به دنبال مسیرهای قطعی و پایدار برای مسئله کمآبی
در هفتههای اخیر، همه چشمها به اخبار بحران کمآبی دوخته شده است. با قطعی روزانه آب و برق در خانههایمان متوجه وخامت وضعیت این حوزه حیاتی شدهایم.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
در هفتههای اخیر، همه چشمها به اخبار بحران کمآبی دوخته شده است. با قطعی روزانه آب و برق در خانههایمان متوجه وخامت وضعیت این حوزه حیاتی شدهایم. جالب اینکه همه به دنبال ریشهیابی، تحلیل تاریخی مشکلات و ارتباط آنها به یکدیگر و نیز در پی یک تغییر پارادایم یا تبیین و تأسیس الگووارهای جدید برای درآمدن جدی و همیشگی از این نوع بحرانهای سرزمینی و محیطزیستی هستیم و این باز نشانهای است از آن پختگی و بلوغ فکری شهروندانمان که در زمان جنگ هم از آن سخن گفتم. جالب این است که ضمن پرهیز از غرزدنهای بیحاصل، همه با عدد و رقم و آمار مقایسهای و تحلیلهای تطبیقی و اغلب با رویکردهای جامعنگر، از پس ارائه راهحلهایی دقیق و روشن نیز برمیآیند. آنچه مسلم است منتقدان متوجه شدهاند که آسیب اصلی را آن زمان به جان خریدیم که خواستیم اقتصادی خودکفا با تکیه بر کشاورزی آبی داشته باشیم و آنقدر به حق یا ناحق چاه زدیم، رودخانه منشعب کردیم، انواع اراضی را زیر کشت بردیم و همچنان به این دستاندازی به آب و خاک ادامه دادیم که اکنون طبیعت، در دوران پرفشاری از تغییرات اقلیمی جهانی، زنگ خطرهایش را به صدا درآورده است.
و چه خوب که با دقت و شکیبایی، همه اقشار و طبقات از متخصصان و دانشگاهیان تا مهندسان، از صنعتگران تا کشاورزان و بهویژه تکتکمان بهعنوان شهروند این کشور، در فکر یافتن چارههای عمیق و قطعی فرورفتهایم. تو گویی از این روزمرگی بحران پشت بحران خسته شدهایم... . برخی همچون علیرضا کنعانی به دنبال راهکارهای فوری و اجرائی برای مدیریت بحران آب هستند. او ابتدا به ساکن، قطع چاههای غیرمجاز را با استقرار سامانه هوشمند نصب کنتورهای دیجیتال با قطع خودکار (IoT) برای همه چاهها (طی سه ماه) تجویز میکند. میگوید اگر جریمه صد میلیون تومانی برای هر چاه متخلف قطعی شود، این روش کاهش ۲۰درصدی برداشت از آبهای زیرزمینی را به دنبال خواهد داشت. او معتقد است اگر بر پایه ماده ۳۲ قانون توزیع عادلانه آب، جیرهبندی آب شرب در شهرهای بحرانزده، با استفاده از ابزار «مصرف من» انجام گیرد، همچنین سقف مصرفی سرانه 130 لیتر/نفر/روز برای شهرهایی با ذخیره سد زیر ۴۰ درصد (مانند اصفهان و کرمان) تعیین شود و مشترکان با مصرف بالای ۲۰۰ لیتر/روز پس از دو اخطار، برقشان قطع شود، میتوان رویههای جدید را به تدریج جا انداخت.
