|

تکاپوی بنیاد مسکن در زمینه توسعه روستایی

هفته گذشته به دعوت انجمن ملی شهرسازی ایران به ستاد سمن‌های تهران در خیابان خاقانی رفتم تا سخنرانی‌ها و صحبت‌های مربوط به توسعه روستایی و چشم‌انداز آینده آن در کشورمان را بشنوم. به‌تازگی همه به واژه «توسعه» کمی حساسیت پیدا کرده‌ایم؛ زیرا در بسیاری از موارد مترادف با ساخت‌وساز بی‌رویه در شهر و روستا، رانت‌خواری، سدسازی، انتقال آب، تخریب جنگل‌ها و کلا همراه با حیف‌ومیل بیت‌المال بوده است.

هفته گذشته به دعوت انجمن ملی شهرسازی ایران به ستاد سمن‌های تهران در خیابان خاقانی رفتم تا سخنرانی‌ها و صحبت‌های مربوط به توسعه روستایی و چشم‌انداز آینده آن در کشورمان را بشنوم. به‌تازگی همه به واژه «توسعه» کمی حساسیت پیدا کرده‌ایم؛ زیرا در بسیاری از موارد مترادف با ساخت‌وساز بی‌رویه در شهر و روستا، رانت‌خواری، سدسازی، انتقال آب، تخریب جنگل‌ها و کلا همراه با حیف‌ومیل بیت‌المال بوده است. در‌‌حالی‌که توسعه همه‌جانبه، چه شهری و چه روستایی، باید حول کشیدن راه و خیابان، احداث مدرسه، بیمارستان، کتابخانه و مراکز عمومی عام‌المنفعه و... باشد و هر مکان زمینه‌ها و اقتضائات خاص خود را دارد. به هر روی، صحبت‌های آقایان تسلی‌بخش بود و امیدوارکننده؛ و نشان از دغدغه‌های بجای برنامه‌ریزان توسعه روستایی داشت. دکتر محمود امیری با سابقه طولانی در بنیاد مسکن، بحث چیستی توسعه روستایی را باز کردند و معترف بودند که پس از سال‌ها کار و برنامه‌ریزی، در عمل زیاد موفق نبوده‌اند. بنا بر گفته جناب امیری، «بزرگ‌ترین چالش در زمینه توسعه روستایی هنوز فاصله طرح‌ها با واقعیت‌هاست؛ یعنی فاصله مفهوم تا عمل». در‌واقع نبود نظارت بر پیشرفت جوامع روستایی، هدایت و پایش غیرمستمر و پیش‌فرض‌ها و مطالعات ناکامل، اغلب باعث شده تحقق‌پذیری طرح‌ها دچار تنزل و نفی اهداف اولیه بشود. از انواع طرح‌های هادی روستایی و نیز طرح‌های منطقه‌ای و ناحیه‌ای، اکثریت به اهداف‌شان نرسیده‌اند‌ و برنامه‌ریزی توسعه اقتصادی و خدماتی‌شان به اشکال خورده است. در این مقوله انواع طرح‌های روستایی تهیه شده‌اند: طرح روستاهای هدف گردشگری (که اتفاقا سه مورد از آنها به‌تازگی در سطح بین‌المللی جایزه هم گرفته‌اند)، طرح‌های روستاهای دارای بافت با‌ارزش، طرح‌های روستاهای مرزی یا روستاهای با اقامت فصلی یا طرح‌های ویژه اقتصادی... . طرح‌های مجموعه‌های روستایی که از مقیاس محلی تا ملی خواسته‌اند‌ روستاها را به حرکت و پویایی درآورند و اغلب موفق نبوده‌اند؛‌ زیرا جوانان نمانده‌اند و به شهرها مهاجرت کرده‌اند و روستا مانده با جمعیتی سالخورده و زنان و کودکان.

