|

از چرایی به چگونگی آزمون سال دوم دولت پزشکیان در آموزش‌وپرورش

زنگ مهر به صدا درآمده و دوباره نگاه‌ها به سمت مدرسه و آموزش‌وپرورش دوخته شده است. آغاز سال تحصیلی، همواره لحظه‌ای نمادین برای امید و نوشدن بوده، اما در ایران امروز، هم‌زمان فرصتی برای بازخوانی یک پرسش تکراری است: آیا آموزش‌وپرورش همچنان در مرحله بیان مشکلات باقی می‌ماند یا بالاخره گام‌های عملی برای تغییر برداشته خواهد شد؟

از چرایی به چگونگی آزمون سال دوم دولت پزشکیان در آموزش‌وپرورش

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

حجت‌اله طالبیان‌بروجنی: زنگ مهر به صدا درآمده و دوباره نگاه‌ها به سمت مدرسه و آموزش‌وپرورش دوخته شده است. آغاز سال تحصیلی، همواره لحظه‌ای نمادین برای امید و نوشدن بوده، اما در ایران امروز، هم‌زمان فرصتی برای بازخوانی یک پرسش تکراری است: آیا آموزش‌وپرورش همچنان در مرحله بیان مشکلات باقی می‌ماند یا بالاخره گام‌های عملی برای تغییر برداشته خواهد شد؟

چرایی‌ها؛ تکراری و فرساینده

فهرست چرایی‌ها چنان تکرار شده که دیگر برای کسی تازگی ندارد: کمبود ده‌ها هزار معلم متخصص، تراکم کلاس‌ها تا ۳۵ نفر و بیشتر در کلان‌شهرها، مدارس ناایمن در مناطق زلزله‌خیز و فرونشست‌خیز، افت تحصیلی در ریاضی و علوم و فرهنگیانی که زیر بار فشار معیشتی، دل و دماغ تدریس خلاقانه ندارند.

سخنان رئیس‌جمهور؛ از وعده تا آزمون عمل

رئیس‌جمهور اخیرا گفته است هیچ منطقه‌ای نباید بدون مدرسه بماند و ساختن مدرسه تنها ابتدای کار است؛ کیفیت آموزش و ابزارهای یادگیری مهم‌ترند. او همچنین بر پنج مهارت کلیدی تأکید کرده است: حل مسئله، کار تیمی، ساختارسازی ذهنی، توان ارتباط و مهارت مدیریتی؛ سخنانی درست و امیدوارکننده است، اما پرسش جدی اینجاست: آیا آموزش‌وپرورش توان و برنامه‌ای واقعی برای تحقق آنها دارد؟ روسو گفته بود: «انسان را تنها انسان می‌سازد» و در اینجا «انسان معلم» است که می‌تواند نسل آینده را توانمند کند. اما معلمی که خود فرصت و ابزار یادگیری این مهارت‌ها را نداشته باشد، چگونه می‌تواند آنها را در کودکان پرورش دهد؟ تا زمانی که بازآموزی معلمان جدی گرفته نشود، مهارت‌های مورد نظر رئیس‌جمهور صرفا در سطح شعار باقی می‌ماند.

مسئله مدیریت؛ گره در صف و ستاد

مسئله دیگر، مدیریت آموزشی است. امروز انتخاب مدیران و کارشناسان صف و ستاد بیش از آنکه بر اساس شایستگی و مهارت باشد، درگیر روابط سیاسی و مصلحت‌اندیشی‌های فردی است. مدیرانی که خود از مهارت‌های کار تیمی، حل مسئله و ارتباط اثربخش بی‌بهره‌اند، چگونه می‌توانند بستر تحول را فراهم کنند؟ اینجا همان نقطه‌ای است که چرایی‌ها دوباره به چرایی تبدیل می‌شوند. مونتسکیو گفته بود: «قانون‌گذاری خوب آن است که کمتر سخن گوید و بیشتر عمل کند». در آموزش‌و‌پرورش نیز همین اصل باید جاری شود. جامعه دیگر تحمل مدیرانی را ندارد که بیش از آنکه کارنامه داشته باشند، حامی سیاسی داشته باشند.

