تهرانِ آینده از تراکم فیزیکی تا تراکم دانایی
تهران در آستانه تغییری تاریخی است؛ شهری که در هر کیلومتر مربع آن هزاران نفر زندگی میکنند، اما میان ذهنها و نهادها فاصلهای بزرگ وجود دارد. اگر مسیر توسعه از ساختوساز به سمت یادگیری و دانایی تغییر نکند، فشردگی کالبدی جای خود را به فرسودگی نهادی خواهد داد. تهران امروز بیش از هر زمان دیگری فشرده است؛

به گزارش گروه رسانهای شرق،
عابدین سالاری اسکر-دکتری اقتصاد گرایش بخش عمومی: تهران در آستانه تغییری تاریخی است؛ شهری که در هر کیلومتر مربع آن هزاران نفر زندگی میکنند، اما میان ذهنها و نهادها فاصلهای بزرگ وجود دارد. اگر مسیر توسعه از ساختوساز به سمت یادگیری و دانایی تغییر نکند، فشردگی کالبدی جای خود را به فرسودگی نهادی خواهد داد. تهران امروز بیش از هر زمان دیگری فشرده است؛ شهری که در هر کیلومتر مربع آن هزاران نفر زندگی، کار و حرکت میکنند. اما در پس این فشردگی کالبدی، نوعی خلأ دانشی نهفته است: ذهنها، نهادها و دادهها در کنار هم هستند، اما به هم متصل نیستند. نتیجه، شهری است که در ظاهر میجوشد اما در عمق، جریان یادگیری و تبادل دانایی در آن کند شده است. در دهههای گذشته، توسعه تهران عمدتا بر محور ساختوساز، پروژههای عمرانی و فروش تراکم متمرکز بوده است، اما بهتدریج روشن شده که این مسیر، اگرچه شهر را بزرگتر کرده، الزاما آن را هوشمندتر، عادلانهتر یا کاراتر نکرده است.
اکنون پرسش کلیدی برای اداره تهران این است: آیا زمان آن نرسیده که مفهوم «تراکم» از معنای «کالبدی» به معنای «دانشی» تغییر کند؟
تهران در آستانه تغییر ریل
تجربه جهانی نشان میدهد شهرهای موفق قرن بیستویکم نه الزاما پرجمعیتتر، بلکه باهوشتر و متصلتر هستند. در این شهرها، عامل اصلی بهرهوری فقط زمین یا سرمایه فیزیکی نیست، بلکه کیفیت تعامل انسانی و ظرفیت گردش آزاد دادههاست. به تعبیر اقتصاددانان شهری، دانایی کالایی عمومی است: هرچه بیشتر به اشتراک گذاشته شود، ارزشمندتر میشود.
تهران نیز در آستانه چنین تغییری قرار دارد. رشد کالبدی شهر به نقطه اشباع رسیده و زیرساختها در مرز ازدحاماند، اما همزمان ظرفیتهای دانشی تازهای در حال شکلگیری است:
شبکه دانشگاهها، مراکز پژوهشی، شرکتهای فناور و نهادهای مدنی که اگر به هم متصل شوند، میتوانند اکوسیستمی از نوآوری و تصمیمسازی علمی بسازند.
آینده تهران نه در افزایش تراکم ساختمانی، بلکه در افزایش تراکم دانایی رقم میخورد؛ یعنی توان شهر برای تبدیل نزدیکی ذهنها به ایده، دانش و نوآوری.
فشردگی کالبدی، پراکندگی دانشی
مطالعات مقدماتی نشان میدهد تهران از نظر فیزیکی متراکم، اما از نظر دانشی پراکنده است. دانشگاهها و مراکز پژوهشی در محورهای مرکزی و شمالی شهر متمرکزند، ولی ارتباط مؤثری میان آنها و نهادهای اجرایی و اجتماعی برقرار نیست. دادههای شهری نیز یا در دسترس نیستند یا در قالبهایی منتشر میشوند که برای تحلیل و تصمیمسازی قابل استفاده نیستند. در نتیجه، برای چندین دهه تصمیمهای کلانشهر نه بر شواهد، بلکه بر برداشتهای موردی و سلیقهای تکیه داشته است.
