مستند متفاوت «جَنبَل»
سعيد رشتيان . تهيهکننده مستند
قصههايي مانند قصه «اهل هوا» و باورهايي که در زندگي اهالي جنوب ايران جاري است و از گذشته جايگاه ويژهاي در فرهنگ اين مردم داشته است، بارها در داستانهاي معاصر ايراني نوشته شده و در فيلمهاي مستند و داستاني هم از زاويه سينما روايت شده است؛ روايتهايي گوناگون که هر کدام به نوعي به قصه «اهل هوا» نزديک شدهاند و از ديدگاهي مشاهدهگرانه، داستان باورهاي اين گروه از مردم را توصيف کردهاند. جنبل اما براي مخاطب ايراني که حداقل يک بار شکلي از اين قصه را شنيده است، نقش يک مشاهدهگر صرف را بازي نميکند، بلکه مخاطب را در تجربه خود شريک ميکند. اين فيلم با شکل روايتي که انتخاب کرده است، موفق ميشود تا مخاطب را با شخصيت اصلي فيلم همراه کند و در احوالات و خيالات او رسوخ کند. «جنبل» مخاطب را به گونهاي وارد قصه موسي ميکند که هم از نگاه مردم جزيره او را دنبال کند، هم به عنوان دورترين مخاطب فيلم در پايتخت يا شهرهاي بزرگ، از زاويهاي نو به باورها و فرهنگ اهالي جنوب ايران بنگرد. اين فيلم توانسته با اجتناب از نگاه توريستي به باورهاي قومي و جذابيتهاي اقليمي منطقه، با اين باورها همراه شود و آنها را با روايتي متفاوت زندگي کند. در مجموع «جنبل»، فيلمي تجربي است؛ تجربهاي که بر لبه تيغ واقعيت، خيال و افسانه حرکت ميکند. سازندگان فيلم در ابتدا با مخاطب قراري ميگذارند و او را براي ديدن يک فيلم مستند داستاني، همراه ميکنند؛ قراري که گاهي از آن غافل ميشوند و بر سويه مستند- تجربياش ميلغزند که لزوما نميتواند همه گروه تماشاگران فيلم را با خود همراه کند. مخاطب با شنيدن و ديدن قصه باور و آيينهاي تقريبا فراموششده در جزيره، با موسي همراه ميشود و منتظر پيگيري اين داستان است. قصهاي که گرچه بارها شنيده اما اين بار در فرم و از زاويهاي متفاوت خواهد شنيد. فيلم در نيمه، با ادامه روايت قصه در قالب «ويدئوآرت» و «هنر اجرا» مخاطب را از داستانپردازي صرف دور ميکند. شايد بهتر بود سازندگان فيلم در يک سوي مستند- داستاني يا مستند-تجربي ميايستادند تا ارتباط تماشاگر در بخشهايي از فيلم با ديدن لحظاتي با رويکرد عرفان نظري و در قالب پرفورمنسآرت، با قصه موسي قطع نشود و فضاي فيلم را دوپاره و خدشهدار نکند. از سوي ديگر، کارگردانان فيلم در همين قالب که بهشدت تجربهگراست، باوري را روايت کردهاند که تا امروز بسيار کم در فضاي روايي- سينمايي ما بيان شده است؛ رابطه مردگان و دريا، باوري زيبا و جذاب و در عين حال غريب است که شايد اگر اين فيلم آن را به نمايش نميگذاشت، به زودي و براي هميشه به دست فراموشي سپرده ميشد. فيلم جنبل اين روزها در سينماهاي گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است.
قصههايي مانند قصه «اهل هوا» و باورهايي که در زندگي اهالي جنوب ايران جاري است و از گذشته جايگاه ويژهاي در فرهنگ اين مردم داشته است، بارها در داستانهاي معاصر ايراني نوشته شده و در فيلمهاي مستند و داستاني هم از زاويه سينما روايت شده است؛ روايتهايي گوناگون که هر کدام به نوعي به قصه «اهل هوا» نزديک شدهاند و از ديدگاهي مشاهدهگرانه، داستان باورهاي اين گروه از مردم را توصيف کردهاند. جنبل اما براي مخاطب ايراني که حداقل يک بار شکلي از اين قصه را شنيده است، نقش يک مشاهدهگر صرف را بازي نميکند، بلکه مخاطب را در تجربه خود شريک ميکند. اين فيلم با شکل روايتي که انتخاب کرده است، موفق ميشود تا مخاطب را با شخصيت اصلي فيلم همراه کند و در احوالات و خيالات او رسوخ کند. «جنبل» مخاطب را به گونهاي وارد قصه موسي ميکند که هم از نگاه مردم جزيره او را دنبال کند، هم به عنوان دورترين مخاطب فيلم در پايتخت يا شهرهاي بزرگ، از زاويهاي نو به باورها و فرهنگ اهالي جنوب ايران بنگرد. اين فيلم توانسته با اجتناب از نگاه توريستي به باورهاي قومي و جذابيتهاي اقليمي منطقه، با اين باورها همراه شود و آنها را با روايتي متفاوت زندگي کند. در مجموع «جنبل»، فيلمي تجربي است؛ تجربهاي که بر لبه تيغ واقعيت، خيال و افسانه حرکت ميکند. سازندگان فيلم در ابتدا با مخاطب قراري ميگذارند و او را براي ديدن يک فيلم مستند داستاني، همراه ميکنند؛ قراري که گاهي از آن غافل ميشوند و بر سويه مستند- تجربياش ميلغزند که لزوما نميتواند همه گروه تماشاگران فيلم را با خود همراه کند. مخاطب با شنيدن و ديدن قصه باور و آيينهاي تقريبا فراموششده در جزيره، با موسي همراه ميشود و منتظر پيگيري اين داستان است. قصهاي که گرچه بارها شنيده اما اين بار در فرم و از زاويهاي متفاوت خواهد شنيد. فيلم در نيمه، با ادامه روايت قصه در قالب «ويدئوآرت» و «هنر اجرا» مخاطب را از داستانپردازي صرف دور ميکند. شايد بهتر بود سازندگان فيلم در يک سوي مستند- داستاني يا مستند-تجربي ميايستادند تا ارتباط تماشاگر در بخشهايي از فيلم با ديدن لحظاتي با رويکرد عرفان نظري و در قالب پرفورمنسآرت، با قصه موسي قطع نشود و فضاي فيلم را دوپاره و خدشهدار نکند. از سوي ديگر، کارگردانان فيلم در همين قالب که بهشدت تجربهگراست، باوري را روايت کردهاند که تا امروز بسيار کم در فضاي روايي- سينمايي ما بيان شده است؛ رابطه مردگان و دريا، باوري زيبا و جذاب و در عين حال غريب است که شايد اگر اين فيلم آن را به نمايش نميگذاشت، به زودي و براي هميشه به دست فراموشي سپرده ميشد. فيلم جنبل اين روزها در سينماهاي گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است.