|

یک سال پس از اسد، سوری‌ها نگران چه هستند؟

از زخم‌های کهنه هنوز خون می‌چکد

سوری‌ها نیاز دارند از نو برای زندگی مبتنی بر عواطف و روحیات انسانی، همزیستی و پذیرش دیگری برنامه‌ریزی کنند. یک سال پس از سقوط حکومت اسد، جامعه پاره‌پاره سوریه، کماکان با مشکل تحمل‌نکردن دیگری روبه‌‌روست. جامعه مدنی سوریه که در سال‌های حکومت خانواده اسد‌ از هم پاشیده، در تبعید و قدرت از دست داده به نظر می‌رسید، وظایف خطیری را بر دوش دارد. آنها نیاز دارند‌ سوری‌ها را وادار کنند به دور از ترس، خواسته‌ها و نگرانی‌ها و نیازهای خود را در فضایی خالی از وحشت به زبان آورند. همچنین بازسازی اعتماد ازدست‌رفته میان سوری‌ها حتی بیش از بازسازی زیرساخت‌ها و اقتصاد اهمیت دارد.

از زخم‌های کهنه هنوز خون می‌چکد
مهسا مژدهی روزنامه‌نگار

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 سوری‌ها نیاز دارند از نو برای زندگی مبتنی بر عواطف و روحیات انسانی، همزیستی و پذیرش دیگری برنامه‌ریزی کنند. یک سال پس از سقوط حکومت اسد، جامعه پاره‌پاره سوریه، کماکان با مشکل تحمل‌نکردن دیگری روبه‌‌روست. جامعه مدنی سوریه که در سال‌های حکومت خانواده اسد‌ از هم پاشیده، در تبعید و قدرت از دست داده به نظر می‌رسید، وظایف خطیری را بر دوش دارد. آنها نیاز دارند‌ سوری‌ها را وادار کنند به دور از ترس، خواسته‌ها و نگرانی‌ها و نیازهای خود را در فضایی خالی از وحشت به زبان آورند. همچنین بازسازی اعتماد ازدست‌رفته میان سوری‌ها حتی بیش از بازسازی زیرساخت‌ها و اقتصاد اهمیت دارد.

کینه‌های قدیمی پابرجا مانده‌اند

سوری‌ها طی سال‌های حکومت حافظ و بشار اسد و سپس در سال‌های جنگ داخلی، زخم‌های عمیقی برداشته‌اند. بخشی از این زخم‌ها ناشی از اقدامات دولت علیه مخالفان و دگراندیشان و برخی دیگر ناشی از اقدامات سوری‌ها علیه یکدیگر است. در چنین فضایی، عدالت انتقالی گم‌شده‌ای واقعی است.

کماکان در بخش‌هایی از سوریه، خبرها نشان از انتقام‌جویی‌های شخصی شهروندان از یکدیگر دارد. بسیاری از مجرمان از کشور گریخته یا همین حالا جذب دولت جدید شده‌اند. تعداد بالایی از سوری‌ها که خانه و خانواده و عزیزان‌شان را به نحوی در سال‌های حکومت اسد از دست داده‌اند، تصور می‌کنند هرگز نمی‌توانند مجرمان را پشت میله‌های زندان ببینند. ناامیدی از برقراری عدالت از سوی دولتی که هم‌وغم خود را بر دریافت کمک‌های خارجی گذاشته، چرخه خشونت در سوریه را فعال نگه داشته است. اما نگرانی‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود.

دولت سوریه شورایی برای «صلح مدنی» و نهادی برای نظارت بر عدالت انتقالی تشکیل داده است. وظایف پیش‌روی این نهادها شامل بازپس‌گیری اموال مصادره‌شده، اجرای عدالت برای جنایات جنگ داخلی و درعین‌حال حفظ انسجام اجتماعی می‌شود. چنین وظایفی برای حکومتی که با اقتصاد فروپاشیده، فقر و زیرساخت‌های متلاشی‌شده روبه‌روست، بیش از اندازه عظیم و حتی غیرممکن به نظر می‌آیند.

همراه با ایده عدالت همواره کسانی هستند که می‌پرسند اگر پس از هر سقوط، دست‌اندرکاران پیشین محاکمه شده و مورد مجازات قرار بگیرند، آیا چرخه خشونت هر بار قربانیان تازه‌ای پیدا نمی‌کند؟

احساس تعلق؛ گم‌شده دیرین

برای اقلیت‌ها در سوریه، اوضاع وخیم‌تر از دیگران است. آنها به دلیل تبعیض‌های مداوم، خود را جدا از دیگران دانسته و احساس تعلق را از دست داده‌اند. چهار روز کشتار به دست نیروهای دولتی الشرع و دیگر گروه‌های مسلح علیه غیرنظامیان عمدتا علوی در سواحل سوریه در ماه مارس و ادامه قتل‌ها پس از آن، این اقلیت مذهبی را در وضعیت ترس و وحشت مداوم قرار داده است.

کشتار دیگری در ماه جولای، که در آن نیروهای امنیتی دولت و عناصر قبیله‌ای غیرنظامیان دروزی را در استان جنوبی السویدا کشتند، اقلیت‌های مذهبی و قومی را بیش‌ازپیش نگران کرده است. از زمان این کشتارها، السویدا تقریبا خود را به‌ طور کامل از بقیه کشور جداشده می‌داند و مردم این استان مواضع خود را علیه دمشق سخت‌تر کرده و گرد رهبر تندرو دروزی، حکمت الهجری، که خواستار خودمختاری است، جمع شده‌اند. در مناطق دروزی‌نشین، تعداد زیادی از شهروندان به دلیل ترس، حالا با سلاح در خیابان‌ها رفت‌وآمد می‌کنند و به صورت مداوم در انتظار تکرار فاجعه‌اند.

اما مسئله اصلی این است که گروه‌های علوی و دروزی و حتی بخشی از مسیحیان، در دوران حکومت اسد، از نزدیکی با این خانواده سود برده بودند. اکثریت سنی‌مذهب در سوریه که طی‌ دهه‌ها خود را نادیده گرفته شده و در معرض خشونت می‌دیدند، حالا فرصتی پیدا کرده‌اند تا بر زخم‌های قدیمی مرهم گذاشته و شاید انتقام روزهای پیشین را از دیگری بگیرند. در چنین شرایطی دیگری‌سازی به‌سختی متوقف می‌شود.

ثبات در سوریه فقط از راه پذیرش دیگری به دست می‌آید. کشوری که سال‌ها تبعیض قومیتی و مذهبی را تجربه کرده و از نظر جغرافیایی و معماری، گروه‌های متفاوت به صورت دائم از دیگری جدا بوده‌اند، حالا نیازمند بازسازی کامل تمام ساختار پیشین است. در ساختار بعدی، سوری‌ها باید به هر شهروندی اجازه بدهند تا خودش بوده و از حقوق برابری با دیگری برخوردار باشد. ایده برابری، در سوریه فقط اقتصادی نیست. کوتاه‌کردن دست اقلیت‌ها از سیاست یک کشور می‌تواند فجایعی مانند جنگ داخلی پیشین را رقم بزند.

دموکراسی؛ قطعه گم‌شده پازل

کریستین امانپور، مجری مشهور سی‌‌ان‌ان که به‌تازگی در دوحه گفت‌وگویی با احمد الشرع داشت، او را مردی توصیف کرد که به آداب برقراری ارتباط با دیگران مسلح است. این همان نقطه ضعفی است که بشار اسد سال‌ها از آن رنج می‌برد. احمد الشرع این روزها مردی است که در آمریکا و اروپا مورد استقبال قرار می‌گیرد، با رئیس‌ سیا دور یک میز نشسته یا بسکتبال بازی می‌کند و تصاویرش حین بازی بیلیارد نشان می‌دهد خودش را برای آینده به‌خوبی آماده کرده است. با همه اینها، برای سوری‌های خواهان دموکراسی، نمایش مرد کاریزماتیک قدرتمند، دردی را دوا نمی‌کند.

فعالان جامعه مدنی هشدار می‌دهند در سوریه جدید، نشانی پررنگ از دموکراسی دیده نمی‌شود. در حقیقت مطالبه ۱۴ساله دموکراسی‌خواهان، حالا حتی با وجود تحولات فراوان، برآورده نشده است. قانون اساسی جدید اختیارات گسترده‌ای به رئیس‌جمهور داده و انتخابات پارلمانی بدون رأی‌گیری عمومی برگزار شده است. کمیته‌هایی دوسوم نمایندگان را انتخاب کردند و رئیس‌جمهور یک‌سوم باقی‌مانده را منصوب کرده است. فعالان همچنین از اداره جدید امور سیاسی شکایت دارند؛ نهادی مبهم که ساختمان‌های حزب بعث سابق را در سراسر کشور در اختیار گرفته و به نظر می‌رسد مانند یک دستگاه امنیتی سیاسی جدید عمل می‌کند. گفته می‌شود در هر شهر، نیروهای محلی با توجه به سلیقه خود عمل کرده و در بسیاری نقاط دیگران را به دلایل امنیتی تحت فشار قرار می‌دهند. حاکمان جدید سوریه در یک سال گذشته مسئله دموکراسی را پشت گوش انداخته‌اند. در‌واقع آنها از اینکه بسیاری از سوری‌ها در سال‌های جنگ داخلی مدارک هویتی خود را از دست داده‌اند و در برخی از مناطق امکان رأی‌گیری وجود ندارد، بخش بزرگی از شهروندان را از دایره رأی‌دهندگان خارج کردند. شواهد نشان می‌دهد هرچند قانون اساسی جدید در حال تدوین است، بسیاری از شهروندان آزادی بیشتری در مقایسه با سال‌های حکومت اسدها احساس می‌کنند و گاه به گاه در دمشق تجمعات اعتراضی ملایمی برگزار می‌شود، اما دموکراتیزه‌شدن سوریه، کماکان دور از دسترس به‌ نظر می‌رسد و اپوزیسیون پراکنده و غیرمؤثر این کشور هم نمی‌تواند روند را سرعت بخشد.

پروژه ناقص ملت‌سازی

اکثر کشورهای برآمده از امپراتوری عثمانی، از‌جمله سوریه در روند ملت‌سازی با مشکلات فراوانی روبه‌رو شده‌اند و همین امر باعث شکنندگی آنها در یک قرن گذشته بوده است. اوج این بحران زمان جنگ داخلی در سوریه به چشم آمد. از اساس سرزمین شام به شکل پیشین پس از حضور استعمارگران، با شمایل قبلی خداحافظی کرد و خود را در مسیر تازه‌ای یافت. در این مسیر، ملت‌سازی نه‌تنها به امری فراموش‌شده تبدیل شد، بلکه تمام ارکان اجتماعی و سیاسی علیه آن شکل گرفت. سوریه امروز، پس از یک جنگ داخلی ویرانگر و سپس سقوط یک حکومت با سابقه 50ساله، نیاز به طراحی سیاست‌هایی دارد که به بازتعریف گذشته پرداخته و با کمک جامعه مدنی، روشنفکران، معماران و هنرمندان از گذشته خونین خود عبور کند. مروه الصابونی، معمار سوری که شهرتی جهانی دارد، در سال ۲۰۱۶ در گفت‌وگویی پرده از ضرورت همزیستی مسالمت‌آمیز در کشورش برداشت. در آن زمان، به نظر می‌رسید شدت جنگ در سوریه کمتر شده و بسیاری از شهروندان خود را برای آینده‌ای متفاوت آماده می‌کردند. الصابونی معتقد است استعمارگران در زمان ورود به سرزمین شام، در اولین مرحله شهرها را که پیش‌از‌این با الگوی همزیستی مسالمت‌آمیز ساخته شده بودند، ویران کرده و آنها را از نو به شیوه شهرهای مدرن بازسازی کردند. این شیوه که با سبک زندگی سوری و تنوع جمعیتی و قومی آن همخوانی نداشت، بعدها تبدیل به پاشنه‌آشیل کشور شد. به اعتقاد الصابونی،‌ آنچه طی سال‌ها برای سوریه ویرانی به بار آورد، تحمل‌نکردن دیگری بود. ساختمان‌های بتونی بلند و زاغه‌ها در اغلب شهرها و محله‌ها شهروندان را تقسیم کرده و مانع دسترسی آنها به دیگرانی می‌شد که از نظر اقتصادی، قومی یا مذهبی متفاوت بودند. در حقیقت شهرهای سوریه بر‌اساس تقابل گروه‌ها با یکدیگر طراحی شده بودند و این فاجعه فقط زمانی خودش را نشان داد که میلیون‌ها نفر از شهروندان در سال‌های جنگ داخلی آواره شده‌ و صدها هزار نفر جان خود را از دست دادند و از بسیاری از شهرها فقط ویرانه برجا ماند.

گسل‌های تاریخی فعال شده‌اند

جناح‌های متخاصم هنوز برای یکدیگر شاخ‌ و شانه می‌کشند و با وجود تلاش‌های پراکنده جامعه مدنی، سوری‌ها فرسنگ‌ها با رسیدن به گفتمانی مشترک فاصله دارند. آنها در حال بازتعریف ریشه‌ای‌ترین تعاریف‌اند. پرسش اساسی برای شهروندان این است که سوریه چیست و سوری‌ها کیستند؟ اینها سؤالاتی است که گروهی از آنها همین امروز از خود می‌ پرسند و تلاش دارند پاسخی صادقانه به آن بدهند.

رواداری و یافتن ریشه‌های مشترک برای رسیدن به یک نقطه اساسی، همان چیزی است که سوری‌ها ناچارند برای پیداکردنش به آثار نویسندگان و روشنفکران تبعیدی و منزوی‌شده در دهه‌های گذشته رجوع کنند و از میان خطوط آنها،‌ بحث‌های جمعی و تلاش‌های فردی راهی برای پرکردن گسل‌های فعال‌شده بیابند. حالا که مخالفت با اسد به‌ عنوان فصل مشترک مردم کنار رفته، چه چیزی باید سوریه را  پابرجا نگه دارد؟

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.