در چنین شرایطی، شهر بهجای یک «شبکه یادگیرنده»، به مجموعهای از جزایر اطلاعاتی تبدیل شده است:
هر نهاد دادههای خود را نگه میدارد، هر سازمان مسئله را از منظر خود میبیند و هیچ تصویر کلان و مشترکی از واقعیت شهری شکل نمیگیرد.
از پروژهمحوری به دانشمحوری
اداره کلانشهری چون تهران در این مرحله، نیازمند جهشی مفهومی است: عبور از منطق پروژه به منطق دانش. در منطق پروژه، موفقیت با تعداد طرحها و حجم سرمایهگذاری سنجیده میشود، اما در منطق دانش، معیار اصلی، میزان یادگیری جمعی و تصمیمگیری مبتنی بر داده است. تغییر ریل اداره شهر یعنی گذار از «ساختن برای حل مسئله» به «فهمیدن برای تصمیم بهتر».
در جهان امروز، مفهوم حکمرانی شهری دیگر صرفا مدیریتی نیست، دانشی است. شهرهایی چون سئول، سنگاپور و بارسلونا با ایجاد شبکههای داده باز، ائتلافهای میان دانشگاه و دولتشهری و سنجش تراکم دانشی محلهها توانستهاند هزینههای اداره شهر را کاهش و سطح اعتماد عمومی را افزایش دهند. تهران نیز میتواند در همین مسیر حرکت کند؛ به شرط آنکه از «شهر فیزیکی» به «شهر دانا» گذر کند.
پنج گام برای شهر دانا
گذار به حکمرانی دانشی نیازمند پنج اقدام راهبردی است که فراتر از ساختارهای نهادی موجود، به تغییر در شیوه تفکر و تعامل میان بازیگران شهری مربوط میشود:
1- شفافسازی و دسترسی آزاد به دادههای شهری
دادههای شهر باید مانند هوای شهر، قابل تنفس و در دسترس همگان باشند. ایجاد پلتفرم داده باز شهری با استانداردهای جهانی، پایه شفافیت، اعتماد و یادگیری نهادی است.
2- ائتلاف میان دانش و تصمیم
اداره شهر نیازمند پیوند پایدار میان دانشگاهها، نهادهای پژوهشی، بخش خصوصی و مدیران شهری است؛ ائتلافی که تصمیمها را بر پایه شواهد و تحلیل جمعی بگیرد نه برداشت فردی.
3- سنجش و پایش تراکم دانایی
طراحی شاخصهایی برای اندازهگیری میزان تبادل دانش، نوآوری و همکاری میان مناطق شهری میتواند نشان دهد کدام بخش شهر در مسیر یادگیری است و کدام دچار انزوا.
4- جهش به سوی شهر یادگیرنده و دادهمحور
زیرساختهای دیجیتال، از مترو تا مدیریت پسماند، باید با دادههای بلادرنگ تغذیه شوند تا تصمیمسازی شهری از واکنش به پیشبینی تغییر کند.
5- گسترش فرهنگ اشتراک دانش و نوآوری شهری
بدون فرهنگ همکاری و اعتماد متقابل میان مدیران، کارشناسان، دانشگاهیان و شهروندان، هیچ شبکه دانشی پایداری شکل نمیگیرد. شهر یادگیرنده یعنی شهری که مردمش به اشتراک ایدهها به اندازهٔ اشتراک خیابانها باور دارند.
تهرانِ دانا، ایرانِ آینده
تهران فقط پایتخت سیاسی نیست؛ پایتخت اندیشه و آینده ایران است. هر تغییری در منطق اداره آن، بر سایر شهرهای کشور اثر میگذارد. اگر تهران بتواند از اقتصاد ساختوساز به اقتصاد دانش و داده گذر کند، میتواند الگویی تازه از حکمرانی شهری در ایران بسازد؛ الگویی که در آن، توسعه از مسیر دانایی و عدالت عبور میکند نه از حجم پروژهها. شهر آینده نه با ارتفاع برجها، بلکه با عمق شبکه داناییاش سنجیده میشود. شهرهایی که یاد میگیرند، میمانند و آنها که فقط میسازند، فرسوده میشوند. تهران امروز در آستانه انتخابی تاریخی است: ادامه مسیر گذشته یا آغاز فصلی تازه از شهرِ دانا، دادهمحور و یادگیرنده. انتخاب دوم، همان تغییر ریل تمدنی است که این شهر و این کشور به آن نیاز دارد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.