شهر ایمن
پیروزی در جنگ و دفاع از غیرنظامیان
تاریخ جامعه بشری گواهی میدهد در روابط میان دولتشهرها و امپراتوریها در گذشته و دولت-ملتها در دوران معاصر، جنگ اصل بوده و صلح استثنا. بهعنوان نمونه ملموس برای ما ایرانیان، مروری بر سرگذشت صدساله تاریخ معاصر خاورمیانه و به تعبیر جدیدتر غرب آسیا، مؤید این برداشت است. میتوان گفت به دلایل تاریخی، تمدنی، جغرافیایی، قومی و ذخایر عظیم انرژی، این منطقه از کانونهای اصلی جنگ و بحران بوده و همچنان هم هست. آخرین این جنگها تجاوز اسرائیل و آمریکا با ادعاهای واهی به ایران بود.
تاریخ جامعه بشری گواهی میدهد در روابط میان دولتشهرها و امپراتوریها در گذشته و دولت-ملتها در دوران معاصر، جنگ اصل بوده و صلح استثنا. بهعنوان نمونه ملموس برای ما ایرانیان، مروری بر سرگذشت صدساله تاریخ معاصر خاورمیانه و به تعبیر جدیدتر غرب آسیا، مؤید این برداشت است. میتوان گفت به دلایل تاریخی، تمدنی، جغرافیایی، قومی و ذخایر عظیم انرژی، این منطقه از کانونهای اصلی جنگ و بحران بوده و همچنان هم هست. آخرین این جنگها تجاوز اسرائیل و آمریکا با ادعاهای واهی به ایران بود.
جنگ و تحولات تکنولوژی
از دیگر سو، رشد تکنولوژی در تمامی حوزهها و ازجمله در حوزه تسلیحات اعم از هوایی، دریایی، پرتابههای با برد بالا و پهپادهای نظامی، سبب تغییر در ماهیت جنگ شده است، بهگونهای که در زمان حال کل گستره دو کشور متخاصم را باید صحنه نبرد دانست؛ موضوعی که در جنگ ۱۲روزه علیه ایران به اثبات رسید. بنابراین احتمال وقوع جنگ و رقابت در ساخت تسلیحات با قدرت تخریب و آسیبهای شدید حتی در سطح متعارف موجب شد که جامعه جهانی پس از انقلاب صنعتی و استفاده از سلاحهای مدرن، مخصوصا تحت تأثیر فجایع مهیب دو جنگ جهانی با وضع قوانین و مقررات تلاش کند که تا حد ممکن از آسیبهای جنگ بکاهد.
حقوق بینالملل و حقوق بشردوستانه بینالمللی
فجایع و قساوتهای دو جنگ جهانی، جامعه بشری و مردم ملل متحد را بر آن داشت تا تصمیم به محفوظداشتن نسلهای آینده از بلای جنگ بگیرند که دو بار در مدت یک عمر انسانی، افراد بشر را دچار مصائب غیرقابل تحمل کرده بود. این تلاشها سبب شد با الهام از حقوق جنگ در قرون گذشته و حقوق بینالملل عرفی، دو مجموعه حقوق عهدنامهای به تصویب دولتها برسد: یک مجموعه از آنها بیش از ۱۵ عهدنامه را در بر میگیرد که در کنفرانسهای صلح لاهه سالهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ پذیرفته شد و به تصویب رسید. سری دوم شامل چهار عهدنامه برای حمایت از قربانیان جنگ مصوب سال ۱۹۴۹ است و دو پروتکل الحاقی منضم به آنها که در سال ۱۹۷۷ در ژنو منعقد شد. بهطور کلی، قواعد «حقوق بشردوستانه بینالمللی» براساس عرف بینالملل و معاهدات با هدف کاهش تلفات انسانی در جنگ، حمایت از غیرنظامیان، حمایت از قربانیان جنگی ازجمله مجروحان، بیماران، کشتیشکستگان، اسرای جنگی، پرهیز از حمله به مراکز و زیرساختهای غیرنظامی، مکانهای مذهبی، تاریخی، درمانی، عدم استفاده از سلاحهای ممنوعه و... و پرهیز از واردآوردن زیانهای غیرضروری تدوین شده است.
