|

حکمرانی آب یا برون‌سپاری بحران؟

نگاهی به کارنامه‌ المراعی در عربستان سعودی

خورده‌ایم به بی‌آبی و بحث آب داغ است. مردم و متخصصان دنبال راه‌حل‌اند و یک شیوه دم‌دست، معرفی نمونه‌های موفق حکمرانی آب در کشورهای همپایه و همسایه است. اما همان‌طورکه گرمای هوا باعث تبخیر بیشتر آب و وخامت اوضاع می‌شود، داغی بحث و نظرها هم گاهی باعث کدورت ماجرا و مه‌گرفتگی حقایق می‌شود. خصوصا در روزگار هوش مصنوعی که ترکیب دوغ و دوشاب را فراگیرتر کرده است. به این ترتیب چیزهایی الگو می‌شود که اصلا نمی‌تواند الگو باشد و در واقع ضد-الگوست.

حکمرانی آب یا برون‌سپاری بحران؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

خورده‌ایم به بی‌آبی و بحث آب داغ است. مردم و متخصصان دنبال راه‌حل‌اند و یک شیوه دم‌دست، معرفی نمونه‌های موفق حکمرانی آب در کشورهای همپایه و همسایه است. اما همان‌طورکه گرمای هوا باعث تبخیر بیشتر آب و وخامت اوضاع می‌شود، داغی بحث و نظرها هم گاهی باعث کدورت ماجرا و مه‌گرفتگی حقایق می‌شود. خصوصا در روزگار هوش مصنوعی که ترکیب دوغ و دوشاب را فراگیرتر کرده است. به این ترتیب چیزهایی الگو می‌شود که اصلا نمی‌تواند الگو باشد و در واقع ضد-الگوست.

مثلا یکی از فعالان اقتصادی به سیاست‌مداران توصیه کرده است که بروند سرگذشت شرکت لبنیات «المراعی» در عربستان سعودی را مطالعه کنند و درس عبرت بگیرند1. در این یادداشت که هزاران بار در تلگرام مشاهده و بازنشر  شده است می‌خوانیم:

«چگونه باورپذیر است بزرگ‌ترین شرکت لبنیات یکپارچه در جهان وسط صحرای بی آب و علف عربستان با این وضعیت آبی متولد و متبلور شود؟ المراعی چهارمین برند باارزش لبنیات جهان با ارزش چهار میلیارد دلار و با رشد ۱۶ درصد در سال، به‌تنهایی نیمی از بازار لبنیات عربستان را تأمین می‌کند و با ۱۵۰ میلیون مصرف‌کننده، نیمی از بازار لبنیات خاورمیانه را در دست دارد. ۱۸۰ هزار رأس گاو نژاد هولشتاین، ۳۰۰ میلیون مرغ، هفت میلیارد دلار فروش سالانه، یک میلیارد دلار سود سالانه و ۴۰ هزار نفر اشتغال همه در صحرای عربستان عنوان رهبری مطلق صنعت لبنیات و دامداری یعنی یکی از پرمصرف‌ترین صنایع آب‌بر جهان را یدک می‌کشد. برای شیری که یک لیترش، سه هزار و 500 لیتر آب لازم دارد، المراعی چگونه در طول این سال‌ها در این مملکت خشک بیش از یک میلیارد لیتر شیر تولید کرده است؟ باورکردنی نیست که این شرکت از سالی که تأسیس شده تا امروز با وجود توسعه تصاعدی که داشته سالی هفت درصد از مصرف آبش کم شده است، ۶۰ درصد آب مصرفی این شرکت بازیافتی است و تمام علوفه مورد نیاز شرکت از اراضی کشاورزی تحت مالکیت خود در آمریکا و آرژانتین تأمین و به عربستان ارسال می‌شود».