اما آیا تنظیم و اجرای جدی این ضوابط فوری و فوتی ممکن خواهد بود؟ احتمالا خیر. سوءمدیریت منابع تجدیدپذیر از نکاتی است که دکتر عیسی کلانتری، وزیر پیشین کشاورزی و رئیس سابق سازمان محیط زیست، در مصاحبه اخیرش بر آن پافشاری میکند. او به صراحت اعلام میکند فروپاشی و ورشکستگی آبی ایران آغاز شده است، ولی ما به روی خودمان نمیآوریم. مصرف آب ما با دخل آبیمان تناسبی ندارد، ولی همچنان از اصل میخوریم و به فکر آیندگان و زمینی که فرونشست میکند نیستیم. کلانتری اما نمیگوید خود چه تأثیری بر این اوضاع آشفته گذاشته است؟
میگوید وزیر کشاورزی مصرفکننده آب است و مسئول تولید، نه حفاظت. قانون نباید آنهمه اختیارات به وزیر نیرو میداد! این در حالی است که ایران سالانه حدود ۹۶ تا صد میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند، وقتی کل منابع تجدیدپذیر آن ۹۰ تا ۱۳۰ میلیارد مترمکعب است، این یعنی مصرف فراتر از ظرفیت. یعنی برداشت بیضابطه از چاهها که باعث افت سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین و نابودی اکوسیستمها شده است. میدانیم که بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است؛ بین ۹۰ تا ۹۴ درصد از کل مصرف آب را شامل میشود. اگرچه کشاورزی هوشمند با فناوریهای دقیق، آبیاری قطرهای هوشمند با حسگرهای خاک/رطوبت و اتوماسیون، یا آبیاری زیرسطحی (به توصیه محسن خدادادی) میتواند مصرف آب را نسبت به روشهای سنتی تا ۵۰ درصد کاهش دهد، اما به نظر میرسد تا فرهنگ روشهای خیلی مدرن کشاورزی بخواهد در کشورمان جا بیفتد، زمان درازی برای آموزش لازم است.
اکثریت منتقدان سیستم موجود بر ممنوعیت کشت سنتی و غرقابی (بهخصوص برنج و هندوانه) اصرار دارند و در عوض خیلیها توسعه کشت گلخانهای در تمام استانها با ارائه وامهای طولانیمدت را درست میدانند. محمد درویش راهحل درازمدت را در رفتن به سمت تعریف اقتصادی میداند که وابسته به آب نباشد. او میگوید ما دستکم باید 40 درصد منابع آبیمان را حقابه محیط زیست قرار دهیم. اقتصاد حقابههای تالابها را در جنوب کشور، برای پنج تالاب اصلیمان، در اولویت قرار دهیم و نیز توسعه زیرساختهای گردشگری را در اولویت قرار دهیم تا بتوانیم شرایط را برای روزهای سختتری که در پیش است، آماده کنیم. از دیگر سیاستهای شهری مهم برای تأمین آب، اجرای پروژههای تصفیه فاضلاب شهری خواهد بود. ساخت تصفیهخانهها برای شهرهای بالای ۵۰۰ هزار نفر و استفاده از پساب آنها برای آبیاری فضای سبز و صنایع از کارهای رایج در تمام دنیاست.
نکته جالب آنکه همه دوباره افسوس اشتباهات گذشته یا کارهای نکرده را میخورند. متین میرعلائی مینویسد: البته تهران در ۶۰ سال گذشته یک اشتباه بسیار بسیار بزرگ داشت و آنهم دیرکرد در احداث شبکه فاضلاب بود. تا همین 20 سال پیش، نیمی از تهران فاضلاب نداشت و علت آن جذب خوب ساختار خاک مخروطافکنه تهران بود که با یک چاه ساده، فاضلاب جذب زمین میشد و مدیران در اجرای فاضلاب تهران خیلی تنبلی کردند. این باعث شد آب قناتهای تهران همه آلوده شود. اگر در دهه 40 شمسی قبل از گسترش تهران سیستم همگانی فاضلاب در تهران اجرا شده بود، تهران میتوانست حداقل ۵۰ میلیون مترمکعب آب شرب خود را از قناتها تأمین کند. اکنون زمان جبران آن اشتباهات فرارسیده است. باید این دفتر ورق بخورد!
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.