حقوق بشردوستانه بینالمللی و مهار جنگ
حال باید به این پرسش مهم و بنیادین پاسخ داد که آیا حقوق بینالملل و حقوق بشردوستانه بینالمللی در پیشگیری از جنگ و آسیبرساندن به غیرنظامیان موفق بوده است؟ تجربه دو جنگ جهانی و دیگر جنگهای منطقهای مؤید آن است که حقوق بینالملل بهطور عام و حقوق بشردوستانه بینالمللی بهطور خاص در پیشگیری از وقوع جنگ و دفاع از غیرنظامیان چندان کارآمد نبوده است. تأسفبار است که این عهدنامهها و مقررات نهتنها نتوانستهاند از جنگ پیشگیری کنند و تضمینکننده صلح باشند، بلکه در حوزه انسانی نیز گرچه مقررات حقوق بینالملل مخصوصا حقوق بشردوستانه بینالمللی دولتهای متخاصم را از واردآوردن درد و رنج زائد و بیهوده بر حذر میدارد و بر تمایز میان نظامیان و غیرنظامیان تأکید دارد، شاید بتوان گفت تمامی کشورهای متخاصم ازجمله قدرتهای جهانی به بهانه «ضرورتهای نظامی» پایبند به این عهدنامهها و حقوق عرفی نبودهاند. نمونه آشکار این عدم پایبندی، رفتار آمریکا در جنگ ویتنام و عملکرد رژیم صهیونیستی در غزه است که اثبات میکند این رژیم و حامیان غربیاش بههیچوجه پایبند به اصول جوانمردی، انسانیت و مقررات حقوق بینالملل اعم از عرفی-عهدنامهای نیستند. این رژیم در عمل براساس تئوری «جنگ آزاد» رفتار میکند. طرفداران تئوری «جنگ آزاد» بر این عقیدهاند که فرامین و «ضرورتهای نظامی» همیشه باید بر تعهدات ناشی از حقوق بینالملل تفوق و رجحان داشته باشد. حال که در تاریخ بشر جنگ اصل بوده و صلح استثنا و حقوق بینالملل قادر به پیشگیری از وقوع جنگ و دفاع قابل اطمینان از غیرنظامیان در زمان جنگ نیست و تئوری «جنگ آزاد» حاکمیت دارد، چه باید کرد؟ چگونه میتوان با ایمنسازی و تأمین امنیت نسبی برای حفاظت از غیرنظامیان در شهرها و سایر مناطق مسکونی، تابآوری در مقابل حملات دشمن را افزایش داد و به پیروزی نظامی در جنگ کمک کرد و از غیرنظامیان در برابر حملات دشمن دفاع کرد؟
چه باید کرد؟
برخلاف تاریخ پرفرازونشیب و تجاوزات متعدد به ایران، متأسفانه در برنامههای پنجساله توسعه در کشور، در سیاستگذاریهای کلانشهری، فعالیتهای عمرانی، استقرار و ایجاد زیرساختهای شهری و عمرانی و خدماتی، ساختوسازهای شهری و شهرسازی، فرض احتمال وقوع جنگ و تجاوز خارجی و آمادگی برای مقابله با آن و افزایش تابآوری کشور در برابر حمله خارجی جایگاهی ندارد و در مدیریتهای خرد و کلان در حوزههای مربوطه این بحث بسیار ضروری و بنیادین، مفقود است.