اینجا اعداد و ارقامی ارائه شده که مخدوش و بلکه حیرت‌انگیز است. نوشته است: «باورکردنی نیست که این شرکت از سالی که تأسیس شده تا امروز با وجود توسعه تصاعدی که داشته سالی هفت درصد از مصرف آبش کم شده است». واقعا باورکردنی نیست. این شرکت ۵۰ سال پیش تأسیس شده است، چطور از سالی که تأسیس شده تا به امروز سالی هفت درصد از مصرف آبش کم شده است؟ با این حساب الان سالی ۲۵۰ درصد تولید آب هم می‌کند. یعنی اگر به ریاضیات پایه هم اتکا کنیم نمی‌توانیم چنین آماری پشت سر هم بنویسیم و تحویل مخاطب دهیم. براساس اطلاعات وب‌سایت این شرکت، صرفا در یک سال یعنی سال ۲۰۲۲ نسبت به سال ۲۰۲۱ توانسته است هفت درصد از مصرف آب خود کم کند. ضمنا این شرکت اعلام کرده است که در سال ۲۰۲۴ توانسته است حدود سه میلیون مترمکعب آب را بازیافت کند که معادل ۲۲ درصد از کل آب برداشت‌شده است، و نه ۶۰ درصد. پاسخ بعضی پرسش‌های این چند سطر را هم درون خودش می‌توان یافت. مثلا اینکه المراعی چطور در آن وادی بی‌آب‌وعلف بیش از یک میلیارد لیتر شیر تولید کرده است، قدری جلوتر جوابش را می‌یابیم: تمام علوفه مصرفی این شرکت از خارج وارد می‌شود. در واقع این آمار که تولید هر یک لیتر شیر سه هزار و 500 لیتر آب نیاز دارد باید به این نکته ضمیمه شود که ۹۰ درصد از این حجم آب چیزی است که به «ردپای آب» معروف است و صرف تولید خوراک دام می‌شود، یعنی همان چیزی که «المراعی» کلا برون‌سپاری کرده است.

اما اینها جزئیاتی است که رویاروی اصل ماجرا اهمیت زیادی ندارد. متن مزبور تصویری از بیخ و بن فانتزی و تحریف‌شده از تاریخچه حکمرانی آب در عربستان سعودی و واقعیت شرکت المراعی ارائه می‌دهد. واقعیت این است که عربستان سعودی دقیقا مسیری مشابه ایران را طی کرده است و البته بسی زودتر از ایران سر به سنگ ناگزیری زده است و سپس به لطف روابط آزاد جهانی و بهره‌مندی‌های اقتصادی‌اش، مسیر جایگزینی را در پیش گرفته است. «بزرگ‌ترین شرکت لبنیات یکپارچه در جهان وسط صحرای بی‌آب و علف عربستان متولد و متبلور» نشده است، بلکه خودش یکی از اصلی‌ترین عوامل دخیل در نابودی منابع آبی تجدیدناپذیر عربستان سعودی بوده است.

توضیح تفصیلی‌تر اینکه در دهه ۱۹۷۰، هم‌زمان با افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی، دولت عربستان سعودی با الهام از یک چشم‌انداز راهبردی برای کاهش وابستگی به واردات و تضمین امنیت ملی، تصمیم به دستیابی به خودکفایی اقتصادی، به‌ویژه در حوزه مواد غذایی گرفت. بر این اساس، دولت با هدف جاه‌طلبانه «سبزکردن بیابان»، سرمایه‌‌ها و یارانه‌های کلانی را روانه بخش کشاورزی کرد. این سیاست که شامل تأمین آب، انرژی و زمین رایگان یا بسیار ارزان بود، به شرکت‌های بزرگ لبنی و کشاورزی اجازه داد که از منبع اصلی آب کشور، یعنی سفره‌های زیرزمینی تجدیدناپذیر موسوم به «آب‌های فسیلی»، به طور گسترده بهره‌برداری کنند. در نتیجه، این شرکت‌ها برای تأمین علوفه آب‌بَر مانند یونجه برای دام‌های خود، مزارع عظیمی را با سیستم آبیاری دایره‌ای ایجاد کردند که تصاویر ماهواره‌ای از «دایره‌های سبز» در دل بیابان‌های عربستان در آن دوره، نماد بارز همین کشاورزی گسترده و در نهایت ناپایدار بود.

در همین بستر بود که شرکت «المراعی» (به معنای چراگاه‌ها) در سال ۱۹۷۷ با حمایت شاهزاده سلطان بن محمد بن سعود تأسیس شد. هدف اصلی المراعی، ایجاد یک صنعت لبنیات مدرن و یکپارچه برای تأمین نیاز داخلی به شیر تازه و محصولات لبنی بود تا کشور را از واردات پودر شیر و سایر فراورده‌ها بی‌نیاز کند.

به این دو آمار «قبل المراعی» و «بعد المراعی» توجه کنید:

پیش از دهه ۱۹۸۰، عربستان سعودی دارای حجم تخمینی ۲۵۰ تا ۵۰۰ میلیارد مترمکعب آب در سفره‌های آب فسیلی بود. مصرف کل آب عربستان در محدوده منابع تجدیدپذیر سالانه حدود ۲.۴ میلیارد مترمکعب بود.

در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، با تأسیس شرکت‌هایی مانند المراعی، نادک و هادکو، مصرف سالانه آب به بیش از ۲۰ میلیارد مترمکعب جهش کرد که حدود ۸۵درصد آن در بخش کشاورزی صنعتی مصرف می‌شد. این به معنای برداشت سالانه ۱۵ میلیارد مترمکعب آب از ذخایر راهبردی و تجدیدناپذیر بود.

