آقای رئیسجمهور من میتوانم
من میتوانم مشکل ناترازی برق و گاز و آب را حل کنم. بنا به فرمایش رئیسجمهور محترم که میگوید «هرکسی میتواند مشکلات را حل کند، این گوی و این میدان» من برای به دست گرفتن آن گوی و آن میدان اعلام آمادگی میکنم. البته خیلی متخصص خاصی نیستم.
مهدی افشارنیک
من میتوانم مشکل ناترازی برق و گاز و آب را حل کنم. بنا به فرمایش رئیسجمهور محترم که میگوید «هرکسی میتواند مشکلات را حل کند، این گوی و این میدان» من برای به دست گرفتن آن گوی و آن میدان اعلام آمادگی میکنم. البته خیلی متخصص خاصی نیستم. اصلا متخصص نیستم، روزنامهنگاری هستم که با متخصصان حوزه انرژی نشست و برخاست و با نظریاتشان آشنایی خوبی دارم و میدانم که راهحلهای بسیاری برای رفع این مشکلات وجود دارد. حتما هم اگر صاحب آن گوی و آن میدان شوم، ترتیبی میدهم که این متخصصان مصدر امور شوند و پلهپله و گامبهگام از حجم مشکلات کم کنند. اما سؤال اینجاست که مگر فقط من چنین دسترسیای دارم؟ مگر من به صندوق رازهای نهان مدیریتی دست پیدا کردهام و دیگران حتی تا خود رئیسجمهور هم از این صندوقچه راز بیخبر است و توان دسترسیاش نیست؟ یا به حلقهای از متخصصان وصل شدهام که قسم خونی خوردهاند که فقط و فقط با من کار کنند و به نفر و شخص دیگری نظریات کارشناسی و راهگشا ندهند؟ آیا واقعا چنین است؟
مشخص است که اینطور نیست و دسترسی رئیس دولت به کارشناسان و کاربلدهای هر حوزهای خیلی فراتر از منِ روزنامهنگار است، پس صحبت این گوی و این میدان چیست؟ مگر سراغ این افراد رفتن برای رئیسجمهور کار سختی است؟ از این افراد برنامه گامبهگام خواستن، مگر غیرممکن است؟ مدیران و وزیران را ملزم به تصمیمات کارشناسی کردن، مگر خیلی پیچیده است که ندای «ینصرنی» سر میدهند؟ درواقع اینکه خیلی روشن است که کشور از نظر توان کارشناسی در سطح معقولی است و در حوزههای بحرانی مثل آب، برنامهها و نظرات خوبی تدوین شده و کافی است مدار دولت بر مدار این نظریات قرار بگیرد.
مثلا اینکه ما برای آب کشاورزیمان در سند امنیت غذایی مصوب شده است که 50 میلیارد نه 80 میلیارد آب مصرف کنیم و باید بهرهوری آب را بالا ببریم که مشخص شده اما چرا اجرا نشده و نمیشود، مسئله اصلی است. کل آب شرب مورد نیاز کشور سالی 10 میلیارد متر مکعب است و با صرفهجویی 30 میلیارد مترمکعبی نهتنها مشکلی در تأمین آب شرب نداریم و قطعی آب رخ نمیدهد، حتی میتوانیم از حوزههای بالادست سهم و حقابههای طبیعت و تالابها را نیز بپردازیم. مثل سهم یکمیلیاردو 400 میلیون مترمکعبی هورالعظیم از کرخه. اما چرا کشاورزی ایران هنوز در مدار پرمصرف و کمبهره است؟ نیاز به اصلاح و جراحی دارد و مدیران باید پاسخگو باشند. این پیگیری میخواهد، نه رستم دستان و نه مرد این گوی و این میدان. دقت و تمرکز و تعهد به اصلاح میخواهد. در حوزه گاز، مصرف خانگی در مقطعی در زمستان به 670 میلیون مترمکعب هم میرسد. این آمار وحشتناک بالاست. خوب، باید مصرف خانگی را کم کرد. باید مبحث 19 در ساختوسازها را جدی گرفت. باید مشوقهای روشن و دقیق برای کاهش مصرف را احیا کرد. باید بهینهسازی مصرف سوخت را نه بهعنوان یک بازی سیاسی، بلکه بهعنوان یک استراتژی حکمرانی انرژی جدی گرفت. ولی همین جناب رئیسجمهور برای تشکیل سازمان بهینهسازی دست به انتخابی زدند که تعجب کارشناسان این حوزه را برانگیخت و نشان داد موضوع تأسیس این سازمان برای رئیس دولت یک امر سیاسی است تا حل بحران مصرف سوخت. خوب، جایی که گوی و میدان دست شماست، سیاسی و زدوبندی عمل میکنید، بعد که قافیه به تنگنا میرسد، «هل من ناصر ینصرنی» سر میدهید؟
در مشکل برق، توجه جدی به تلفات شبکه از یک سو، بالابردن راندمان 30 درصدی نیروگاهها به بالای 50 درصد از سویی و توسعه برق خورشیدی از مهمترین راهکارهای ناترازی برق است، اما اجرای دولت در این موارد طوری است که انگار به گوش دولتیها خبرش نرسیده است با 20 هزار مگاوات کسری برق مواجهیم و سالی هم شش درصد رشد مصرف داریم. درواقع کشور با سد بزرگ سیاسیکاری، مانع از حضور متخصصان شده است. در هر بحرانی که خوب دقت کنیم، اولین مسئله این است که مسائل سیاسی دیده میشود. در اغلب موارد، پستها و کرسیهای تصمیمگیری، افرادی صاحب قدرتاند که واقعا صلاحیت تخصصی برای این کار ندارند و اتفاقا کاری میکنند که کاربلدهای آن حوزه عقبنشینی کنند و دور بایستند. بله، اگر نمیخواهیم با این موانع برخورد کنیم و اصلا سراغ این موارد نرویم، باید هم گوی و میدان را به دیگران تعارف کنیم. باید هم در حل بحرانها اظهار ناتوانی کنیم. مسئله درواقع این است که نمیخواهیم دست به اصلاح و جراحی بزنیم و توقع داریم با مرور زمان یا معجزه از آسمان مسائلمان حل شود.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.