|

چرا امسال بسیاری از خرمشهر نوشتند؟

عکسی از پنج نوجوان را از پشت سر می‌بینیم با لباس رزم که سه نفرشان روی پل هستند و دو نفرشان به سمت پل می‌روند. آن پنج نفر می‌رفتند با گروگذاشتن جان خویش دشمن را معطل کنند تا مردم فرصت فرار داشته باشند.

چرا امسال بسیاری از خرمشهر نوشتند؟

روز دفاع از وطن

عکسی از پنج نوجوان را از پشت سر می‌بینیم با لباس رزم که سه نفرشان روی پل هستند و دو نفرشان به سمت پل می‌روند. آن پنج نفر می‌رفتند با گروگذاشتن جان خویش دشمن را معطل کنند تا مردم فرصت فرار داشته باشند. این عکس بارها و بارها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. پس از سال‌ها که بزرگداشت روز آزادی خرمشهر در انحصار گروه‌های خاصی بود، امسال روز سوم خرداد، چهارم خرداد و چند روز بعدش شبکه‌های اجتماعی پر شد از نوشته‌های مردمی درباره خرمشهر، بدون اینکه کسی کمپینی راه انداخته باشد و کسی از دیگران خواسته باشد و لشکرهای سایبری و ربات‌ها کاری به این موضوع داشته باشند. شاید پس از این همه پراکندگی، مردم دنبال موضوعی می‌گشتند که بشود درباره‌اش وفاق داشت. کاربری نوشته بود: «خاطره جمعی مشترک ما از شکست و پیروزی است که ما را یک ملت کرده. اینکه همه‌ ما، وقتی درباره اشغال خرمشهر و آزادسازی آن صحبت می‌کنیم، می‌دانیم کدام طرف ایستاده‌ایم، به ما هویت ملی می‌دهد. تا این خاطرات مشترک زنده هستند، ملت ایران زنده است». همین‌طور که این کاربر نوشته است، امسال افرادی با گرایش‌های سیاسی متفاوت و حتی متضاد از بزرگداشت آزادی خرمشهر نوشته‌اند.

یاد  خانه

گروهی از کسانی که درباره خرمشهر نوشته‌اند، بچه‌های خرمشهرند و نوشته‌هایشان طعم تلخ حسرت دارد. کاربری با انتشار عکسی از کودکی‌اش با پدرش نوشته است: «این اولین و آخرین تولد من در خانه‌مان در خرمشهر است. چندوقت بعدش از این خانه فقط یک خرابه مانده بود. خرمشهر آزاد شد اما دیگر هیچ‌وقت هیچ چیز برای خانواده ما مثل روزهای این عکس نشد». همین حسرت درون‌مایه یکی از پرخواننده‌ترین رمان‌های سال‌های اخیر است که نسیم مرعشی نویسنده خرمشهری نوشته است به نام «هرس» که نشر چشمه چاپ کرده است. کاربر دیگری نوشته است: «امروز، شهری که با لباس خونه ازش فرار کردم، شهری که شادی‌های خونواده‌ام تا ابد توش دفن شد، آزاد شد. از مردانی که آزادش کردن تا ابد ممنونم و از عراقی‌ها تا ابد متنفر. اونایی که لوازم زندگی‌مون براشون کافی نبود. اونایی که آلبوم‌های عکسامونم با خودشون بردن. لعنت ابدی بهتون». اما از همه ناراحت‌کننده‌تر فیلمی است که عراقی‌ها از اشغال خرمشهر گرفته‌اند و یکی از کاربران با انتشار آن خشم خود را نشان داده و هشدار داده و درباره اهمیت وطن گفته است. بعضی از آنها هم عکس‌هایی از دهه ۵۰ خرمشهر گذاشته‌اند، زمانی که خبری از جنگ نبود.

یادی از ارتشی‌ها

کاربری نوشته بود: «تا قبل از آزادسازی خرمشهر تقریبا هر شهری از ایران جدا شده بود هرگز پس گرفته نشد» و دیگری نوشته بود: «خرمشهر پس از ۵۷۸ روز اشغال توسط ارتش بعث عراق با مجاهدت‌های رزمندگان ایرانی آزاد شد». شاید همین نکته‌ها بود که باعث شده بود امسال در کنار کاربرانی که یاد شهدای شناخته‌شده آزادی خرمشهر و برخی از چهره‌های زنده آن را گرامی داشته بودند، گروه زیادی از کاربران نیز از نقش «ارتش» در آزادی خرمشهر نوشته و از آن تقدیر کرده بودند. کاربری از ناخدا صمدی یاد کرده و از لزوم توجه به چهره‌هایی که کمتر به آنها پرداخته می‌شود، نوشته بود. کاربری عکسی از تکاوران نیروی دریایی ارتش را منتشر کرده و یاد آنان را گرامی داشته بود و کاربری دیگر نوشته بود: «روز آزادی خرمشهر یادی می‌کنیم از زنده‌یاد تیمسار خلبان منوچهر محققی رکورددار پرواز رزمی با فانتوم از اسطوره‌های دفاع تاریخی ملت ایران در برابر تجاوز ارتش صدام. او در ۱۸۲ حمله هوایی به عراق شرکت داشت».