در نتیجه این بهره‌برداری گسترده، تخمین زده می‌شود که بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰، عربستان سعودی حدود ۲۰۰ میلیارد مترمکعب از ذخایر آب فسیلی خود را، معادل تقریبا نیمی از کل ذخایر راهبردی آب کشور، در کمتر از یک نسل مصرف کرد. بحران در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ رخ نمود که حکومت سعودی متوجه شد با ادامه این روند، تا چند دهه آینده هیچ منبع آب پایایی برای نسل‌های بعدی باقی نخواهد ماند. این زنگ خطر، زمینه‌ساز تغییرات سیاستی در دهه بعد شد که شرکت المراعی را نیز مجبور به تغییر راهبرد کرد. ️سعودی در نهایت در سال ۲۰۱۸ کشت علوفه را به طور کامل ممنوع کرد، یعنی پس از ۵۰ سال مصرف بی‌روال آب و تلاش «المراعی» برای اینکه شبه‌جزیره عرب را به سرزمین چراگاه‌های سبز تبدیل کند. درواقع تا اینجا مسیر سعودی و مسیر ایرانی چندان تفاوتی نداشته است.

راهبرد جدید المراعی، «واردات آب مجازی» بود: با خرید و اجاره هزاران هکتار زمین کشاورزی در کشورهای پرآب مانند ایالات متحده و آرژانتین، علوفه مورد نیاز خود را در آنجا کشت کرده و محصول نهایی را به عربستان وارد می‌کنند. اما همین مزیت جهانی شرکت المراعی، به‌ویژه در ایالات متحده، به یک موضوع بسیار جنجال‌برانگیز تبدیل شده است.

مرکز اصلی این جنجال‌ها، ایالت آریزونا در آمریکاست. المراعی یک شرکت با نام «فوندومونته» در آمریکا راه‌اندازی کرده است و از این طریق هزاران هکتار زمین در مناطق روستایی آریزونا، به‌ویژه در شهرستان لاپاز خریداری و اجاره کرده است. این زمین‌ها اغلب برای برداشت یونجه که محصولی به‌شدت آب‌بَر است، زیر کشت است. اما چرا آریزونا؟ درواقع المراعی از وجود یک خلأ قانونی بزرگ در قوانین آب این ایالت بهره‌برداری کرده است. قانون مدیریت آب‌های زیرزمینی (مصوب سال ۱۹۸۰) محدودیت‌های شدیدی بر برداشت آب در مناطق شهری و پرجمعیت وضع کرده است، اما مناطق روستایی مانند شهرستان لاپاز از این قوانین مستثنا هستند و مالکان زمین می‌توانند بدون محدودیت از سفره‌های آب زیرزمینی برای مصارف کشاورزی برداشت کنند. فوندومونته دقیقا از همین خلأ قانونی برای پمپاژ حجم عظیمی از آب، یعنی سه هزار گالن در دقیقه، گاهی از عمق بیش از هزار پا در دل خاک، استفاده می‌کند.

حالا آریزونا با یک بحران گسترده روبه‌رو است. ساکنان محلی، دامداران و کشاورزان کوچک گزارش می‌دهند که از زمان آغاز فعالیت این شرکت، سطح آب‌های زیرزمینی به‌شدت افت کرده و چاه‌های خانگی و کشاورزی آنها خشک یا کم‌آب شده است و زندگی‌شان به خطر افتاده است. موضوع زمانی جنجالی‌تر می‌شود که بدانیم ایالت آریزونا و کل حوضه رود کلرادو با یکی از شدیدترین خشک‌سالی‌های تاریخ خود روبه‌رو است. این واقعیت که یک شرکت خارجی آب‌های گران‌بهای زیرزمینی را به صورت رایگان و نامحدود برای تولید علوفه و صادرات آن به عربستان سعودی پمپاژ می‌کند، خشم عمومی و رسانه‌ای گسترده‌ای را برانگیخته است. این بحران به بالاترین سطوح سیاسی نیز کشیده شده است. در سال ۲۰۲۳، فرماندار آریزونا چندین مورد قرارداد اجاره زمین‌های دولتی با فوندومونته را لغو کرد و دستور بازبینی کامل دیگر قراردادها را صادر کرد. مطالبی هم افشا شده است که اصل اجاره این زمین‌ها به ثمن بخس از طریق لابی‌گری وکیلی بوده است که هم‌زمان مبالغ هنگفتی هم به کارزارهای انتخاباتی افراد دخیل در این معاملات کمک کرده است. در هر حال، آریزونا تصمیم گرفته است که پای المراعی را از ایالت قحطی‌زده‌ و بی‌آب خود کوتاه کند، اگرچه دیگر دیر است.