درسهای جنگ هشتساله تحمیلی عراق علیه ایران
تجربه جنگ هشتساله تحمیلی عراق علیه ایران که میتوانست منبع ارزشمندی از ضرورتها و نیازها و راهکارها در حوزه امنیت مدنی و تابآوری شهری باشد، متأسفانه توسط دولتهای پس از جنگ به فراموشی سپرده شد. آنچه در حال حاضر تحت عنوان «پدافند غیرعامل» در کشور وجود دارد، بههیچوجه متناسب با نیازها و ضرورتها نیست و در تئوری و عمل ناکام است. براساس اعلام مرکز آمار، جمعیت ایران در سال ۱۴۰۳ بیش از ۸۵ میلیون نفر است که ۶۶ میلیون نفر آن در شهرها زندگی میکنند. حال که بیشترین جمعیت کشور در شهرها زندگی میکنند، بیتردید میبایست تدبیری درخور و شایسته به کار گرفت. تردیدی وجود ندارد که آمادگی، تابآوری و آسیبپذیری حداقلی تأسیسات و زیرساختهای شهری و در نهایت ساخت استحکامات پناهگاهی و ایجاد امنیت روانی برای شهروندان، نقش اساسی در پیروزی بر دشمن دارد. بسیاری از کشورهای توسعهیافته در ساختوسازهای شهری به این مهم توجه داشته و براساس آن سیاستگذاری کردهاند. این کشورها قادرند تمام یا بخش مهمی از جمعیت خود را در زمان جنگ در پناهگاهها و مکانهای امن استقرار دهند. جنگ تحمیلی عراق هشداری بود برای اندیشیدن به این مهم که ابدا مورد توجه قرار نگرفت. حمله اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲روزه، پرده از این قصور غیرقابل جبران برداشت و بهوضوح نشان داد که شهرهای ما بهلحاظ زیرساختهای شهری و آنچه تحت عنوان «پدافند غیرعامل» معرفی میشود و ایجاد حداقل امنیت برای شهروندان و تأسیسات شهری، تا چه اندازه بیدفاع هستند! باید به این مهم توجه داشت که امنیت روانی برای شهروندان زمانی به وجود میآید که هم به نیروهای نظامی و امنیتی خود اطمینان داشته باشند و هم جایی برای در امان ماندن از حملات دشمن حتی بهطور نسبی وجود داشته باشد. توصیه سخنگوی دولت به مردم برای پناهگرفتن در مدارس و مساجد در برابر دشمنی که براساس تئوری «جنگ آزاد» عمل میکند و به هیچ اصولی پایبند نیست، تأییدی بر بیدفاعبودن شهرهای ما است. همچنین باید توجه داشت که توسعه تکنولوژی و اینترنت و هوش مصنوعی سبب شده منابع تهدید جدیدی رخ بنماید که میبایست شناسایی شده و راهکارهای عملی مقابله با آنها تبیین و در ساختار قانونی، اطلاعاتی، امنیتی و نظامی کشور بازتعریف شود. مصداق بارز آن، حملههای سایبری و استفاده گسترده رژیم صهیونیستی از ریزپرندهها در تجاوز به کشور ما بود.
عزم ملی در دفاع از غیرنظامیان و ایجاد شهرهای ایمن
عطف به آنچه گفته شد، هدف این نوشتار براساس مفروضهای آن، جلب توجه سران قوای سهگانه و تمامی سیاستگذاران، مدیران اجرائی و کارشناسان در سطوح مختلف، به خطرات و آسیبهای جبرانناپذیری است که از این غفلت متوجه کشور و امنیت ملی ایران هست و پاسخ به این پرسش که چه ضرورتها و زیرساختهایی در یک شهر سبب تابآوری مطلوبتر و امنیت روانی بیشتر بالاخص برای غیرنظامیان و آسیب کمتر به زیرساختهای شهری اعم از خدماتی، اقتصادی و... میشود؟ لازم به یادآوری است آنچه در این نوشتار مورد توجه است، زیرساختهای شهری، خدماتی و... است و توجه به بخش نرمافزاری و جنگ سایبری در این مجال مطمح نظر نیست که خود موضوعی ویژه است و میبایست بهدرستی چارهاندیشی و تدبیر شود.
راهکارها و ضرورتها
اهمیت و جایگاه و ضرورت امنیت و تابآوری شهری در همه ابعاد میبایست در برنامههای کلان توسعه پنجساله کشور تبیین و جانمایی شود.
تجدیدنظر اساسی متناسب با شرایط و ضرورتهای پیشرو در ساختار دفاع مدنی کشور صورت گیرد. شکلگیری ساختار جدید میبایست به دقت طراحی شود تا ضمن پرهیز از گسترش تشکیلاتی عریض و طویل و ناکارآمد، پاسخگوی نیازهای کشور در حوزه مربوطه و براساس ضرورتهای روز در دنیا باشد.
مجلس شورای اسلامی، وزارت راه و شهرسازی، وزارت کشور و سازمان نظام مهندسی ساختمان و کلیه دستگاههای مرتبط میبایست قوانین و مقررات الزامآور را در قالب طرح یا لایحه، با طی مراحل قانونی و متناسب با نیازهای حال و آینده کشور همراه با دستورالعملهای لازم با استفاده از تجربه کشورهای پیشرو تهیه کرده و در بالاترین سطح ابلاغ کنند.
