گردشگری؛ روایت صلح امنیت و دوستی
روز جهانی گردشگری فرصتی است برای بازاندیشی در معنای سفر. سفر فقط جابهجایی در مکان نیست؛ سفری است در جان و اندیشه انسان. هنگامی که از «گردشگری و تحول پایدار» سخن میگوییم، درحقیقت به این اندیشه بازمیگردیم که سفر میتواند فراتر از تجربهای مصرفی، به تجربهای وجودی بدل شود؛ تجربهای که نگاه ما را به جهان و به خودمان دگرگون میکند.
روزبه کردونی
روز جهانی گردشگری فرصتی است برای بازاندیشی در معنای سفر. سفر فقط جابهجایی در مکان نیست؛ سفری است در جان و اندیشه انسان. هنگامی که از «گردشگری و تحول پایدار» سخن میگوییم، درحقیقت به این اندیشه بازمیگردیم که سفر میتواند فراتر از تجربهای مصرفی، به تجربهای وجودی بدل شود؛ تجربهای که نگاه ما را به جهان و به خودمان دگرگون میکند.
در ادبیات گردشگری، مقصدها همچون موجودات زندهاند: زاده میشوند، رشد میکنند، گاه فرسوده میشوند و اگر مراقبت نشوند، از رونق میافتند. این چرخه هشدار میدهد که اگر تنها بر کمیت گردشگران متمرکز شویم، اصالت مقصد و معناهای فرهنگی آن از میان خواهد رفت. اما زمانی که گردشگری بر پایه مشارکت مردم و صیانت از میراث شکل گیرد، سفر از سطح «دیدن» به سطح «زیستن» ارتقا مییابد.
این همان چیزی است که میتوان آن را «ژرفترشدن تجربه انسانی» نامید: مواجهه با دیگری، با ناشناخته، با زیباییها و حتی دشواریهای جهان. ایران، سرزمینی پر از رمز و راز، ظرفیتی دارد که میتواند گردشگری را به پلی برای صلح و امنیت بدل کند. در این سرزمین، از ماسوله تا اورامانات، از کویر لوت تا خلیج فارس، هر سفر چیزی فراتر از بازدید است: روایتی است از فرهنگ و زندگی. خانوادهای که در خانهای محلی از مسافران پذیرایی میکند، تنها میزبان یک شب نیست؛ بلکه خاطرهای میآفریند که در ذهن گردشگر باقی میماند و به بخشی از روایت ایران در جهان بدل میشود. گردشگری، در این معنا، هنری است برای روایتسازی و خاطرهسازی و همین روایتها هستند که چهره یک ملت را در ذهن جهانیان میسازند.
در همین مسیر، میتوان دولت دکتر پزشکیان را یکی از پیشروترین دولتها در باور به نقش گردشگری در توسعه و پیشرفت دانست؛ دولتی که گردشگری را نه در حاشیه، بلکه در متن و پیشران توسعه قرار داده است. همچنین سهگانهای که دکتر صالحیامیری بر آن تأکید دارد -زیرساخت، امنیت و جذابیت- اهمیتی بنیادین دارد. زیرساختها مسیر را هموار میسازد، امنیت، آرامش و اطمینان میآفریند و جذابیتهای فرهنگی و طبیعی ایران مقصد را ماندگار میکند. این سهگانه اگر به طور یکپارچه دنبال شود، میتواند گردشگری را از سطحی نمادین به سطحی راهبردی و اثرگذار ارتقا دهد.
امروز در شرایط خاص کشور، بیش از هر زمان دیگر به چنین نگاه تازهای نیازمندیم. گردشگری میتواند بخشی از پاسخ به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی باشد: راهی برای تنوعبخشی به درآمد ملی، ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و بازسازی تصویر ایران در جهان. مستند به شواهد، حرکت در این مسیر بهگواه افزایش ۴۸درصدی گردشگران در فروردین امسال و گزارش اخیر سازمان برنامه درباره موفقیت وزارتخانه در تحقق اهداف برنامه هفتم، روحی تازه در این حوزه دمیده است؛ روحی که گردشگری را مردمی، مشارکتی و معنادار میداند. جمعبندی آنکه، امروز وقتی از «گردشگری و تحول پایدار» سخن میگوییم، مقصود چیزی بیش از رشد آماری است. سخن از تغییر در نگاه است: اینکه گردشگری را به مدرسهای برای همدلی، صلح و گفتوگو بدل کنیم. اگر چنین شود، ایران بار دیگر میتواند در جهان به عنوان مقصدی الهامبخش شناخته شود؛ نه صرفا برای دیدن آثار باستانی و مناظر طبیعی، بلکه برای تجربه نوعی زیست مشترک انسانی.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.