تجدیدنظر در راهبردها و روش‌ها؟

به خاطر دارم ‌بعد از پیروزی انقلاب، خودکفایی در بخش کشاورزی از اهداف ثابت و همیشگی دولت‌ها بود. در عمل، تولید کشاورزی با رشد فزاینده جمعیت رشد بسیار کرد و صادرات نیز موفق بود؛ اگرچه همیشه در تمام این مدت طولانی نزدیک به نیم‌قرن، گندم، روغن، گوشت و تمام مواد غذایی پایه را وارد نیز کرده‌ایم. البته‌ میوه و خشکبار درجه‌یک و اعلای خودمان را صادر کرده‌ایم؛ و چه بسیار میوه که به خاطر کاستی‌ها در کنار جاده‌ها تلنبار شد و گندید. از همه مهم‌تر، روش‌های آبیاری مدرن با تکنولوژی صرفه‌جویانه در اکثر روستاها در دسترس کشاورزان قرار نگرفت. صنایع فراوری محصولات نیز با وجود سیاست خودکفایی، آن‌طور که باید‌ رشد نکرد. در‌واقع کشاورزان و باغداران نه نوع کشت محصول را درست انتخاب کردند و نه به عواقب زدن آن‌همه چاه عمیق و تأثیرش در سرنوشت سرزمین نیمه‌خشک‌مان اندیشیدند (فرونشست و افت سطح آب‌های زیرزمینی). واقعیت این است که کشاورزی ما کشش این‌همه فشار را ندارد؛ یعنی ظرفیت تولید بیش‌ از‌ این و نگهداشت جمعیت بیشتر و ادامه به این شیوه کم‌بازده و سنتی را ندارد. هنوز آبیاری غرقابی رواج دارد. قنات‌ها نادیده گرفته می‌شوند. شاید از ابتدا هدف خودکفایی در کشاورزی به نوعی اشتباه بود. تبدیل کشت دیم به کشت آبی هم کار درستی نبود. اما آیا برنامه‌ریزان توسعه روستایی اصلا به این‌گونه مسائل فکر کرده‌اند؟ یا تنها به فکر احداث مسکن‌های مناسب و سنگ‌فرش کوچه‌های روستاهای کوهپایه‌ای کشورمان بوده‌اند؟ چه‌بسا مدارس یا درمانگاه‌هایی هم ساخته شد، اما معلم و دکتری در آنها مشغول به کار نشد. به قول بهمن‌بیگی، معلم بزرگ ایل قشقایی، حضور نیروی انسانی کارآمد از داشتن ساختمان‌های خدماتی مهم‌تر است.

برنامه‌ریزی برای کدام جوامع روستایی؟

در جلسه ستاد سمن‌ها، دکتر جواد رزمی، از مهندسان مشاور پویش جامع، درباره تغییرات ماهوی در نظام روستاها توضیح دادند. گفتند با اینکه در تولید خرما، خشکبار و میوه‌جات مقام‌های اول را در جهان داشته‌‌‌ و به لحاظ مطالعات نظری نیز مشکل نداشته‌ایم، اما در نظام سلسله‌مراتبی نتوانستیم از توان‌های روستاها درست استفاده کنیم. رویکردهای نظری توسعه یکپارچه یا توسعه پایدار روستایی مایکل داگلاس هم در عمل جواب نداد. 

درواقع فهمیدیم که از الگوهای توسعه تا ضوابط و مقررات و سیاست‌های طراحی، هر روستا مقتضیات خاص خود را دارد و طرح ویژه خود را باید داشته باشد.

مسئله اصلی: آمایش سرزمین

شاید مشکل اصلی بی‌برنامگی از اینجا ناشی می‌شود که اصولا در سال‌های بعد از انقلاب به کل کشورمان از دیدگاه آمایش سرزمین نگاه نکردیم و برنامه‌ریزی‌های استانی و منطقه‌ای را جدی نگرفتیم. دیدگاهی که پراکندگی شهرهای بزرگ و کوچک، روستاهای بزرگ و کوچک را بر‌اساس داشته‌ها و اهداف کلان توسعه ملی می‌بیند. اما روند سرمایه‌گذاری‌ها، مثلا در جنوب کشور و سواحل خلیج فارس نیز براساس اهداف طرح آمایش سرزمین نیز آن‌طور که باید، پیگیری نشد. حتی چابهار، که به ‌عنوان جذاب‌ترین بندر (پس از بندرعباس) با تماس مستقیم با اقیانوس همیشه مطرح بود، با انزوای اقتصادی کشورمان و تحریم‌ها و... پسرفت هم داشته است. به هر حال برای روستاها باید در کادر آمایش سرزمین و با سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و پیگیرانه عمل کرد. عملکرد بنیاد مسکن در واگذاری زمین نهضت ملی و جوانی جمعیت مطابق قانون جهش تولید مسکن نیز طبق اخبار روزنامه‌ها حاکی از عدم استقبال جوانان بوده است. ظاهرا راهی باقی نیست‌ جز تجدید نظری عمیق و جدی در سیاست‌های توسعه روستایی و کشاورزی.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.