باقر پرهام در هشتادوهشتسالگی درگذشت
در آغاز عمل بود
باقر پرهام، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و از چهرههای مؤثر کانون نویسندگان ایران هفتم خردادماه در آمریکا درگذشت. پرهام از چهرههای شناختهشده روشنفکری ایران در دهه پنجاه بود و در دوره دوم فعالیت کانون نویسندگان ایران عضو هیئت دبیران کانون بود.


پیام حیدرقزوینی
باقر پرهام، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و از چهرههای مؤثر کانون نویسندگان ایران هفتم خردادماه در آمریکا درگذشت. پرهام از چهرههای شناختهشده روشنفکری ایران در دهه پنجاه بود و در دوره دوم فعالیت کانون نویسندگان ایران عضو هیئت دبیران کانون بود.
در کارنامه بهجامانده از پرهام، ترجمهها و تألیفهایی در زمینههای جامعهشناسی، فلسفه و نقد ادبی دیده میشود. او جامعهشناسی خوانده بود؛ اما در زمینههای نقد ادبی و فلسفه هم آثار متعددی تألیف یا ترجمه کرده بود.
در اواخر دهه پنجاه و پس از احیای دوباره فعالیتهای کانون نویسندگان ایران، پرهام نقشی مؤثر در فعالیتهای کانون داشت. محمدعلی سپانلو در روایتش درباره دوره دوم فعالیت کانون نوشته بود: «در اوایل سال 1356، در یک مجلس میهمانی، نخستینبار باقر پرهام را دیدم. علیاصغر حاجسیدجوادی، اسلام کاظمیه، شمس آلاحمد و تنی چند از هواداران حاجسیدجوادی نیز بودند. بحث درباره نامههای سرگشاده حاجسیدجوادی بود که در آن با صراحت و شهامت کمسابقهای تضادهای رژیم را مطرح میکرد. ضمن صحبتها دریافتم که این محفل، خود با محفلهای دیگری از اهل قلم، هنرمندان و روزنامهنویسان نیز در تماس است. یک محفل دیگر نیز وجود داشت که بر گرد دکتر فریدون آدمیت شکل گرفته بود. هما ناطق، مصطفی رحیمی، ناصر پاکدامن، نجف دریابندری، منوچهر هزارخانی و دیگرانی با هم جلساتی داشتند. تصور میکنم که در همان میهمانی بود که اسلام کاظمیه به شیوه خود تحلیلی از اوضاع روز و مسئله حکومت به دست داد». کاظمیه در آنجا پیشنهاد داده بود که «فعالیت معتدل اهل قلم به صورت دستهجمعی» دوباره میتواند از سر گرفته شود؛ چراکه شرایط جهانی مانع سرکوب خشن رژیم شاه میشود. پس از آن و با درگرفتن چندین جلسه بحث و گفتوگو سرانجام دوره دوم فعالیت کانون نویسندگان ایران آغاز میشود و در این دوره باقر پرهام نقش پررنگی دارد و در انتخابات بهعنوان یکی از اعضای اصلی برگزیده میشود.
پرهام در شبهای شعر و سخنرانی انستیتوی گوته در مهرماه 1356 نیز حضوری پررنگ دارد. شب نهم این مراسم با سخنرانی باقر پرهام آغاز میشود. او در سخنرانیاش از اهمیت «عمل اجتماعی» صحبت میکند و درواقع سخنرانیاش مثل کل آن ده شب نشانهای زودرس از آنچه قرار است رخ دهد، به دست میدهد. پرهام در سخنرانیاش میگوید میان سخن و عمل یا کلام و عمل جدایی وجود ندارد و «ذات معنوی سخن ناشی از ذات عینی زندگی است که خود حرکتی و تکاپویی در واقعیت پیچیده و بغرنج عمل است، نه در خلأ اثیری الفاظ. هر کلامی، کلام گویندهای است و گوینده کسی است که در زمان و مکان میزید و عمل میکند، و کلام او همانا زندگی اوست؛ یعنی زندگی زمانه اوست».
پرهام در سخنرانیاش میان جامعهای که درگیر سنتهای منسوخ شده است و جامعهای مترقی تفاوت میگذارد. او توسعه جدید را پذیرش آن نوع «تحول اجتماعی و شکلبندی اجتماعی» میداند که تواناییها و امکانات اساسی انسان و جامعه بشری را آزاد میکند و با مددگیری صحیح از علم و تکنیک، جامعه را از قید اسارت نیروهای مخرب طبیعی یا مفاسد انسانی رهایی میبخشد و اعتبار و حیثیت نسل آدمی را بالا میبرد. او بینش چنین جامعهای را بینش عمل میداند؛ عمل آزاد و خلاق نیروهای اجتماعی در برابر بینش جامعه سنتی که عمل آزاد و خلاق در آن محدود به سیطره کلام ماقبل عمل و مسلط بر عمل و محدودکننده عمل است.
پرهام جامعهای را که از آزادی عمل اجتماعی محروم است، جامعهای میداند که بهآسانی فضای اجتماعیاش به فضای توخالی حرف، فضای یکسانی و تکرار، فضای دگماتیزم و جزم فکری، فضای تبلیغ یکطرفه و مسخکننده، فضای عقیمشدن تفکر و خلاقیت تبدیل میشود. سخنرانی پرهام درواقع دعوتی است به دگرگونکردن مناسبات اجتماعی حاکم در آن دوره و نیز دعوتی است به عمل جمعی و اجتماعی. او در سخنرانیاش به «زبان ملاحظه» نقدی ریشهای بر وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در پیش از انقلاب میکند. او یک بار در آغاز سخنرانیاش اشارهای به وضعیت ایران در آن دوره میکند و در طول سخنرانیاش میکوشد اشاره مستقیمی به شرایط اجتماعی و سیاسی ایران نکند؛ اما در پایان او دوباره مستقیما به سراغ ایران میآید و با یادکردن از انقلاب مشروطه میگوید با مشروطه گامی بزرگ برای گذر از جهان منسوخشده برداشتهایم و همچنان راهی به جز همان مسیر وجود ندارد: «انقلاب مشروطیت ایران و قانون اساسی ایران گامی بزرگ در جهت گسستن از این جهانبینی و ایجاد فضایی آزاد و مناسب برای توسعه اجتماعی بود. از این رو است که در قانون اساسی ایران، همراه با آزادی اندیشه و بیان، آزادی تجمع و آزادی نشر و انتشار نیز تأکید شده است. ما هنگامی نویسنده، شاعر، محقق، دانشمند، فیلسوف، هنرمند و عالم حقیقی خواهیم داشت که ابنای وطن آزادانه جمع شوند، آزادانه عمل کنند، آزادانه بحث و مجادله کنند، به ایراد و انتقاد بپردازند، آزادانه بگویند، بشنوند، بنویسند، منتشر کنند، بسازند و عرضه کنند، و هیچ نوع محدودیتی در انتخاب موضوعهای تجربههای خود و در نحوه عرضهکردن آنها به مردم، جز حدودی که قانون معین کرده، نداشته باشند. تنها از این طریق است که جامعه هویت حقیقی خود را بازخواهد یافت، تنها از این طریق است که سلطه بیامان دروغ از جامعه رخت برخواهد بست و حقیقت و شناخت واقعی جای آن را خواهد گرفت». پرهام میگوید اگر به الگویی از توسعه اجتماعی در جهان باور داشته باشیم، این الگو تنها از این مسیر محقق خواهد شد. او بر نقش و مسئولیت خود جامعه تأکید میکند و میگوید هستی هر ملتی در گرو شناخت دقیقی است که آن جامعه از تجربههای جمعی و آزادانهاش به دست میآورد. ده شب شعر و سخنرانی در سال 1356 نقطه عطفی در سیر رویدادهای منجر به انقلاب بود و پرهام هم ازجمله روشنفکرانی بود که در برگزاری این شبها نقش داشت.