ممد نبودی ببینی

یکی از شهدای شناخته‌شده‌ که نامش در متن‌های زیادی تکرار شده است، محمد جهان‌آرا بود که هم کاربران ارزشی شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصویرهایی از او و گفتن از رشادت‌هایش یادش را گرامی داشتند و هم کاربران مخالف و حتی برانداز. یکی از متن‌هایی که مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته بود، خاطره ژیلا بنی‌یعقوب از مصاحبه‌‌اش با مادر شهید جهان‌آرا بود. او درباره پسر دیگر این خانواده که سال ۶۷ اعدام شده بود نوشت، پسری که برخلاف سه پسر دیگر هیچ‌وقت نباید از او‌ حرفی زده می‌شد و محمد جهان‌آرا تا وقتی زنده بود برای آزادی‌اش تلاش می‌کرد. نوحه‌ «ممد نبودی» هم مورد توجه بود و برخی همان را بهانه کرده بودند تا نسبت به وضعیت کنونی خرمشهر یا حتی کشور گلایه کنند و بگویند ممد نیستی که ببینی!

شعر و ترانه

ما ایرانیان خیلی وقت‌ها دست به دامن شعر می‌شویم و در یادکرد آزادی خرمشهر هم شعر و ترانه جای خودش را دارد. کاربری این بیت از ترانه‌ای را با هشتگ خرمشهر توییت کرده بود: «پاش بیفته باز دوباره، روی مغربت می‌بارم / ‌باز توی منطقه مین، دست و پامو جا می‌ذارم» و دیگری شعری از رضا براهنی نوشته بود که: «وجب به وجب خمپاره و انگشت به انگشت ترکش. اگر از ماه کسی آهن‌ربای بزرگی به دست می‌گرفت خوزستان می‌چسبید به ماه».

اختلافات سیاسی و سؤال‌های بی‌جواب

هم‌زمان که خرمشهر ریسمانی شده بود تا ایرانیان پراکنده را به سوی توافق درباره موضوعی بکشاند، اما تنوع دیدگاه‌ها و اختلاف‌ها و تضادها نیز از لابه‌لای نوشته‌ها و نوع هشتگ‌گذاری‌ها پیدا بود. برخی از نقش تسلیحات نظامی که پیش از انقلاب خریداری شده بود در دفاع از خرمشهر گفته بودند و برخی دیگر از نقش بسیج مردمی و نقش رهبری در ایجاد همبستگی. یکی نوشته بود: «امروز روز پسران سرزمین من بود / ‌امروز روز برادران باغیرت من بود/ ‌که جان دادند تا دوباره بحرین دیگر / ‌از خاک سرزمینم ایران جدا نشود».

با این حال کاربران دیگری با انتشار تصویرهایی از زنانی که جانشان را فدای آزادی خرمشهر کردند یا اسلحه دست گرفتند و جنگیدند، توجه ما را به حضور زنان در این حماسه جلب کرده بودند. در این میان برخی نیز سؤال‌های بی‌جوابی را که طی این سال‌ها مطرح شده بار دیگر یادآوری کرده‌اند نظیر چگونگی ادامه پیداکردن جنگ بعد از آزادی خرمشهر. یکی از کاربران به خاطرات مرحوم احمد خمینی اشاره کرده است. او در این کتاب نوشته است: «در مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط‌العرب (اروندرود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام‌شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطه‌ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است».

سوم خرداد و یک پیشنهاد

یکی با مقایسه سوم خرداد ۱۳۶۱ و سوم خرداد ۱۲۳۵ به موضوع جالب تاریخی اشاره کرده بود: «برخلاف خرمشهر که به مدد رزمندگان ارتش در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آزاد شد، روز شنبه سوم خرداد ١٢٣٥ سپاهیان محمدشاه که آماده آزادسازی هرات بودند، با اشغال جزیره خارک توسط انگلیسی‌ها و تهدید به حمله نظامی مجبور به عقب‌نشینی شدند». دیگری نوشته بود: «روز ۳ خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، شهری که آماج حملات به خاک ایران بود ولی مردمش نگذاشتن یک وجبش از دست بره» و اضافه کرده بود: «سال‌ها گذشت و هنوز به اون چیزی که حقشه نرسید». و این نوشته کاربری دیگر هم جالب بود: «شیرین‌ترین اتفاق زندگی پدرم تولد فرزندانش، یا ازدواجش با مادرم که عاشقش بوده نیست. شیرین‌ترین اتفاق زندگی او آزادی خرمشهر است. هنوز وقتی جمله «خونین‌شهر، شهر خون آزاد شد» را می‌شنود به پهنای صورت اشک شوق می‌ریزد». آرش رئیسی ضمن انتشار عکسی که در نخستین سطر این گزارش از آن یاد کردیم، پیشنهادی داده بود. نوشته بود: «این پنج تن تنهاترین سرباز هستند؛ سربازانی بی‌نام و بی‌چهره که رفتند و هیچ‌گاه بازنگشتند. رفتند تا تصرف پل خرمشهر توسط ارتش عراق را به تأخیر اندازند و مردم وقت کافی برای تخلیه شهر را داشته باشند. ای کاش برای پاسداشت چنین جانفشانیِ مردمی سوم خرداد را روز دفاع از وطن می‌نامیدیم».

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها