|

درباره زنده‌یاد استاد «حسن ناهید»

بشنو از نی چون حکایت می‌کند

وقتی خبر درگذشت استاد «حسن ناهید»، نوازنده سرشناس نی، در رسانه‌ها منتشر شد، در ابتدا شاید به نظر می‌رسید که فقط یک هنرمند معروف دار فانی را وداع گفته است، اما باید گفت که او گنجینه تکرارناشدنی هنر موسیقی ایران بود؛ کسی که تا سال‌ها نمی‌توان بدیلی برای او متصور شد. حسن ناهید، نوازنده متبحر نی بود. شاید کمتر کسی بداند که او نوازندگی را با شنیدن فراگرفت. در حقیقت نوای نی آسمانی استاد «حسن کسایی» او را به وجد آورد و به اعماق ساز «نی» کشاند. همان‌ سازی که مولانای بزرگ در مطلع مثنوی‌اش این‌گونه یاد می‌کند: «بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند/ کز نیستان تا مرا ببریده‌اند/ در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند/ سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق/ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش/ من به هر جمعیتی نالان شدم/ جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم/ هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من».

بشنو از نی  چون حکایت می‌کند

فرانک آرتا

 

 

وقتی خبر درگذشت استاد «حسن ناهید»، نوازنده سرشناس نی، در رسانه‌ها منتشر شد، در ابتدا شاید به نظر می‌رسید که فقط یک هنرمند معروف دار فانی را وداع گفته است، اما باید گفت که او گنجینه تکرارناشدنی هنر موسیقی ایران بود؛ کسی که تا سال‌ها نمی‌توان بدیلی برای او متصور شد. حسن ناهید، نوازنده متبحر نی بود. شاید کمتر کسی بداند که او نوازندگی را با شنیدن فراگرفت. در حقیقت نوای نی آسمانی استاد «حسن کسایی» او را به وجد آورد و به اعماق ساز «نی» کشاند. همان‌ سازی که مولانای بزرگ در مطلع مثنوی‌اش این‌گونه یاد می‌کند: «بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ از جدایی‌ها شکایت می‌کند/ کز نیستان تا مرا ببریده‌اند/ در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند/ سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق/ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش/ من به هر جمعیتی نالان شدم/ جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم/ هر کسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من».

استاد حسن ناهید به گفته خودش با اینکه هیچ‌وقت افتخار شاگردی استاد کسایی را نداشته، اما از طریق ایشان نوازندگی نی را آموخت و یکی از نوازندگان برجسته این ساز شد. به‌طوری‌که پرده‌های ساز نی را با نت تطبیق داد.

او خود در گفت‌وگویی به این موضوع اشاره کرده بود: «صدای نی استاد بزرگ، حسن کسایی را شنیدم و از همان زمان خیلی به این ساز دلبسته شدم. در آن دوران (سال 32)‌، ساز نی (که امروزه ما به آن نی هفت‌بند می‌گوییم) تنها در اصفهان موجود بود و باید این ساز را از اصفهان تهیه می‌کردم. بالاخره به اصفهان رفتم و نی را خریدم. در زمان خرید دیدم فروشنده آن را مابین دندان‌هایش گذاشت و صدای تقریبا ناصافی هم از آن درآورد. به این ترتیب متوجه شدم که به این شیوه می‌توان صدای ساز را درآورد. با خرید نی به شیراز بازگشتم و در آنجا بدون هیچ استاد و معلمی که مرا در نواختن این ساز راهنمایی کند، با اشتیاق فراوان شروع به تمرین‌های خیلی جدی کردم. البته از سوی خانواده و به‌خصوص پدرم مخالفت‌هایی هم می‌شد؛ چراکه در آن زمان اگر کسی به دنبال موسیقی می‌رفت وجهه خوبی در اجتماع نداشت و به او لقب «مطرب» می‌دادند، اما گوش من بدهکار این حرف‌ها نبود و به‌شدت کار کردم تا اینکه سال 38 در اردویی که میان دانش‌آموزان کشور در رامسر برگزار ‌شد، اول شدم. به دنبال آن با یک گروه دیگر که سازهای دیگری می‌نواختند، به مدت دو ماه به کشورهای اروپایی اعزام شدم. پس از بازگشت به تشویق مازیار پرتو، فیلم‌بردار سینما، به تهران آمدم و خوشبختانه در تهران با یک مرد باطینت به نام مهدی کمالیان، استاد سه‌تار و تار آشنا شدم. ایشان من را به خیلی از استادان آن زمان مثل مرحوم نورعلی‌خان برومند، اصغر بهاری، مرحوم سلیمان‌خان، امیر قاسمی و مرحوم سعدی‌هرمزی آشنا کردند و جلساتی در خدمت این استادان بودم. یک روز ایشان از من پرسیدند شما نت می‌دانید. من گفتم خیر، چون استادی در شیراز نبود که نت یاد بگیرم. گفتند من شما را خدمت استادی می‌برم که امیدوارم قبول کنند. او مرا خدمت استاد حسین دهلوی بردند و بالاخره استاد دهلوی با گرفتاری‌های زیادی که داشتند به خاطر کمالیان و علاقه زیاد خودم حدود دو ماه و نیم الی سه ماه به من درس دادند. پس از سه ماه من را به استاد مرحوم نصرت‌الله گلپایگانی که در آن زمان یک ارکستر بزرگ ایرانی داشت معرفی کردند. من در کنار استادانی همچون ظریف، اسماعیلی و دیگران نی زدم و از آن زمان عضو آن ارکستر شدم. پس از این جریان با استاد پایور آشنا شدم و به ارکستر ایشان و ارکستر کوچکی که به نام استادان داشتند، وارد شدم».

او در ادامه توضیح می‌دهد: «من پس از همکاری با مرحوم گلپایگانی با مرحوم مهدی مفتاح کار کردم تا ای‌که به مرحوم روح‌الله خالقی معرفی و همکاری‌ام را با این هنرمند برجسته آغاز کردم. به‌طوری‌که ایشان وقتی در برنامه پژوهشی سخنرانی داشتند من نیز قطعاتی را اجرا می‌کردم... من با ارکسترهای مختلفی در رادیو همکاری داشتم، اما برای اینکه بتوانم از رادیو دستمزدی بگیرم باید در این رسانه شش الی هفت دقیقه به صورت سولو اثری را ضبط کرده و سپس درخواست استخدام می‌کردم. یادم هست مرحوم خالقی زیر تقاضای استخدام من نوشتند ایشان علاوه بر اینکه نی خوب می‌نوازند نت هم خوب می‌دانند و چون برای اولین‌بار بود که روی یک ساز ایرانی انگشت‌سازی درست کرده بودم، دستمزد من را جلسه‌ای صد تومان در نظر گرفتند و از همان زمان استخدام رادیو شدم».

او درباره تغییراتی که درمورد ساز نی انجام داد در همین گفت‌وگو متذکر شد: «مهم‌ترین کاری که من برای نی کردم، ایجاد انگشت‌گذاری خاص برای این ساز بود؛ چراکه با نی نمی‌توانیم کوک‌های مختلف را اجرا کنیم، در نتیجه باید از نی‌های مختلف در حین اجرا استفاده می‌شد که ملاک اصلی من کوتاه‌ترین نی به نام نی لاکوک است که می‌توان از آن در ارکستر هم استفاده کرد. البته نی یک نت پایین‌تر سل‌کوک و فاکوک است که از هر سه می‌توانیم بهره ببریم. به دنبال این تغییرات به فکرم رسید کلیدی برای نی بگذارم که این کلید دو نت به وسعت اصوات نی اضافه می‌کرد. بعد که استاد دهلوی مرا به استاد ابراهیم قنبری‌مهر معرفی کردند، ایشان هم برای من کلید دیگری گذاشتند، اما دیگر این ساز نی نبود؛ چرا‌که بنده معتقدم خوبی نی به سادگی آن است، هرچند می‌توان با اضافه کردن سوراخ‌ها، کار نوازندگی را راحت‌تر کرد، اما اصل این است که خود نوازنده بتواند با یک سوراخ نی، اصوات مختلف را تولید کند».

او معتقد بود: «نواختن ساز نی مصداق کامل سهل و ممتنع است. ابتدا به دلیل شکل و ساختمانش بسیار ساده به نظر می‌آید، اما در ادامه هر هنرجوی بی‌حوصله‌ای را از خود می‌راند. این ساز پررمز و راز به وسیله انتقال شفاهی تجربیات استاد به شاگرد تا امروز حفظ شده و نوازندگان قابلی را به عالم موسیقی ایران و جهان معرفی کرده است. ساز «نی» ساختمان ساده‌ای دارد، اما نواختن آن بسیار مشکل است».

این هنرمند 27 بهمن 1401 در 79‌سالگی درگذشت.

روحش شاد، یادش گرامی

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها