|

فروپاشی خانواده یا دگردیسی جامعه

آنچه امروز به عنوان «آمار بالای طلاق» و «شیوع روابط خارج از چارچوب» قابل مشاهده است، نشانه‌های سطحی یک زلزله در عمق ساختارهای روانی و اجتماعی است. برای تحلیل این پدیده، باید از دوگانه ساده‌انگارانه خوب یا بد فراتر رفت. این تحول را باید به عنوان یک دگردیسی درک کرد، نه صرفا یک فروپاشی یا تغییر خطی.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

آنچه امروز به عنوان «آمار بالای طلاق» و «شیوع روابط خارج از چارچوب» قابل مشاهده است، نشانه‌های سطحی یک زلزله در عمق ساختارهای روانی و اجتماعی است. برای تحلیل این پدیده، باید از دوگانه ساده‌انگارانه خوب یا بد فراتر رفت. این تحول را باید به عنوان یک دگردیسی درک کرد، نه صرفا یک فروپاشی یا تغییر خطی.

از دیدگاه جامعه‌شناختی، نهاد خانواده سنتی (هسته‌ای، با والدین بیولوژیک) بیش از هر چیز  یک ساختار کارکردی بود که نیازهای جامعه صنعتی و پیشاصنعتی را پاسخ می‌داد. خانواده سنتی نهادی بود برای تولید مثل و تربیت نیروی کار، انتقال دارایی و میراث (که نیاز به اطمینان از والدین بیولوژیک داشت)، تقسیم جنسیتی کار (مرد نان‌آور، زن خانه‌دار) و کنترل اجتماعی و تنظیم روابط جنسی. از نیمه دوم قرن بیستم به این سو، این الگوی سنتی با چالش‌های جدی مواجه شده است. پیشرفت علم و فناوری، گسترش آموزش عالی، توسعه ارتباطات و رسانه‌ها، حضور فعال‌تر زنان در عرصه عمومی و کسب استقلال مالی آنان و سیستم‌های رفاهی دولتی، بسیاری از این کارکردها را غیرضروری یا تضعیف کرده است. وقتی زنان بتوانند خود درآمد داشته باشند، وقتی دولت از سالمندان مراقبت کند، وقتی تولیدمثل به یک «انتخاب» تبدیل شود، ضرورت ساختاری خانواده سنتی به شدت کاهش می‌یابد.

جهانی‌شدن و توسعه ارتباطات، باعث آشنایی با الگوهای متنوعی از زندگی شده است. فرد در تهران یا بغداد می‌بیند که در اسکاندیناوی خانواده‌های تک‌والدینی یا زندگی مجردیِ توأم با رضایت، الگوهای پذیرفته‌شده و قابل احترامی هستند. این انحصارزدایی از الگوی خانواده سنتی، به افراد حق انتخاب می‌دهد. این یک «تغییر انگاره» اجتماعی است، از جامعه‌ای که شکل رابطه را دیکته می‌کند به فردی که شکل رابطه خود را بر اساس خواسته‌های درونی برمی‌گزیند.

در گذشته، زندگی تا حد زیادی از پیش تعیین شده بود (ازدواج با کسی از همان طبقه و قومیت، فرزندآوری و...) امروز، زندگی به یک پرسشگری و کندوکاو مداوم تبدیل شده است؛ یعنی فرد باید دائما دست به انتخاب بزند، مسیر خود را بسازد و مسئولیت موفقیت یا شکست آن را نیز به تنهایی به دوش کشد. طلاق دیگر نشانه شکست نیست، بلکه نشانه این است که افراد حاضر نیستند در یک رابطه ناکارآمد بمانند، زیرا جایگزین‌های دیگری، از جمله تنهاییِ توأم با عزت نفس را پیش‌روی خود می‌بینند. یک موضع اخلاقی فراگیر مستلزم احترام به انتخاب‌های زندگی افراد، بدون آسیب به دیگران است. خانواده سنتی یا خانواده تک‌والدی هرکدام می‌توانند بستری برای رشد عاطفی یا بالعکس، زمینه‌ساز آسیب باشند. آنچه تعیین‌کننده است، کیفیت روابط انسانی در درون آن ساختارهاست.

از نگاه روان‌شناسی، این تحول به فردیت و سلسله‌مراتب نیازها مربوط می‌شود. بر اساس هرم مازلو، زمانی ازدواج، بیشتر برای پاسخ‌گویی به نیازهای ایمنی و تعلق بود (امنیت اقتصادی، حمایت در برابر دنیای خصم، پرورش فرزند)، امروزه برای بسیاری، اولویت رابطه پاسخ‌گویی به نیازهای سطوح بالاتر است؛ عشق و تعلقِ مبتنی بر فهم متقابل، احترام و خودشکوفایی. فرد امروزی از خود می‌پرسد: آیا این رابطه به من کمک می‌کند تا به نسخه بهتری از خودم تبدیل شوم؟ وقتی پاسخ منفی است، انگیزه کمی برای ماندن وجود دارد، حتی اگر امنیت پایه برقرار باشد. مردم امروز بیشتر با مفاهیمی مانند «خشونت عاطفی»، «نارسیسیسم» و «تروما» آشنا هستند. آنها کمتر تمایل دارند به نام «ثبات خانواده» بر این الگوهای مخرب مهر تأیید بزنند.

فلسفه خانواده امروز باید توازن «خودتحققی بزرگسالان» و «خیر کودک» را بازتعریف کند. شواهد فراوان نشان می‌دهند کیفیت رابطه‌ والدین از «فرم خانواده» برای پیامدهای رشدی کودک مهم‌تر است؛ کودک در محیط کم‌تعامل یا پرتنش آسیب می‌بیند، چه زیر یک سقف به‌ظاهر «کامل»، چه در خانواده‌ بازترکیب‌شده. بنابراین مسئولیت مراقبتی، محور اخلاق جدید است.

در روابط امروزی «امنیت» ناشی از اجبار و ساختارهای بسته در حال محوشدن است. این می‌تواند برای بسیاری اضطراب‌آور باشد. اما از نگاه تکاملی این به معنای نابودی «ثبات» نیست، بلکه به معنای بازتعریف آن است. ثبات آینده نه بر پایه قفل و زنجیرهای اجتماعی، بلکه بر پایه مهارت‌های ارتباطی، بلوغ عاطفی، تفاهم داوطلبانه و پیمان‌های درونی بنا خواهد شد. آنچه در حال وقوع است، نه یک فروپاشی ساده و نه یک تغییر خطی رو به جلو، بلکه یک گذار پیچیده است.

باید به دنبال تعریفی نوین از «تعهد» بود که نه بر اساس اجبار اجتماعی، که بر اساس انتخاب آزادانه، مسئولیت‌پذیری در قبال دیگری و سرمایه‌گذاری عاطفی استوار باشد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.