و انتظار معجزه و نسخههای شفابخش و کیمیاگری به زمین سفت واقعیت و علم و تجربه بشری پای بگذارید و منافع فردی و گروهیتان را با منافع ملی و منفعت همگانی همساز کنید. جاده سیاست را ایمن کنید تا ماشین اقتصاد بتواند حرکت کند و انتظار معجزه پرواز از این ماشین نداشته باشید. همین!
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.