مادرِ پسر بودن:
ریشهای فرهنگی برای زنان علیه زنان
در تاریخ و سنت ما رسوم زیادی وجود دارد که زن را برای پسرآوری تربیت میکنند. در مقابل، مادر یک دختر، یعنی زنی که فرزند یا فرزندان دختر دارد، از توجه کمتری برخوردار است. برای صاحب پسر شدن مراسمات آیینی عجیبی وجود دارد. فیالمثل در کردستان شال قرمزی بر کمر عروس میبندند و این نمادی برای پسردار شدن است، یا در لرستان نوزاد پسری در بغل عروس میگذارند تا صاحب پسر شود. در خردهفرهنگهای تهرانی، عروس باید روی سکههای طلا قدم بگذارد، چراکه سکه نمادی از پسردار شدن است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
مینا رادمنش-پژوهشگر و نویسنده: در تاریخ و سنت ما رسوم زیادی وجود دارد که زن را برای پسرآوری تربیت میکنند. در مقابل، مادر یک دختر، یعنی زنی که فرزند یا فرزندان دختر دارد، از توجه کمتری برخوردار است. برای صاحب پسر شدن مراسمات آیینی عجیبی وجود دارد. فیالمثل در کردستان شال قرمزی بر کمر عروس میبندند و این نمادی برای پسردار شدن است، یا در لرستان نوزاد پسری در بغل عروس میگذارند تا صاحب پسر شود. در خردهفرهنگهای تهرانی، عروس باید روی سکههای طلا قدم بگذارد، چراکه سکه نمادی از پسردار شدن است. چنین آیینهایی در شهرهای مختلف ایران هریک به طرقی اجرا میشود. این تأکید تنها به مراسم عروسی محدود نمیشود؛ در زندگی روزمره هم ادامه دارد. هنوز در بسیاری از مناطق اولین سؤال پس از زایمان «پسر بود یا دختر؟» است و سیل تبریکها برای پسر چند برابر میشود. در دعاهای مادربزرگها برای عروس تقریبا همیشه عبارت «خدا بهش پسر بده» شنیده میشود. اگر زنی چند دختر پشت سر هم بیاورد، اغلب به او میگویند «نگران نباش، بعدی حتما پسر است». در آگهیهای ترحیم قدیمیتر هم اگر متوفی مادر چند پسر بود، نام پسران را با خط درشت مینوشتند و از متوفی بهعنوان مادر پسران... یاد میکردند. اما مادر دختر معمولا فقط با نام خودش یاد میشد.
این مطالبه در بعضی سنتها گاه به قدری با تعصب آمیخته میشد که متولدنشدن فرزند پسر بهانهای برای فشار روی مرد و حتی ازدواج مجدد او میشد.
بهاینترتیب جامعه به تبعیت از یک پیشفرض تاریخی، بسیاری از زنان را مؤکدانه برای داشتن فرزند پسر تربیت میکند. به گفته رئیس انجمن مامایی تهران: پسردارشدن فقط دغدغه زنهای باردار نیست؛ بین مردانی که همراه همسرانشان به مطب میآیند، هم دغدغهها درباره جنسیت بچههایشان کم نیست؛ از بسیاری پدران شنیده میشود که: «اگر بچهمان پسر شود، کمتر نگران آیندهاش میشویم. اینکه با چه کسی ازدواج کند یا اینکه اگر طلاق گرفت، در جامعه اذیت نمیشود». بسیار دیدهایم بعد از رسانهایشدن خبری که در آن مردی به زنی آسیب رسانده، مواجهه بخشی از جامعه گاهی عجیب و غیرقابل درک است. در وجه عمومی ماجرا، معمولا گروهی از زنان دفاعی بیچونوچرا از مرد میکنند و همچنین به تحقیر روایت زن میپردازند. اغلب این دوگانگی که سالهاست با عنوان «زنان علیه زنان» شناخته میشود، ما را درگیر این پرسش میکند که چرا؟ یکی از پاسخهای احتمالی به این پرسش همین است که بسیاری از زنان از کودکی با نقش نمادین مادر یک پسر بزرگ شدهاند، و آنقدر در نقش مادرانگیشان فرورفتهاند که در برخی موارد واکنشی جز دفاع ناخودآگاه و گاهی چشمپوشی از خطاهای یک مرد از آنها سر نمیزند. هرگونه تأمل و شکی، برای بعضیها فروریختن انگاره
«مادر یک پسر» است.
وقتی زنی اینطور تربیت شود، دفاع از یک مرد -با وجود اینکه آن مرد خطای سنگینی کرده باشد- ناخودآگاه بهمثابه دفاع از هویت خودش است؛ چون اگر آن مرد را محکوم کند، انگار پذیرفته که «پسر من» هم ممکن است همین کار را بکند، و این «پذیرش» ارزشهایی را که هویت او به آنها وابسته است، تهدید میکند. بسیاری از زنها حتی اگر خودشان هرگز مادر نشوند، نمیخواهند و نمیتوانند از نقش نمادین مادر یک پسر دست بکشند؛ بنابراین گروهی از زنها در مقابل خطاهای یک مرد، حتی یک مرد غریبه، ناخودآگاه در نقش نمادین مادر فرومیروند، آنها به طور سیستماتیک درباره اشتباهات و آسیبهایی که از جانب مردان و به طور کلی ساختارهای مردسالار دریافت میکنند، با عیبپوشی، بخشایش و همدلی عمل میکنند. در مقابل اگر عین آن اشتباه (یا حتی خیلی کمتر) از یک زن سر بزند، بدون ذرهای همدلی، بدون احساس مسئولیت و وجدان با آن زن مواجه میشوند. جامعه، سنت، عقاید موروثی و بسیاری عوامل دیگر در این زمینه همدلی را دستکاری کرده و وقتی آن را قابل دسترسی میکند که پای مادرانگی برای یک پسر در میان باشد. در غیراینصورت همدلی عمیق و واقعی با روایت یک زن، همیشه با قضاوت، اکراه و تردیدهای انفعالآمیز همراه است.
عشق زن، ایثار و تغزل روحی او همه باید با نقش ویژه «مادر یک پسر» همپوشانی داشته باشد. بههمینخاطر رفتارهای سنتی و غریزی برخی زنان در مواجهه با یک مرد، شرم محافظهکارانه مادری است که میکوشد دائما سازگاری خود را به اشکال مختلف از طریق عشق و وفاداری شدید نشان دهد. در مقابل کمتر نقش و مقامی غیرحاشیهای برای مادر یک دختر در نظر گرفته شده است. به همین دلیل است که مادر یک دختر، اغلب با خودتحقیری و با تربیتی شرممحور، میکوشد دختر خود را برای مادر شدن یک پسر آماده کند. این چرخه هنوز در فرهنگ عامه مردم جایگاه ویژهای دارد، بنابراین در مواجهه با چرایی رأفت رقیق بعضی زنان در مقابل خطاکاری مردان، و درعینحال میل به قضاوت یک زن، شاید بتوان این پاسخ را در نظر گرفت که آنها هنوز نتوانستهاند هویت و ارزش خود را از مادرانگی برای یک پسر، جدا کنند.
مفهوم «زنان علیه زنان» اغلب ناشی از یک ترس نهادینهشده و موروثی است، و تا زمانی که ارزش و احترام یک زن در فرهنگ عامه عمدتا به «مادر یک پسر بودن» وابسته باشد، چرخه قضاوتهای دوگانه و دفاعیات یکطرفه ادامه خواهد داشت؛ بنابراین تأملی مسئولیتمند در ریشههای فرهنگی این مسئله، میتواند بهمثابه راهی باشد برای تقویت همدلی و احترام واقعی میان زنان و مردان و ساختن جامعهای متوازنتر.
پاورقی/منابع:
- «ترجیح جنسی و نقش نگرشهای جنسیتی در شکلگیری آن»، انجمن جمعیتشناسی ایران
- گفتوگو با ناهید خداکرمی، رئیس انجمن مامایی تهران، ۱۳۹۷/ خبرگزاری انصافنیوز (درمورد ترجیحات جنسیتی در بارداری)
- مشاهدات میدانی نگارنده طی سالهای اخیر
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.