پس درواقع، المراعی اثرات زیست‌محیطی و تخریب منابع آبی را از کشور خود به کشورهای دیگر منتقل کرده است. زمین‌خواری، آب‌خواری، و برون‌سپاری بحران. اما ملاحظه می‌کنید که حتی در فضای روابط شیر و عسل دو کشور مثل ایالات متحده آمریکا و پادشاهی عربستان سعودی، این‌گونه کاسب‌کاری‌ها و زرنگ‌بازی‌ها تا چه حد مخاطره‌آمیز و متزلزل است. از قضا، در دهه ۱۹۴۰ همین آریزونا میزبان خاندان سلطنتی سعودی بود تا کشاورزی شگفت‌انگیز این ایالت در دل بیابان را به نمایش بگذارد. سپس وزارت امور خارجه آمریکا کشاورزانی را از آریزونا به سعودی اعزام کرد تا راه و رسم «سبزکردن بیابان» را به آنها بیاموزند. صحرا که سبز نشد، ولی الگوی ناپایدار کشت یونجه و صنعت لبنیات که عربستان در پی این بازدیدها برپا کرد، همان مدلی بود که در نهایت آب‌های چندهزارساله زیرزمینی را تخلیه کرد و زمینه را برای شرکت‌های سعودی فراهم آورد تا برای تأمین آب ارزان به خود آریزونا بازگردند.

از سال ۲۰۲۳ تاکنون و برای مقابله با خشک‌سالی و تغییرات اقلیمی در منطقه فینکس، مسئولان این ایالت پروژه‌های عمرانی، تجاری و مسکونی متکی به آب‌های زیرزمینی را محدود کرده‌اند. این مثلا یک راه‌حل است. اما «المراعی» نه الگوست و نه راه‌حل. اما ذهنیت کارفرمایی و مقاطعه‌کاری باعث می‌شود فعال اقتصادی ایرانی نه‌تنها روایتی تحریف‌شده از این سرگذشت به دست دهد، بلکه یک تجربه بحران‌زا و بحران‌زده را به‌عنوان الگوی موفقیت‌آمیز تجویز کند. ۱۰ هزار هکتار خاک آریزونا را به بهای هر جریب ۲۵ دلار اجاره کنی و با استخراج آب مفت سالانه ۷۰ هزار تن یونجه کشت کنی و بیاوری هشت هزار مایل این‌طرف‌تر تا گاوهایت در دل صحرای عرب بخورند و نصف بازار لبنیات خاورمیانه را در اختیار داشته باشی. عجب معجزه‌ای. چه مغز نابغه‌ای. درواقع بیش از یک دهه است که برخی از ضخیم‌ترین و گران‌قیمت‌ترین نشریات پایتخت تلاش‌ کرده‌اند با تیترهای مطنطن و نقاشی‌های ترسناک روی جلدشان، «جامعه‌شناسی» و «جامعه‌شناسان» را تحقیر کنند، بنابراین چه جای شگفتی؟

متأسفانه پول‌های هنگفت نفتی در شیخ‌نشین‌های جنوبی به پروژه‌های بلندپروازانه و چشم‌پرکنی انجامیده است که جز با زدوبندهای فسادآلود ممکن نبوده است. متأسفانه رشوه‌دادن برای کسب میزبانی جام جهانی و ساخت ورزشگاه‌های باشکوه در قطر که فقط با بردگی و بیگاری و فرسایش ده‌ها هزار مهاجر آسیایی امکان‌پذیر شد، نمی‌تواند برای ما الگو باشد. نه، متأسفانه مطلقا هیچ چیز سعودی نمی‌تواند برای ما الگو باشد. الگوسازی از سعودی ترفند اراذلی مثل ترامپ است که برای تورهای بازاریابی‌اش در حاشیه خلیج فارس باید چرب‌زبانی کند.

بحران آب در ایران، مثل دیگر بحران‌های دولت-ملت در منطقه غرب آسیا، بحران برنامه‌های صنعتی‌سازی تحمیلی، مدرنیزاسیون فرمایشی-سلطنتی در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و تداوم بی‌تغییر آن در ترکیب با ایرانی‌بازی‌های رایج در ساختار و اجرا، رانت‌جویی، هم‌خانواده‌سالاری، خویشاوندگماری‌ و یغمامسلکی است که پیامدهایش اکنون گریبان ما را گرفته است.

1-https://t.me/c/1590516057/11797

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.