مکلفشدن شهرداریها با همراهی دستگاههای دولتی برای ساخت پناهگاههای عمومی در مناطق و محلات شهری و تنظیم و ابلاغ بستههای تشویقی برای ساخت مکانهای امن خانگی و پناهگاههای عمومی. لازم به ذکر است آنچه تحت عنوان «پناهگاههای عمومی» مطرح میشود، میبایست چندمنظوره طراحی و اجرا شود تا در همه زمانها، چه دوران بحران و چه صلح، قابلیت بهرهبرداری داشته باشد.
مکلفکردن همه دستگاههای دولتی به اینکه تمامی ساختمانهای متعلق به آنها میبایست دارای پناهگاههای عمومی باشند. آزاردهنده است که بدانیم در حال حاضر ساختمانهای متعلق به دولت در تمامی قوا آسیبپذیر هستند! بهعنوان نمونه، چندده هزار مکان دولتی و آموزشی در سطوح مختلف در کشور وجود دارد. تمامی آنها در مساحتهای بزرگ با هزینههای گزاف ساخته شدهاند، اما بههیچوجه پیشبینیهای ضروری برای مواقع بحرانی و جنگ در آنها نشده است.
آموزش همگانی در تمامی سطوح و بهصورت مستمر در برنامههای درسی و رسانههای جمعی گنجانده شود.
در تمام اسناد صادره توسط شهرداریها، احداث اتاق امن یا پناهگاه لحاظ شده و صدور پایان کار مشروط به انجام آن باشد. بدون استثنا در هر واحد مسکونی و هر ساختمان عمومی یک مکان امن با استانداردهای لازم باید پیشبینی شود.
برجها و مجتمعهای مسکونی بدون هیچ اغماضی باید دارای پناهگاههای امن باشند. بهعنوان مثال صدور پروانه ایمنی و پایان کار ایمنی میتواند یک الزام باشد.
از اهداف مهم دشمن در زمان جنگ از بین بردن زیرساختهای اقتصادی و تولیدی در کشور است. ایمنسازی این مراکز پیچیدگیهای بسیار و ویژگیهای خاص خود را دارد که میبایست توسط متخصصان مربوطه مطالعه و دستورالعملهای اجرائی لازم تهیه شده و در بالاترین سطح برای اجرا ابلاغ شود.
تأسیسات شهری از قبیل آب و گاز و شبکه برق کشور، به اعتراف کارشناسان مربوطه از پایینترین استانداردهای ایمنی در زمان بحران برخوردار هستند، بنابراین چارهاندیشی برای این قبیل تأسیسات فوریت دارد. بهعنوان نمونه بر اساس برخی گزارشها بسیاری شیرهای قطع اضطراری گاز شبکه در سطح شهرها متأسفانه عملکرد اطمینانبخشی ندارند و بسیاری از دستگاههای خدماترسان ما فاقد نقشههای جامع تأسیسات شهری هستند و آنچه هست نیز قابلیت بهرهبرداری در زمان بحران را ندارد!
متأسفانه شهرداریهای ما بالاخص کلانشهرها، فاقد ظرفیت تجهیزات مناسب و حیاتی در مقابله با حوادث و بحرانها هستند.
در همین کلانشهر تهران یک ساختمان بزرگ دچار حریق شد (پلاسکو)؛ شهرداری تهران فقط نظارهگر سوختن و تخریب بود و همه شاهد جانباختن تعدادی از عزیزان آتشنشان بودیم. زمانی که حریق در یک ساختمان این تعداد قربانی میگیرد، حکایت از بحران مدیریت و ناکارآمدی مدیریت بحران و ضعف شدید پرسنل آموزشدیده و مجرب بالاخص در میدان دارد. در سالهای اخیر ساختمانهای بزرگ زیادی در کشور دچار حریق شده، شهرداریها و سازمانهای مربوطه فقط نظارهگر بودهاند. بنابراین بهجد باید در این خصوص تدبیر کرد.
از مهمترین و اساسیترین ضرورتها در این حوزه بهرهبردن از مدیرانی توانمند، خلاق، فکور و آموزشدیده متناسب با شرایط و ضرورتهای خاص کشور برای رسیدگی به شهرهایی مطلوب است.
انتظار میرود این نوشتار آغازی باشد در بازاندیشی، سیاستگذاری و عملیاتیشدن آنچه نیاز و ضرورتهای انکارنشدنی در کشور است با هدف کاهش آسیبپذیری و دفاع قدرتمندانه و تابآوری شهری برای احساس امنیت بیشتر شهروندان در مقابله با دشمن.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.