|

جنگ ۱۲روزه، اقتصاد ایران و چشم‌انداز آینده

جنگ ۱۲روزه‌ای که از سوی اسرائیل بر ایران تحمیل شد و با مداخله ایالات متحده شدت یافت، هرچند موجب آسیب دو طرف شد، اما اقتصاد ایران را که پیش‌تر نیز با چالش‌های عمیق ناترازی در بخش‌های انرژی، بانکی، ارزی، صندوق‌های بازنشستگی و بازار کار و مانند آن دست‌به‌گریبان بود، در گردابی از بی‌ثباتی عمیق‌تر فروبرد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جنگ ۱۲روزه‌ای که از سوی اسرائیل بر ایران تحمیل شد و با مداخله ایالات متحده شدت یافت، هرچند موجب آسیب دو طرف شد، اما اقتصاد ایران را که پیش‌تر نیز با چالش‌های عمیق ناترازی در بخش‌های انرژی، بانکی، ارزی، صندوق‌های بازنشستگی و بازار کار و مانند آن دست‌به‌گریبان بود، در گردابی از بی‌ثباتی عمیق‌تر فروبرد.

این تهاجم، که نقض آشکار قوانین بین‌المللی و هنجارهای جهانی بود، اگرچه در مدتی کوتاه به آتش‌بسی شکننده انجامید، هزینه‌های سنگینی بر پیکره اقتصاد کشور وارد کرد. این جنگ همچنین به تعطیلی اجباری یا رکود کسب‌وکارها، مهاجرت اجباری از پایتخت، افزایش هزینه‌های معیشتی خانوارها به‌ویژه در مواد غذایی همراه با کاهش درآمد آنها و به طور کلی فشار اقتصادی دوچندان بر اقشار متوسط و پایین جامعه منجر شد.

دولت و ملت ایران با اتحادی ستودنی در برابر این تهدید خارجی ایستادگی کردند، اما زخم‌های اقتصادی و اجتماعی این درگیری، در ماه‌های آینده بر متغیرهای خرد و کلان اقتصادی آشکار خواهد شد. این جنگ علاوه بر زیان‌های یادشده به زیرساخت‌های کشور نیز آسیب رساند. اکنون نیز شرایط نااطمینانی بر جامعه حاکم است. این عدم اطمینان، خود عاملی اساسی در افزایش فشار بر کل اقتصاد ملی و به‌ویژه بر خانوارها و بنگاه‌های اقتصادی است. اکنون ایران در شرایط آتش‌بس قرار دارد. این آتش‌بس به ویژه با توجه به خصلت پیمان‌شکن اسرائیل شکننده است. از این رو ما با دو احتمال تداوم آتش‌بس موقت یا ازسرگیری درگیری‌ها مواجه هستیم. هر کدام از این دو حالت، پیامدهای متفاوتی برای اقتصاد کلان، خانوارها و کسب‌وکارها به همراه خواهد داشت.

باید توجه داشت که جنگ 12روزه کسری بودجه را به دلیل تحمیل هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم به دولت تشدید، فشار به خانواده‌ها را بیشتر کرده و احتمال افزایش تورم در کوتاه‌مدت را بالا برده است. کاهش مصرف کالاهای غیرضروری و بادوام نظیر لوازم خانگی و پوشاک اثر خود را بر صنایع مرتبط نشان خواهد داد و همچنین کاهش سرمایه‌گذاری‌های جدید قابل انتظار است. در صورت تداوم آتش‌بس، علاوه بر مانایی ناترازی‌های اقتصادی یادشده، بازگشت به شرایط پیش از جنگ زمان‌بر بوده و نیازمند سیاست‌گذاری‌های دقیق و منسجم است. در این صورت، اقتصاد ایران به‌تدریج به‌سوی بازسازی و جبران خسارات حرکت خواهد کرد. در این میان، نکته‌ای مثبت و منبع امید، انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعیِ شکل‌گرفته در کوران این بحران است. این دارایی گران‌بها می‌تواند موتور محرکه‌ای برای عبور از این گرداب باشد، مشروط بر آنکه:

1. تلاش بی‌وقفه برای تحکیم آتش‌بس و دستیابی به صلحی پایدار در اولویت قرار گیرد.

2. سخنان تندروانه که تنها بر آتش دشمنی می‌دمند و هزینه‌های گزاف برای کشور ایجاد می‌کنند (مانند ترور شخصیت‌ها یا تشویق به اقدامات تحریک‌آمیز)، به شدت نفی و خنثی شوند.

3. صداهای تفرقه‌افکن که شکاف در پیکره جامعه ایجاد می‌کنند، ساکت شوند.

سناریوی نگران‌کننده‌تر، نقض آتش‌بس از سوی دشمن و ازسرگیری درگیری‌های نظامی است. تجربه‌های پیشین نشان داده که رژیم اسرائیل به تعهدات خود در آتش‌بس‌ها پایبند نبوده و ممکن است بار دیگر به تخاصم روی آورد. در این صورت، اقتصاد ایران وارد شرایط اضطراری خواهد شد. طبقه متوسط شهری که ستون فقرات اقتصاد کشور است، بیش از پیش تضعیف شده و بسیاری از خانوارها به زیر خط فقر سقوط خواهند کرد. کسب‌وکارهای خرد و کوچک که تاب‌آوری اندکی در برابر شوک‌های اقتصادی دارند، با خسارات جبران‌ناپذیری مواجه خواهند شد. ازسرگیری جنگ به کاهش شدید مصرف کالاهای غیرضروری، افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی و... منجر خواهد شد. 

ناامنی روانی و شغلی ناشی از تداوم بحران، اثرات منفی عمیقی بر سلامت روان جامعه خواهد گذاشت.

با ترسیم یادشده، روشن است که هر چه مدت زمان بیشتری طول بکشد، اثرات تخریبی بر متغیرهای خرد و کلان اقتصاد ایران بیشتر خواهد بود. با کاهش ظرفیت مدیریتی و مالی دولت در اجرای سیاست‌های حمایتی، نظیر یارانه‌های هدفمند یا وام‌های قرض‌الحسنه، مدیریت روانی جامعه احتمالا کاهش خواهد یافت. افزایش دوره تنش تاب‌آوری جامعه را کاهش خواهد داد. باید توجه داشت که شرایط دوران جنگ سال جاری با دوران دفاع مقدس از جهات متعددی متفاوت بوده و نمی‌توان به شیوه‌های گذشته کشور را اداره کرد. در پایان، عقلانیت و اجماع ملی برای پیگیری آتش‌بس دائمی، خاموش‌کردن صدای جنگ‌طلبان و ترویج گفتمان وحدت، تنها راه نجات اقتصاد و جامعه ایران از این بحران است. نقش حاکمیت در مدیریت منابع، حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و بازسازی اعتماد اجتماعی، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

 

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.