کیفیت یادگیری؛ از انباشت محفوظات تا مهارت‌های زندگی

در کنار معلم و مدیریت، کیفیت یادگیری همچنان مسئله‌ای جدی است. افت شدید در ریاضی و علوم و ناتوانی دانش‌آموزان در حل مسائل ساده، نشان می‌دهد که آموزش ما همچنان حافظه‌محور باقی مانده است. آلفرد نورث وایتهد گفته بود: «دانش حقیقی آن است که در عمل به کار آید». اگر آموزش‌و‌پرورش ایران نتواند از انباشت محفوظات به سمت یادگیری مهارت‌های زندگی، کار تیمی و تفکر انتقادی حرکت کند، نسل آینده نه‌تنها در عرصه جهانی عقب می‌ماند بلکه در زندگی روزمره نیز با بحران تصمیم‌گیری و مسئله‌حل‌کنی روبه‌رو خواهد شد.

چگونگی؛ چه باید کرد؟

راهکارها پیچیده نیستند، اما اجرای آنها اهل فن می‌خواهد: ۱. توانمندسازی معلمان: پنج مهارتی که رئیس‌جمهور بر آنها تأکید کرده، باید ابتدا در برنامه‌های بازآموزی و فرهنگ حرفه‌ای معلمان نهادینه شود. معلمی که خود حل مسئله یا کار تیمی نیاموخته، نمی‌تواند نسل آینده را به این سمت هدایت کند. ۲. شایسته‌گزینی در مدیریت: مدیران و کارشناسان باید بر اساس همین معیارها انتخاب شوند. کارآمدی در مدیریت آموزشی به معنای توان تصمیم‌گیری علمی، کار تیمی و توانایی ارتباط با بدنه معلمان است. بدون تغییر در شیوه انتصاب‌ها، هیچ تحولی رخ نخواهد داد. ۳. عدالت فضایی و تخصیص منابع: تا زمانی که منابع بر اساس فشارهای سیاسی و لابی‌های محلی توزیع شود، عدالت آموزشی تحقق نخواهد یافت. اولویت با مناطقی است که بیشترین تراکم، کمبود فضا و ریسک ناایمنی را دارند. ۴. بازنگری در محتوا و سنجش یادگیری: تغییر در کتاب‌های درسی و روش تدریس باید از تمرکز بر محفوظات به سمت آموزش مهارت‌های زندگی، خلاقیت و تفکر نقاد حرکت کند. همچنین نظام سنجش باید از آزمون‌های فشارآور به پایش‌های ملی کم‌فشار اما معتبر تغییر یابد.

سال دوم دولت پزشکیان آزمونی سرنوشت‌ساز است. از یک سو، جامعه خسته از چرایی‌های تکراری است و از سوی دیگر، فرصت برای تغییر هنوز از دست نرفته است. مهر امسال می‌تواند نقطه آغاز اعتمادی دوباره باشد؛ اگر دولت نشان دهد که اهل عمل است و چگونگی‌ها را به میدان می‌آورد، در غیر این صورت، همان خواهد شد که سعدی قرن‌ها پیش گفت: عالم بی‌عمل به چه ماند... انتظار عمومی این است: معلم توانمند شود، مدیران شایسته برگزیده شوند، منابع عادلانه توزیع شوند و یادگیری به مهارت‌های زندگی گره بخورد. اگر این چهار اصل به‌راستی پیگیری شود، آموزش‌وپرورش می‌تواند از چرایی فاصله بگیرد و در مسیر چگونگی گام بردارد؛ وگرنه مهر امسال هم تکرار همان روایت فرساینده سال‌های پیش خواهد بود.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.