همبستگی اجتماعی و شهروندی صلحمدار؛ بنیان همزیستی پایدار
یکی از پرسشهای اساسی در جامعه امروز ایران این است که چگونه میتوان در دل بحرانها و تنشهای اجتماعی، آیندهای پایدار و انسانیتر ساخت؟ در این میان، بیش از منابع مادی یا تصمیمهای سیاسی، کیفیت روابط اجتماعی و شیوه همزیستی شهروندان تعیینکننده است. دو مفهوم کلیدی در این زمینه اهمیت دارد: «همبستگی اجتماعی» و «شهروندی صلحمدار».


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شیرین احمدنیا
یکی از پرسشهای اساسی در جامعه امروز ایران این است که چگونه میتوان در دل بحرانها و تنشهای اجتماعی، آیندهای پایدار و انسانیتر ساخت؟ در این میان، بیش از منابع مادی یا تصمیمهای سیاسی، کیفیت روابط اجتماعی و شیوه همزیستی شهروندان تعیینکننده است. دو مفهوم کلیدی در این زمینه اهمیت دارد: «همبستگی اجتماعی» و «شهروندی صلحمدار». همبستگی اجتماعی در سنت جامعهشناسی، از دورکیم به بعد، به معنای پیوند میان اعضای جامعه و احساس سرنوشت مشترک در میان آنها تعریف شده است. جامعهای که در آن افراد نهتنها به منافع فردی، بلکه به خیر جمعی میاندیشند، از اعتماد، سرمایه اجتماعی و انسجام بیشتری برخوردار خواهد بود. این پیوند میتواند در سطح عاطفی، همچون حمایت متقابل در شادی و غم، یا در سطح نهادی، از طریق قوانین، ارزشها و نهادهای مشترک شکل بگیرد. حاصل تقویت چنین پیوندهایی، افزایش اعتماد متقابل و میل به همکاری جمعی است؛ همان چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمندیم.
اما در عینحال، پیوند اجتماعی، اگر با صلحمداری همراه نشود، میتواند به طرد دیگران بینجامد. اینجاست که مفهوم «شهروندی صلحمدار» اهمیت پیدا میکند. شهروندی صلحمدار صرفا به معنای داشتن کارت هویتی یا تابعیت حقوقی نیست، بلکه یعنی برخورداری از حقوق و آزادیها در کنار پذیرش مسئولیتها، احترام به تفاوتها و پرهیز از خشونت. یوهان گالتونگ، بنیانگذار صلحپژوهی مدرن، تأکید میکند که صلح فقط غیاب جنگ نیست. صلح مثبت، وجود عدالت، برابری و امکان شکوفایی برای همه افراد جامعه است. چنین صلحی، به معنای انتخابی آگاهانه در خانه، مدرسه، محیط کار و فضای عمومی است؛ یعنی تبدیل صلح به شیوهای روزمره برای زیست اجتماعی. امروز در ایران، اهمیت این دو مفهوم بیش از گذشته آشکار شده است. نمونههای ضدهمبستگی و رفتارهای دور از صلحمداری را میتوان بهروشنی مشاهده کرد. به عنوان مثال، در روزهای پس از جنگ ۱۲روزه اخیر، موجی از خشونت کلامی و رفتاری علیه مهاجران و افغانستانیتبارها در کشور بروز کرد؛ از تحقیر و توهینهای خیابانی تا طرد اجتماعی در شبکههای مجازی. چنین رویکردی نهتنها با اصول شهروندی صلحمدار در تضاد است، بلکه انسجام اجتماعی را تهدید میکند و شکافهای موجود را تعمیق میبخشد.
چالشهای دیگری نیز در جامعه ما به چشم میخورند که ریشه در خشونت ساختاری و فرهنگی دارند. نابرابریهای اقتصادی، تبعیضهای جنسیتی و قومی، یا گفتمانهای سلطهگر، حتی اگر در قالب جنگ بروز نکنند، شکلی از خشونتاند. این خشونتها زندگی روزمره مردم را تحت فشار قرار میدهند و مانع تحقق یک همزیستی پایدار میشوند. از تبعیض علیه زنان و سالمندان گرفته تا طرد افراد دارای معلولیت یا اقشار کمدرآمد، همه اینها نشان میدهند که بدون عدالت اجتماعی و احترام به تفاوتها، سخنگفتن از همبستگی صرفا شعاری تهی خواهد بود.
راه برونرفت، نه در توهمات و شعارهای توخالی، و نه در امیدبستن صرف به تصمیمهای سیاسی، بلکه در کنشهای اجتماعی روزمره است. تجربههای جهانی، از آفریقای جنوبی تا آمریکای لاتین، نشان دادهاند که صلح پایدار زمانی محقق میشود که مردم به آن باور داشته باشند و در زندگی روزمره تمرین کنند. در این مسیر، نقش جنبشهای مدنی، شبکههای محلی، فعالیتهای داوطلبانه و بهویژه حضور و مشارکت زنان، بسیار کلیدی است. در ایران نیز میتوان با چند اقدام عملی، زمینه تقویت همبستگی اجتماعی و شهروندی صلحمدار را فراهم کرد: آموزش احترام به تفاوتها از سنین پایین در مدارس، گسترش گفتوگوی مدنی در دانشگاهها، حمایت از نهادهای مدنی و شبکههای محلی، مطالبه سیاستهای برابرگرایانه برای همه شهروندان و مهاجران و ترویج مدارا در عرصه عمومی.
در نهایت، اگر بخواهیم جامعهای داشته باشیم که هم پایدار باشد و هم انسانیتر، باید این دو ستون اساسی را جدی بگیریم: همبستگی اجتماعی بهعنوان بنیان اعتماد و انسجام، و شهروندی صلحمدار به عنوان شیوهای اخلاقی و انسانی برای زیست جمعی. ترکیب این دو، ما را به جامعهای میرساند که قادر است از تنوع قومی، دینی و جنسیتی به عنوان سرمایه بهره ببرد، نه تهدید. چنین جامعهای است که میتواند آیندهای روشنتر برای همه ساکنان خود رقم بزند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.